پرسه درخاطرات شهر(محله گونیه)

    ضميمه مقاله (گونيه تاريخ خاك خورده شهر زنجان)


              مثقالي از هزاران خروار خاطره


               پرسه در خاطرات شهر كهنه


               فرج الله داودي


شهر البومي است از خوشي ها و غصه ها ، دوستي ها و دشمني ها ، ثروت ها  وفقرها و صد ها پيكره ديگر كه هر عكس عمقي به اندازه همان شهر دارد.

وقتي از چهار دروازه ورودي پا به شهر مي گذاريم ، هزاران نماي مختلف ازادم ها ، رفتارهای اجتماعی ،عمارات ، اتومبيل ها و غيره... مشاهده مي كنيم.

نحوه احترام كردن،،سلام كردن،راه رفتن،صحبت كردن،نگاه كردن.....توماني صنارباهمدیگر فرق دارند. يك شهر يك چهره نداشته بلكه به تعداد شهروندانش چهره دارد.هر محله و هر كوچه اي بر اساس خواست اوليه اهالي محل نام خاصي داشته وكما كان اين اصل از سوي افراد قديمي رعايت مي شود.(اسامي غير كتابي وغير شهرداري!!) محلات در خاستگاه اوليه به عنوان واحد هاي شهري شمرده شده وحاكمان محلي با توجه به اهميت وشاخصهای انها اعما ل نظرمي نمودند!!.

درخاستگاه ابتدایی، مناطق شرقي شهر زنگان تاحد فاصل سبزه ميدان به نام يوخاري باش ومناطق غربي تا حد فاصل بازار بالاوپايين(خ فردوسي)را اشاقي باش قلمداد مي کردند ودراين راستا افرادي تحت عناوين نايب، داروغه وداروغه باشی به همراه گزمگان ونوچه ها و.... به رتق و فتق امورانتظامی شهر، مشغول بوده اند.

كهنه شهرزنجان، شهرمحله هاست.درمبحث زنجان شناسي باز كاوي وباز شناختي محلات، كانالي در جهت رسيدن به تاريخ وادبيات قديم مي تواند باشد.شهر زنجان كه فرازونشيب هاي زيادي درطول تاريخ داشته وصورتك هاي زيادي به خود ديده تا به فضاي كنوني رسيده در همه حا ل شهرمحله هاست چه علمي ويا عاميانه شهر محله هاست. پاسخ اين پرسش براي اهالي بومي زنجان!!!حياتي است:(بچه كجايي!؟) محله اي را كه نام مي بري! پي به شخصيت وعقبه اجتماعي انسان مي برند.(بچه فلان محله:شوقي،دبغ لر(دباغها)، چوقورلار، گونيه، دروازه ارگ، حسينيه، سر چشمه وغيره) مثلا: بچه هاي انجا خيلي با صفا هستند، يا خيلي دعوايي مي باشند، يا همه صنعتگرمی باشند، يا همه درس خوان يابچه مايه دارند و يااقا زاده ويا خان زاده وياخيلي اتوزده تشريف دارند!!.

شهروندازطريق محله اش(محله پدري) با شهرارتباط برقرار مي كند.مبداء ومقصد شهروند محله اش مي باشد، احساس تعلق خاطر نسبت به محله، احساس تعلق به شهر مي باشد.محلات همواره در گذر زمان محل شكل گيري خاطرات ايام مختلف حيات انساني بوده ومرور انها به نوعي مي تواند مايه ي پو يايي وباز گشت به خويشتن باشد.

سخن گفتن اززنجان سخت است،چه زنجان ديروزي كه ورقهايي از تاريخ معاصرايران رابه خود اختصاص داده است وچه زنجان امروزبا واقعيتي تلخ كه ازديدگاهي پيچيده به نظر مي رسد(ازدياد مهاجرتها، كلاف سر درگم ترافيك، خيابانهاي عصر اسب وقاطر، زير پا گذاشتن حقوق شهروندي و....) واز نظرگاهي، شهري بسيار ساده ودرجه سه شهري كه در دهه هاي گذشته، بهترين وزيباترين بوستانها وباغات ومعابر را داشت واينك از فشار وتراكم جمعيت، بوي گازوئیل، بوق ممتد اتومبيلها، تابلوهاي تبليغاتي و.....پر هياهوترين خيابانها را به خود گرفته است!! ولي شايد درگذر زمان زنجان درحال شدن باشد شايد!!! زنجاني كه ديگر محله هاي قديمي اش از سكه و نفس افتاده اند ، شهري كه اعتبارش محله هاي قديمي و نامدارش بود، محله هايي كه هر كدام تعريف و اصالت و هويتي تعريف شده از خود داشتند و امروزه ، همگوني و يكساني و بي هويتي و عدم تعلق خاطر ساكنان اوليه و كوچ كرده اش به اين محلات بلاي جانش شده است. ايا مي شود با تمهيداتي و با شرح مختصري از تاريخچه محلات زنجان به احياي دوباره اين محلات پدري كمك كرد؟!!


                              **********************


توانجارا به خوبي مي شناسي ، فرزند ت ، پدرت و حتي پدر بزرگت هم ان جا را به خاطر دارد چرا كه محل زاد و ولد گروه بي شماري از اهالي شهر بوده و به نوعي هم، انها وابستگي عاطفي به ان داشته و دارند. (محله گونيه : بريده اي از تاريخ و فرهنگ قديم زنجان) كه اينك در همهمه ي عابران و تردد اتومبيل ها گمشده است. كمتر از ساكنان اصيلش باقي مانده است ، اعتبار گذشته اش را ندارد ، قديمي هايش بيشترشان رفته اند و افراد باقي مانده حتي از خانه بيرون نمي ايند.

اشناياني كه خود در محله پدري غريب به نظر مي رسند ، افرادي كه از كودكي در اين محله قديمي بزرگ ، جوان و پير شده اند و كهن سالي خود را با قدمتي به اندازه عمر گونيه پيوند زده اند. و اين چنين است كه در گذر زمان و با هجوم فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها همه چيز رنگ مي بازند.

اگر از سالمندان و بزرگان گونيه در مورد تاريخچه محله بپرسيد نگاهشان را به دور دست ها مي اندازند و از زنجان قديم و محلات ان و تاريخ اجتماعي ان، ها سخن مي گويند كه احساس خاصي به ادمي دست مي دهد. نمي دانم به كوچه پس كوچه هاي سنتي گونيه رفته ايد ، حس تلخي دارد انگار خاطرات خوب كودكي و جواني از اين محله پر كشيده اند ، ادمي فكر مي كند اين  جا دنياي ديگري است، مثل اين كه گونيه در خاستگاه قديمي، نقطه ي صفر مرزي جغرافیای غرب زنجان نبوده است!!.( كوي گونيه در بافت قديمي وسنتي شهر ((خاستگاه اوليه )) در راستاي راههاي ورودي به شهر قرار داشته و، وجود پته خانه گمركات واخذ ماليات، بر سر كوچه حيدرعلي نشانگراین موضوع بوده است.)

اينك گونيه پير و فرسوده شده ، نفس هاي اخر را مي كشد اين پير تاريخ زنجان زرده پاييزي شده ، هن هن نفس هايش شنيده مي شود. كهنسالي كوي گونيه با كوچه ها و عمارت هايش و باقي مانده ساكنان اصيلش ، حكايت از تاريخ يك شهر دارد حكايت از گفته ها و نا گفته ها ، داستان اب انبار خراب شده اش كه مجسم كننده ي زنان كوزه به دوشش مي باشد ، حمام خراب شده اش كه تداعي گرافراد بقچه به بغل بوده و پته خانه اش ياد اور عبور كاروانيان و چاروا داران مي باشد ، و منازل كاهگلي با ديوارهايي با خاك هاي گلي مزروعيت و با هشتي و دالان هاي با صفا يش و حياط ها و باغچه هاي مشجرش ، شير فشار ابش و دکاکینش با شاه تخته هايش!!(درهاي تخته اي كه در دو ناودوني چوبي بالا و پايين كه تخته هايش در ان به پهلوي هم قرار گرفته و شاه تخته اي ان را محكم مي نمود) همه و همه نمايان گر روزگاران دور و دراز ان است.

شايد ياداوري ايام گذشته  به كار زندگي امروز ما نيايد ولي به يقين مي تواند اوقات فسرده و كسل كننده امروز ما را با خوشي ها و شيريني هايي كه از ان ها جزء در داستان ها، رد پاي انها باقي نمانده است پيوند دهد. در همه حال ما را گريزي از گذشته نيست، گذشته اي كه همه به ان تعلق داشته و داريم هر چند كه در شرايط فعلي حياتي در عالم ندارد. از كوچه هاي پيچ در پيچ، حياط  هاي قديمي ، حوض هاي فواره دار ، در هاي اروسي ، پنجره هاي مشبك ، غلام گردش ها ، خر پشته ها و... اگر چه فقط خاطراتي باقي مانده ، اما همين اندك را غنيمتي است كه ساعت ها و روز هاي خسته و بي روح ما را رنگي ديگر بخشد.

اينك اين پير ساليان دور شهر زنجان با كلنگ ارزوهاي عده اي با سر نوشتي مبهم روبرواست ، از ياد گاران ماندگار ديرين نياكان ، به راستي از محله ي

قديمي گونيه چه چيزي باقي مانده است!!؟                                                 

                           

اماکن تاریخی استان زنجان

 

اماكن و جاذبه‌های باستانی و تاریخی استان زنجان (خمسه)


اماكن و جاذبه‌های باستانی و تاریخی استان زنجان


مرحوم محمد فتحی‌اصل


 شهرستان زنگان


شهرستان زنجان با مركزیت شهر زنجان از دو بخش مركزی و بخش زنجانرود و 10 دهستان تشكیل شده است. شهر زنجان به عنوان یكی از شهرهای قدیمی ایران و منطقه، دارای تاریخ پُرافت و خیزی می‌باشد. به علت تمركز امكانات اقامتی و پذیرایی و زیربنایی استان در این شهر و همچنین وجود مجموعه‌ی آثار باارزش تاریخی در این شهر، توقف بیش‌تری در ویژگی‌های آثار تاریخی این شهر می‌شود.

به لحاظ حملات پی در پی و تخریب‌های مكرر شهر در حال حاضر بیش‌تر آثار تاریخی این شهر در حملات تیمور لنگ از بین رفته و آن‌چه باقی مانده مربوط به دوران بعد از حملات مغول می‌باشد.

درحال حاضر قدیمی‌ترین اثر تاریخی شهر كاروانسرای سنگی است. این كاروانسرا در منتهاالیه جنوب شرقی شهر زنجان و در زمان شاه عباس اول احداث شده و امروزه قسمت اعظم آن از بین رفته است.


آثار مهم تاریخی این شهرستان عبارتند از:


مسجد جامع (مسجد سید)

مجموعه‌ی مسجد و مدرسه‌ی سید یكی از بناهای باارزش و تاریخی شهر زنجان است كه در قسمت بافت تاریخی شهر قرار گرفته است. این مسجد از ضلع غربی با بازار قیصریه و از ضلع شرقی با معبر موصوف به كوچه‌ی مسجد سید و از جبهه‌ی شمالی با خیابان امام و سبزه‌میدان در ارتباط است.

این مجموعه‌ی ارزشمند تاریخی توسط عبدالله میرزا دارا، پسر یازدهم فتحعلی‌شاه قاجار در سال 1242هجری قمری احداث گردیده است.

این مسجد بر اساس پلان مساجد چهار ایوانی ساخته شده است؛ این نوع معماری در پی تحولات مهمی كه در طرح مساجد در ایران پایه‌گذاری گردیده با الهام از معماری دوران پارتی (كاخ هتره) پدیدار گشته و به اعتباری مسجد جامع زواره مسجد و جامع اصفهان، از نخستین مساجدی هستند كه به این سبك ساخته شده‌اند.

این سبك با درنوردیدن مرزهای ایران، در كشورهای اسلامی اهل سنت مورد استقبال واقع شده به طوری كه در مساجد مزبور هر یك از ایوان‌های چهارگانه به یكی از مذاهب اربعه، جهت مذاكره و تعلیم و تعلم علوم دینی اختصاص یافته است. ایوان‌های چهارگانه‌ی این مسجد، صحن مسجد، حجرات، شبستان‌های زنانه و مردانه و گنبد مسجد ویژگی‌های معماری دوران قاجار را به طور مجزا در خود گرد آورده‌اند.

گنبد مسجد جامع زنجان از جمله معدود گنبدهایی است كه این اندام بدون گوشواره و ترمپه، بر روی جرزهای چهارگانه نشسته و در نتیجه تغییر پلان مربع به دایره در ضمامت تكیه‌گاه و جان گنبد مستهلك شده است. گنبد مسجد جامع زنجان با كاشی‌های فیروزه‌ای پوشانیده شده و بر آن سوره‌ی مباركه‌ی الدهر به خط ثلث دیدگان را نوازش می‌دهد. و در رقوم بالایی كتیبه با استفاده از كاشی‌های به رنگ زرد، مشكی و آبی تزئین شده است.

آب انبار و وضوخانه‌ی زمستانی مسجد نیز با به كار افتادن شبكه‌ی آبرسانی شهری در اواسط دوران پهلوی از حیز انتفاع ساقط و از عناصر مسجد حذف گردید. مسجد و مدرسه‌ی سید (مسجد جامع زنجان) هم‌چون دیگر بناهای دوره‌ی قاجار از مصالح كم‌دوام ساخته شده به طوری كه در سال‌های اخیر قسمت اعظمی از كاشی‌های آن فرو ریخته است. لذا اقداماتی اجرایی در زمینه‌ی مرمت، بازسازی و استحكام‌بخشی بنا انجام گرفته است.

این مسجد یكی از مهم‌ترین جاذبه‌های تاریخی شهر برای مسافران و جهانگردان می‌باشد.



 

مسجد میرزایی

این مسجد در مجموعه‌ی بازار پایین قرار دارد. بر اساس آخرین بررسی‌های انجام گرفته، این مسجد قدیمی‌ترین بنای مذهبی پابرجا در سطح شهر بوده و احتمالاً در حد فاصل اواخر دوران صفویه تا اوایل دوران قاجار احداث گردیده است.

مسجد میرزایی از دو بخش تشكیل گردیده است؛ بخش نخست معروف به شبستان قدیم است. این شبستان از 15 چشمه طاق و تویزه پوشانیده شده و محراب مسجد در راستای قبله با خالی نمودن قسمتی از جرز جنوبی ایجاد شده است.

كاشی‌كاری محراب مرمت گردیده و از فرم تزییناتی خود خارج شده است. در این محراب یك واحد كاشی چهارگوش دیده می‌شود كه به اواخر دوران صفویه تاقبل از دوران قاجار می‌توان نسبت داد.





قسمت دوم، مسجد جدید است كه در سبك كلی تقلید ناقصی از مساجد به شیوه‌ی چهارایوانی است. به عبارت دیگر در این مسجد عناصر لازم در مساجد چهار ایوانی از جمله صحن مركزی، ایوان‌های چهارگانه، حجرات طلاب، وضوخانه، شبستان زنانه و مردانه وجود دارد.

در بالای ایوان جنوبی تاریخ 1301هجری قمری نوشته شده است. به هر تقدیر كاشی‌های این مسجد متعلق به دوران قاجار و دقیقاً با كاشی‌های مسجد جامع و مسجد خانم قابل مقایسه است.

در سر در این مسجد تاریخ دیگری با عدد 1282هجری قمری به چشم می‌خورد. در این قسمت كتیبه‌ای نیز به خط نستعلیق وجود دارد. این مسجد از نظر انجام مراسم مذهبی دایر و پابرجاست و تنها در زلزله‌ی اخیر خساراتی متوجه آن گردید.



مسجد خانم

این بنا در داخل شهر زنجان واقع گردیده و از آثار دوره‌ی قاجاریه است كه در سال 1280ه.ق توسط بانوی نیكوكاری به نام سیده خانم ساخته شده و در دوره‌های بعد، تعمیراتی در آن صورت گرفته است. بنای مسجد مشتمل بر سردر ورودی بادو مناره‌ی كوتاه، صحن، شبستان تابستانی و زمستانی،حجره‌های متعدد و تزئینات كاشی‌كاری و گچ‌بُری است.






 

مسجد چهل ستون

این بنا كه به صورت مسجد و مدرسه، در راسته‌ی بازار كفاشان واقع گردیده، از نوع مساجد شبستانی با صحن بیرونی است كه در گرداگرد صحن، تعدادی حجره جهت طلاب علوم دینی تعبیه شده است.

تاریخ ساخت بنا، سال 1284ه.ق است.





 

مسجد و مدرسه‌ی ملا

این بنا در راسته‌ی بازار حلاج‌ها واقع گردیده و حدود سال 1256ه.ق ساخته شده است.





بنای مسجد دارای صحنی در میان شبستان و حجراتی دو طبقه در اطراف آن است. شبستان زمستانی (زیرین) مسجد به علل نامعلومی با خاك پُرشده است.


مسجد نجفی

معروف به مسجد چهارمحرابه، از مساجد بازار پایین است. این مسجد از دو بخش تشكیل شده؛ بخش نخست شبستان زیبایی است كه با سه ردیف طاق از نوع قوس‌های پنج و هفت پوشیده شده و از نظر تاریخی احتمالاً مقدم به شبستان معروف به چهارمحراب است. شبستان دوم در راستای ضلع جنوبی احداث شده و دارای چهار محراب است كه گرداگرد صحن مركزی حجرات طلاب علوم دینی جای گرفته است. در مجموع این مسجد تقلیدی از مساجد به سبك چهار ایوانی است.



مسجد حسینیه

یكی از مساجد معروف و تاریخی شهر زنجان مسجد حسینیه است. این مسجد با داشتن معماری زیبا و فضای وسیع، الهام‌بخش مردم مسلمان زنجان می‌باشد. به خصوص در ماه محرم هر سال مراسم با شكوه سینه‌زنی عزاداران حسینی معروف می‌باشد.






 


بنای رختشویخانه

این بنا در قلب بافت تاریخی شهر كه منطبق بر حصار قدیمی شهر می‌باشد، در یك منطقه‌ی پر تراكم مسكونی احداث شده است. مجموعه‌ی تاریخی رختشویخانه در سال 1307هجری شمسی توسط علی اكبرتوفیقی، رئیس بلدیه‌ی شهر [1] از باقرخان امجد خریداری شده و در مدت 15 ماه ساخته شده است. [2] رختشویخانه برای آحاد شهروندان شبانه‌روز دایر بوده و مردم شهر لباس و رخت خود را در آن محل می‌شسته‌اند و استفاده از آن رایگان بوده است.

این بنا از دو قسمت تشكیل شده است. قسمت اول مربوط به سرایداری و محل مدیریت رختشویخانه بوده و بخش دیگر آن فضاهای مربوط به امر شست‌وشوی رخت بوده كه از چهار قسمت تشكیل شده است. قسمت اول خزینه یا محل جمع‌آوری آب است. گنجایش آب مخزن برابر 740 متر مكعب می‌تواند باشد، سقف مخزن هماهنگ با سقف سالن متشكل ازسه واحد طاق و تویزه است كه قوس‌های نوع خوزی [3]، آن را زینت داده‌اند. پلان این قسمت در كف با تبعیت از طاق و تویزه‌های سقف سه واحد جرز سنگین در زیر تویزه‌ها تعبیه شده، با استفاده از این پدیده شش حجم در مخزن به وجود آمده است، كه این تقسیم‌بندی از نظر شكسته شدن نیروهای فشاری آب و حل مسائل نیارش با منطق ریاضی امری لازم و ضروری بوده است. قسمتی از این خزینه به فضایی شبیه به تراس كه مشرف به فضای شست‌وشو است و به اعتباری آن را می‌توان شاه‌نشین نامید اختصاص یافته و از نظر عملكردی و ارتباط موضوعی با سالن شست‌وشو، بسیار معقول و منطقی بوده است، زیرا مدیریت مجموعه با اشرافیت كامل به اعمال استفاده‌كنندگان در جهت رعایت موازین قانونی ناظر بر عملكرد مجموعه حائز كمال اهمیت است. اما آن‌چه به این عملكرد معنی بخشیده، اجرای قوس‌های جناغی و رعایت اصل قرینه‌سازی است، ضمن این‌كه جذابیت خاص به اندرون القا می‌نماید، با استفاده از این طاق‌ها، فضای شاه‌نشین از سالن اصلی به طور طبیعی و مجزا گردیده است و كلیه‌ی سطوح این قسمت با استفاده از آجرهای ختایی كرم رنگ پوشانیده شده و مغز كار لاشه سنگ با ملات ساروج است.

در این بخش همجوار با ورودی، در معروف به قرخ ایاق [4] قرار گرفته و محل برداشت آب مصرفی ساكنان بوده است. قسمت سوم، فضای اصلی رختشویخانه است. این فضا سالنی است به ابعاد 70/13متر عرض و 62 متر طول و دارای 850 متر زیربناست. دیوارها از نمای داخلی لاشه‌سنگ بندكشی و از نمای بیرونی با اندودی از كاه‌گل پوشانیده شده است.

فضای داخل بنا با پرسپكتیو بسیار زیبا طراحی شده و اجرا گردیده. بدین ترتیب دو ردیف طاق و تویزه به طور متوالی كه ستون‌های سنگی، آن‌ها را از همدیگر جدا می‌سازد ساخته شده است. این فضا توسط 11 واحد ستون به طور قرینه سالن را به دو قسمت تقسیم نموده است. به لحاظ ایجاد مقاومت لازم و هموژن نمودن بنا، ستون‌ها با پایه‌های سنگی به میزان 40 سانتی‌متر در داخل پی‌ها كه از شفته آهك است كار گذاشته شده‌اند كه بدین ترتیب ارتفاع ستون‌های سنگی 10/3 متر خواهد بود [5] عرقچین گنبد بلاواسطه بر روی چهار واحد تویزه استوار گردیده، به طوری كه 24 چشمه طاق و تویزه در دو ردیف 12 چشمه‌ای و تلفیق آن با ستون‌های 11گانه پرسپكیتو جالبی را به بنا بخشیده است. برروی هر عرقچین 5 واحد نورگیر به ابعاد 40×40 سانتی‌متر تعبیه شده، هم‌چنین در اضلاع هر چشمه در منتهاالیه جرز در نزدیكی سقف یك واحد دریچه ایجاد گردیده كه بدین‌سان نور، تهویه و تخلیه‌ی فضای داخلی رختشویخانه را فراهم نموده است.

محل شست‌وشوی رخت به طور قرینه از 4 واحد حوضچه و مجاری آب در حد فاصل حوضچه‌ها تشكیل یافته است. آب مورد نیاز ابتدا پس از عبور از یك مجرا به طول یك متر به حوض نخستین داخل شده و از سرریز آن به حوض دومی سرازیر می‌گردد. در طرفین شرقی و غربی این حوض دو مجرای آب قرار گرفته تا انتهای سالن به حوض سومی كه به قرینه‌ی حوض دومی ساخته شده امتداد می‌یابد. در امتداد این مجرا دو ردیف پاشور تعبیه شده كه مجرای آب و حوضچه‌ها را به طور قرینه محاط می‌كند.

عناصر و اندام‌های مزبور با كارگذاری سنگ‌های حجاری شده از نوع تراورتن از یكدیگر مجزا شده و شكل یافته‌اند. آن‌چه كه از این مقوله حائز اهمیت است، موضوع نظم اجتماعی حاكم بر این مجموعه است كه از نظر رعایت موازین بهداشتی امری لازم و ضروری می باشد. و برای آن تدابیری اندیشده شده است. به طوری كه محل شست‌وشوی رخت نیز به چهار قسمت تقسیم شده، ابتدای شست‌وشو كه از انتهای جریان آب است حوضچه‌ی مخصوص لباس‌های بسیار آلوده و لباس‌های مربوط به افراد با امراض ساری بوده و مجرای آب واقع در حد فاصل حوضچه‌ی دوم و سوم مخصوص لباس‌های نسبتاً تمیز و محل آبكشی، و حوضچه‌ی چهارم مخصوص شست‌وشوی ظروف آشپزخانه و بالاخره حوضچه‌ی آخری (اولین حوض از حركت آب) محل آب تمیز وخوراكی بوده است. بدین‌سان امر شست‌وشو با رعایت كامل موازین بهداشتی انجام می‌گرفته است.

مسأله‌ی فاضلاب این مجموعه با طرح‌های معماری به طور منتطقی حل و فصل شده است. به علت گستردگی این كانال و ایجاد شعباتی در آن، خود نقش چاه جاذب را دارد. با اقداماتی كه در بهسازی آن در حال انجام است می‌توان این كانال را به عنوان عنصر زه‌كشی تغییر عملكرد داد.

با مطالعات نسبتاً وسیعی كه در حوزه‌ی سیاسی و جغرافیایی ایران به عمل آمده، چنین مجموعه‌ای با عملكرد یاد شده در هیچ‌جا ملاحظه نگردیده است.

احتمال می‌رود این بنا از ابتكارات شهردار یا (رئیس بلدیه) شهر زنجان در دوره‌ی پهلوی [اول] بوده و خواسته‌ی وی ایجاد یك بنای عام‌المنفعه بوده است. این بنا در دوره‌ی اخیر تعمیر و مرمت شده و به عنوان موزه‌ی مردم‌شناسی مورد استفاده قرار می‌گیرد.



 


عمارت ذوالفقاری

در مركز بافت قدیمی شهر زنجان مجموعه‌ی تاریخی ذوالفقاری واقع شده است. هم‌اكنون این مجموعه تقسیم شده و قسمت‌هایی از آن از بین رفته است.

از جالب‌ترین بناهای باقی‌مانده‌ی این مجموعه، بنای تاریخی مركز مجموعه‌ی بیرونی است. این بنا در دو طبقه و یك سردابه ساخته شده، پلان بنا ایرانی و سبك ساختمانی آن تقلیدی از بناهای گوتیك [6] اروپا است.

این مجموعه دارای دو طبقه است. در طبقه‌ی اول قسمت اداری و حسابداری قرار گرفته و در طبقه‌ی دوم كه دارای دو راه‌پله است، تالارهای پذیرایی، اتاق‌های خواب، اتاق‌های نشیمن و سرویس‌های بهداشتی قرار گرفته است. سقف اتاق‌ها در طبقات به طرز زیبا لمبه‌كوبی شده و شامل طرح‌های هندسی و گره‌سازی است. تزئینات داخل بنا در طبقه‌ی همكف، كاشی‌كاری به سبك قاجار می‌باشد كه طرح معروف لوتوس (نیلوفر آبی) دیده می‌شود.





تزئینات این عمارت در نما جالب توجه بوده و قرینه‌سازی بنا از هنر ایرانی و سبك ستون‌ها تقلیدی از معماری اروپاست. نمای ساختمان با آجرهای قالبی و پیش‌بر مزین شده است. در اطراف ورودی طاق‌نماهای تزئینی دیده می‌شود و این قسمت نیز كه از خیابان بلافاصله داخل مجموعه می‌شود، از معماری اروپا الهام گرفته شده است.

این بنا در مجموع از بناهای تاریخی و باارزش شهر زنجان است و به سبك بناهای اواخر دوران قاجار ساخته شده است.


 

آب‌انبارها و گرمابه‌ها

از بناهای جالب توجه شهر زنجان كه آثاری از آن باقی مانده، ساختمان‌های عام‌المنفعه، آب انبارها و گرمابه‌های قدیمی شهر می‌باشد.


آب‌انبارها:

از جمله‌ی این آثار آب انبارهای داخل شهری است كه تا اوایل قرن اخیر، 12آب انبار در داخل حصار كه بافت قدیمی شهر می‌باشد، وجود داشته است.

این آب انبارها از نظر معماری و پلان به طور یكسان شامل یك الی دو فضای مخصوص جمع شدن آب است. ته نشست گل و لای در فضای نخستین انجام می‌گرفت و مخزن دوم، آب نسبتاً صافی را در خود جای می‌داده است. فضای سوم كه محل برداشت آب بوده یك پله‌ی نسبتاً طویل داشته كه عموماً به نام قرخ ایاخ (چهل پله) نامیده می‌شد. این آب انبارها با عناصری نظیر لاشه‌سنگ، آجر، ملات ساروج، با استحكام هر چه بیش‌تر ساخته شده‌اند.

فلكه‌ی خروجی آب، به لحاظ عبور آب صاف شده، عموماً اندكی بلندتر از كف آب انبار تعبیه شده و تماماً دارای فاضلاب جهت لایروبی گل‌ولای است. این آب انبارها تا دهه‌های اخیر قبل از لوله‌كشی مورد استفاده‌ی اهالی بوده است. از مهم‌ترین آب انبارهایی كه قابل دسترسی می‌باشند می‌توان به آب انبارهای زیر اشاره كرد:

آب انبار حاج میر بهاالدین، مسجد یری پائین، مسجد یری بالا، رختشویخانه، حاج لطف الله، عباس قلی‌خان، حاج مجید، سقالر


گرمابه‌ها:


از آثار دیگری كه از نظر معماری دارای ارزش و اعتبار می‌باشند، حمام‌های قدیمی‌اند كه اساساً به لحاظ رعایت دو عامل تعیین‌كننده، پائین‌تر از كف معابر در محلات ساخته می‌شد. عامل نخستین سوار شدن آب مورد نیاز به سیستم آبرسانی گرمابه و دیگری گرم بودن فضای حمام در زمستان‌های سرد منطقه، مد نظر بوده است. طرح و پلان گرمابه‌ها تقریباً یكسان اجرا شده و درب ورودی آن‌ها عموماً از معابر دارای زاویه‌ی 90درجه است و بدین ترتیب امكان هر نوع دید مستقیم را از معابر به لحاظ رعایت موازین شرعی سلب می‌نماید. زاویه‌ی سوم به یك هشتی دردار منتهی می شود، كه این هشتی هم از نظر حفاظت دید و هم از نظر ایجاد تعادل در هوای ورود و خروج نقش اساسی را ایفا می‌نموده است. پس از هشتی، محوطه‌ی رختكن در طرح‌های مختلف هندسی با سقف گنبددار قرار گرفته و در وسط آن حوض و در اطراف، سكوهای نشیمن جهت لباس پوشیدن و كندن در نظر گرفته شده است. فاصله‌ی فضای رختكن و قسمت اصلی استحمام را دالان اشغال نموده و سرویس‌های بهداشتی و نظافت در آن جای گرفته است. وجود این فضا از نظر مسایل سنتی و ایجاد تعادل هوای گرم داخل گرمابه و فضای رختكن امری لازم و ضروری به نظر می‌رسد، كه معماران زنجانی با فكر خلاق خود در ایجاد آن توفیق یافته‌اند.

فضای چهارم از ورودی، قسمت استحمام گرمابه را تشكیل داده كه شامل یك شاه‌نشین و دو الی سه باب خلوت‌نشین و یك خزینه می‌باشد. از نظر عملكرد این فضاها در قسمت شاه‌نشین، كه اندكی بلندتر از فضای گرمابه است، جهت متمولین، كه از كارگران گرمابه برای استحمام استفاده می‌شده، اختصاص دارد. فضای خلوت‌نشین به مردم عادی كه خود استحمام می‌نمودند، تعبیه شده است. نوع سقف در فضای اصلی و شاه‌نشین به صورت گنبد و در فضای خلوت‌نشین‌ها از طاق استفاده شده است، كه نوع آن عموماً از قوس‌های خوزی است. تأسیسات جانبی گرمابه‌های قدیمی عبارتند از آتش‌خانه یا تون، انبار آب گرم، آب سرد و غیره كه فاقد ارزش معماری است.

عموماً گرمابه‌ها از آجر، سنگ و ملات ساروج ساخته شده و دارای استحكام و مقاومت لازم در مسایل ایستایی است. هم‌چنین حمام‌های قدیمی با معماری خاصی كه دارند‌، اكنون بعضی از آن‌ها مخروبه و از بین رفته‌اند و یا زمین آن‌ها كاربری دیگری پیدا كرده و آثاری از آن‌ها باقی نمانده است.

مهم‌ترین حمام‌های قدیمی زنجان از دوره‌ی قاجاریه بر جای مانده، تقریباً از معماری و نقشه‌ی مشابهی برخوردار است. از جمله حمام قیصریه كه امروزه تخریب گشته و به بازار قیصریه مبدل گردیده است.

حمام حاجی داداش واقع در راسته‌ی بازار پائین روبه‌روی مسجد میرزا مهدی مرحوم (مربوط به قائمی)، حمام میربهاء واقع در ضلع جنوبی راسته بازار پائین.


بنای توفیقی

بنای توفیقی در بافت قدیمی شهر در محله‌ی معروف به «غریبیه‌ی بالا» كه به محله «خرابه‌ی رجی» نیز مشهور بوده، قرار دارد. این بنا از جمله بناهای اواخر دوران قاجار و اوایل دوران پهلوی بوده كه این امر با توجه به نوع معماری و تزئینات به كار رفته در آن به خوبی مشاهده می‌شود.

به طور كلی بنای توفیقی از نقطه‌نظر سبك معماری و سیاق تزئینی مصادیق الگوی متقارن معمول و رایج در اواخر قاجار و اوائل پهلوی ساخته شده‌اند، می‌باشد. این تقارن در معماری داخلی و سبك تزئینی در نمای خارجی به نقطه‌ی اوج خود می‌رسد. لمبه‌كاری شده با طرح‌ها و رنگ‌های زیبا در نمای داخلی و سقف و هم‌چنین بخش‌های آجركاری شده در طرح‌ها و موتیف‌های تزئینی متعدد، از جمله شاخص‌های معماری و شیوه‌ی تزئینی این اثر تاریخی می‌باشد. این بنا منزل مسكونی مرحوم علی‌اكبرخان توفیقی، نخستین شهردار (رئیس بلدیه) شهر زنجان بوده است. 





در حال حاضر بنیاد شهید استان زنجان از بنای مزبور به عنوان گنجینه‌ی آثار شهیدان استان استفاده و بهره‌برداری می‌نماید، لذا بدین منظور نیز اقداماتی اجرائی را در زمینه‌ی مرمت، بازسازی و استحكام‌بخشی بنا انجام داده است.

بنای توفیقی تا چند سال اخیر به صورت منزل شخصی فعال و قابل استفاده بوده. نظر به این كه بنای مزبور منزل اولین شهردار زنجان (آقای اكبر توفیقی) بوده و از آن جایی كه ایشان فردی خیر و بانی بناهای عام‌المنفعه‌ی دیگری هم‌چون رختشویخانه، كشتارگاه و غیره در سطح شهر بوده كه تماماً یا در فهرست آثار ملی ثبت شده و یا درحال ثبت می‌باشد، لذا ضروری می‌نمود تا منزل شخصی وی نیز در فهرست آثار تاریخی كشور به ثبت برسد.

درخصوص عوامل تزئین شده‌ی بنا و نوع آن، اولین نكته‌ای كه در بدو ورود به منزل توفیقی نظر هر بیننده‌ای را به خود جلب می‌نماید، حجم پیش آمده‌ی تالار طبقه‌ی اول با ستون‌های گرد آجری آن در قسمت ورودی ساختمان می‌باشد، در واقع پركارترین بخش نمای این ساختمان از نظر كار نماسازی با آجر همین حجم بیرون‌زده‌ی تالار می‌باشد. آجر چینی رخبام در نمای جنوبی و هم‌چنین آجركاری ساده و مختصر دو طرف در اصلی، از جمله بخش‌های تزئینی بنا می‌باشد. از دیگر موارد تزئینی این اثر می‌توان به وجود تزئینات گچبری، نگاره‌ها، گچ‌كاری دیوارهای طبقه‌ی اول در محل تلاقی سقف‌های كاذب، استفاده از لمبه با طرح‌ها و رنگ‌های زیبا و به كار بردن آجرهای تزئینی به شكل‌های قاب‌بندی در طرح‌های مختلف به سبك تزئین بی‌نظیر آن اشاره نمود


دبیرستان شریعتی

بنای فرهنگی تاریخی مدرسه‌ی شریعتی، در حال حاضر در ضلع شمال شرقی بافت قدیمی و در مركز شهر فعلی زنجان در كنار یكی از خیابان‌های اصلی (حدفاصل چهارراه سعدی و دروازه رشت) واقع گردیده است. این بنا دارای نقشه‌ای به شكل مربع مستطیل و در جهت شرقی و غربی بوده كه ورودی اصلی آن به طرف جنوب می‌باشد. این مدرسه در محله‌ی قدیمی یوخاری باشی (محله‌ی بالا) قرار گرفته بود و بعد از دبستان توفیق و دبیرستان ملی سعادت كه در تاریخ 1304هجری شمسی ساخته شده‌اند، سومین و بزرگ‌ترین مدرسه در مقطع متوسطه بوده ودر دوران پهلوی ساخته شده و پایان ساخت آن به سال 1313 هجری شمسی باز می‌گردد.

سبك و ساخت بنا الهام گرفته از سیاق سنتی یك ایوانی با پلانی به شكل مستطیل بوده و مساحتی بالغ بر 30820 متر مربع دارد. زیر بنای آن 3000متر مربع بوده كه دارای 18 كلاس درس، 4 اتاق اداری و همچنین دو واحد آزمایشگاه، كارگاه، كتابخانه و سالن اجتماعات و انبار بوده كه همگی گویای عظمت و اهمیت بنا در قالب فرهنگی، آموزشی آن می‌باشد، است. بنای فرهنگی تاریخی مدرسه‌ی شریعتی در نمای خارجی دارای پوشش آجركاری ساده است كه فضاهای ورودی و پنجره ها را با قوسی جناغی در میان گرفته كه تزئینات آن در تنها ایوان مدرسه به نقطه اوج خود می‌رسد.

وجود محرابی‌هایی به صورت متقارن بر بدنه‌ی داخلی ایوان با مقرنس‌كاری آجری و تزئینات پُركار در سطوح ایوان به صورت تكنیك كاشی معرق و تلفیق آجر و كاشی مزین به انواع موتیف‌های هندسی و نگاره‌های انتزاعی گیاهی سقف و نمای خارجی متأثر از مكتب هنری كاشی‌كاری دوران متأخر قاجار جلوه‌ی خاصی به ایوان و نمای ورودی بنا بخشیده، تزئینات در نمای داخلی بر روی پوشش و اندود گچی اعمال گردیده و شامل نگاره‌های گیاهی (گل وبوته) و خطوط نستعلیق با تكنیك تزئینی برجسته، توپر و مشبك همراه با قاب‌بندی‌هایی كه بر بخش‌هایی از سطوح سقف و دیوارها و فضای ورودی اجرا شده كه حاوی اشعاری به زبان فارسی با مضامین عالی و بلند اخلاقی و ادبی است. هنچنین دو كتیبه‌ی كاشی‌كاری شده در دو سوی تالار اجتماعات در جبهه‌ی شمالی نمای داخلی مزین به نگاره‌های اسلیمی و ختایی كه اشعاری را به خط نستعلیق در میان گرفته‌اند، بر زیبایی صحن داخلی افزوده كه با در نظر گرفتن شاخص‌های تزئینی همراه با جایگاه خاص فرهنگی آن در قرن معاصر، این اثر تاریخی را در خور توجه و واجد ارزش تاریخی-فرهنگی نموده است.


 

بنای دارایی

بنای دارائی در مركز شهر زنجان و در داخل بافت قدیمی شهر موسوم به سرچشمه واقع گردیده كه با توجه به بافت فعلی حدوداً در ضلع شمالی شهر كه با شیب ملایمی منتهی به ارتفاعات می‌شود، قرار گرفته است. این بنا با پلانی مستطیلی شكل به ابعاد 15×22 متر در وسط باغی به مساحت 18 هزار متر مربع واقع گردیده است.

با توجه به نوشته‌ی یادبود در قسمت بالای پنجره‌ی طبقه‌ی دوم كه بیش‌تر آن از بین رفته، این بنا در سال 1316شمسی به عنوان ساختمان اداری ساخته شده و بانی آن نیز حكومت وقت بوده كه به مناسبت دوازدهمین سال جلوس رضاخان تأسیس گردیده. این بنا با نظارت آقای مستوفی كه مسئول حسابرسی مالیاتی وقت بوده ساخته شده و سپس تحویل اداره‌ی دارایی گردیده است.





این بنا در 3 طبقه و با خصوصیات معماری دوره‌ی پهلوی (رضاخان) از قبیل پنجره‌های متعدد، تراس، قرینه‌سازی در طبقات ساخته شده است. باتوجه به نوع معماری و خصوصیات بارز آن به راحتی می‌توان نفوذ شیوه‌های معماری اروپا را درمعماری این بنا تشخیص داد. از جمله مصالح به كار رفته در بنا می‌توان سنگ، آجر، آهك، سیمان، آهن را نام برد.

این بنا در حال حاضر به صورت ساختمان اداری دارایی مورد استفاده می‌باشد و از خصوصیات بارز آن می‌توان به محل قرار گرفتن بنا در وسط باغی مشجر اشاره نمود كه جهت رسیدن به ورودی اصلی می‌بایست مسیری را در حدود 250 متر طی نمود تا به حوض سنگی مدخل كه به شكل مدور است برسیم.

از عوامل تزئینی نمای بنا می‌توان به ازاره‌ی ماسه سنگی به ارتفاع 25/1سانتی‌متر كه دور تا دور بنا را دربر گرفته و سپس با آجرچینی پوشانده شده اشاره نمود. نمای پنجره‌ها از بیرون با اجرای دو حوض به صورت قرینه و از طریق آبراهی كه از زیر بنا می‌گذشته به هم ارتباط داشته‌اند و آبیاری باغ از طریق قناتی كه از محل می‌گذشته انجام می‌شده است.

بنای مزبور در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است و اقداماتی نیز در زمینه‌ی مرمت اندام بنا در زمینه‌ی حفظ ظاهری و نمای بنا انجام گرفته است.

با توجه به این‌كه بنای دارایی در مركز شهر و جزئی از مجموعه‌ی تاریخی سبزه‌میدان و بازار تاریخی و هم‌جوار با بناهای تاریخی دیگر از جمله عمارت ذوالفقاری، مسجد جامع، مسجد خانم، و غیره می‌باشد و با توجه به سر پا بودن و استحكام اندام بنا، حفظ و حراست آن و جلوگیری از تخریب‌های احتمالی ضروری می‌نماید.

 

پل‌های تاریخی

در سطح شهرستان زنجان سه پل تاریخی ثبت شده وجود دارد كه دارای اهمیت هستند.


پل سردار

این پل در جنوب غربی زنجان، بر روی رودخانه‌ی زنجانرود و در مسیر راه قدیم تكاب- تخت سلیمان و سقز قرار گرفته و به نام سردار اسعد الدوله معروف گشته و به روایتی، در دوره‌ی قاجار توسط «حاجیه خانم قمر تاج» نامی ساخته شده است.

درازای پل حدود 5/79 متر و ارتفاع آن در بالاترین نقطه از سطح بستر رودخانه حدود 12 متر و عرض آن حدود 6/4 متر است. پل دارای سه دهانه با طاق‌های جناغی است كه دهانه‌ی میانی از دهانه‌های دیگر بزرگ‌تر است. برروی پایه‌های پل نیز دو دهانه با قوس تزئینی تعبیه شده است. پایه‌های پل به عرض 6 متر از سنگ‌های تراشیده ساخته شده و از كف رودخانه حدود 2 متر ارتفاع دارد. پایه‌ها در هر دو جهت دارای آب بر هستند.

در این پل برای سبك كردن بنا، كاهش بار اضافی و صرفه‌جویی در مصالح ساختمانی، علاوه بر ایجاد دو طاق تزئینی، در اطراف طاق و هسته‌ی پل، فضاهای توخالی ایجاد كرده‌اند. با توجه به بقایای موجود به نظر می‌رسد كه بستر رودخانه در محل برپایی پل سنگ فرش داشته كه این امر مانع از شسته شدن شالوده‌ی پل و بستر رودخانه در زیر پایه‌ها، توسط جریان رودخانه می‌شده است.

از دیگر نكات قابل توجه پل سردار، تزئینات كاشی و آجری، نمای شرقی آن است كه در پل‌های دیگر كم‌تر مشاهده می‌شود. در ضلع جنوبی دهانه‌ی وسطی، در یك كادر مستطیل شكل، كتیبه‌ای از آجر برجسته وجود دارد كه در دو طرف آن، تاریخ 1333 و عبارت «یا علی» به خط كوفی نوشته شده است.



 

پل حاج میربهاالدین

این پل در جنوب شهر زنجان، بر روی زنجانرود احداث شده و از آثار دوره‌ی قاجاریه است. این بنا كه به پل كهنه نیز شهرت دارد، در مسیر ارتباطی زنجان–کردستان قرار دارد و امروزه با ساختن پل جدید دیگر مورد استفاده قرار نمی‌گیرد.

درازای پل حدود 100 متر است و عرض آن با احتساب جان‌پناه‌ها به 70/6 متر می‌رسد. ارتفاع پل در بلندترین نقطه‌ی آن از سطح رودخانه حدود 11متر است. پل دارای سه دهانه با طاق جناغی است. دهانه‌ی میانی از دو دهانه‌ی دیگر بزرگ‌تر است. پایه‌های پل نیز بر روی سطح سنگ‌فرش شده قرار دارد و از قطعات سنگ تراشیده و ملات آهكی ساخته شده و تا ارتفاع 40/1متری سطح آب بالا آمده است. بر روی هر كدام از پایه‌ها دو غرفه بر روی یكدیگر ساخته شده است كه علاوه بر عبور دادن آب‌های طغیانی، وزن و فشار وارد بر پایه‌ها را هم كم می‌كند. غرفه‌های پایه‌ی جنوبی توسط راه‌پله‌ی مارپیچ شكلی به هم ارتباط دارد.

این پل در دوره‌ی ناصرالدین شاه و توسط حاج میر بهاالدین ساخته شده است و در دوره‌ی اخیر توسط سازمان میراث فرهنگی تعمیر گشته و به ثبت رسیده است.



 

پل سید محمد

این پل در جنوب شرقی زنجان، بر روی رودخانه‌ی زنجانرود و در مسیر زنجان به همدان قرار گرفته و در حدود سال 1300ه.ق توسط حاج سید محمد، از تجار و متمولین زنجان در دوره‌ی ناصرالدین شاه ساخته شده است.

درازای پل حدود 195متر و عرض آن 5/6 متر است. پل دارای سه چشمه یا دهانه‌ی بزرگ و دو دهانه‌ی كوچك بر روی پایه‌های سنگی، با طاق‌های جناقی است. پایه‌های پل تا ارتفاع 2 متر با سنگ‌های سفید و ملات ساروج ساخته شده است. دهانه‌ی میانی پل بزرگ‌تر از دیگر دهانه‌هاست. این دهانه‌ها علاوه بر كاهش وزن پل و صرفه‌جویی در مصالح، آب‌های طغیانی را از خود عبور می‌دهند. در هسته‌ی آجری پل فضاهای خالی طاقدار زیادی تدارك دیده شده كه این امر باعث سبكی وزن پل، فشار كم‌تر بر پایه‌ها و صرفه‌جویی در مصالح می‌شود. بستر رودخانه در محل برپایی پل سنگ‌فرش شده بود كه پس از خرابی، دوباره بازسازی شده است. سطح گذرگاه پل، جان‌پناه‌هایی در طرفین دارد و به جهت ارتفاع زیاد دهانه‌ی میانی، از وسط به طرفین شیب ملایمی دارد و با سنگ‌های رودخانه‌ای سنگ‌فرش شده است.


 

بازار زنجان

امروزه بازارها یكی از آثار ارزشمند عناصر تاریخ تمدن و هویت شهرهای تاریخی ایران را به نمایش می‌گذارند. شهر زنجان با قدمت تاریخی‌ای كه دارد، از قدیم محلی برای دادوستد مناطق اطراف خود محسوب می‌شده است بدین خاطر بازار قدیمی آن به عنوان یك مركز تجاری و اقتصادی تا به امروزه به حیات خود ادامه می‌دهد و با معماری خاص بازارهای قدیمی نقش مهمی در اقتصاد بازرگانی شهر زنجان و استان بازی می‌كند.

بازار زنجان در قلب بافت قدیمی شهر (خواستگاه اولیه) در امتداد راه‌های ورودی شهر قرار گرفته و از دو قسمت بازار بالا و بازار پائین تشكیل شده است، ولی این دو قسمت از نظر عناصر تشكیل دهنده یكسان و قابل مقایسه است. با توجه به سبك معماری و متون تاریخی و شواهدی كه در دست هست می‌توان نتیجه گرفت كه ابتدا در سال 1205ه.ق دردوران حكومت آقا محمدخان قاجار احداث بازار زنجان آغاز شده و سپس در زمان فتحعلی شاه قاجار (1213ه.ق) تكمیل گردیده و سپس كاروانسراها، گرمابه‌ها و مساجد در آن تأسیس و با تعبیه‌ی راسته‌ها تا سال 1324در دوره‌ی محمدعلی شاه قاجار تكمیل گردید.





بازار پائین علاوه بر عرضه و دادوستد تولیدات محلی از طریق دو باب كاروانسرای موجود كه محصولات آن از روستاها و قصبات به آن‌جا حمل می‌گردیده، تغذیه می‌شده است. از كاروانسراهای این بازار، سرای گلشن و سرای ملك است. در جهت برطرف ساختن نیازهای مذهبی و اجتماعی ساكنین، این مجموعه دو مسجد به نام‌های مسجد آقا شیخ فیاض و مسجد میرزائی را در خود جای داده است.

مجموعه‌ی بازار بالا از بازار قیصریه، بازار بزازها، بازار حجت‌الاسلام، بازار امامزاده و بازار عبدالعلی بیگ تشكیل شده است. این بازار از نظر تولید و عرضه‌ی كالا به هشت راسته‌ی زرگرها، بزازها، كفاش‌ها، سراج‌ها، كلاه‌دوزها، صندوق‌سازها، رنگرزها، میوه‌فروش‌ها و جگرپزها تقسیم شده است. این تقسیم‌بندی و انسجام معقول و منطقی از نظر حفظ حقوق سندیكایی و كنترل قیمت كالاهای عرضه شده حائز اهمیت می‌باشد و والا بودن فكر طراحان و بانیان بازار را آشكار می‌سازد. از نظر اقتصادی هم موجب جلب مشتری در یك محل مخصوص و شناخته شده می‌تواند رونق اقتصادی را برای كسبه فراهم نماید.

از كاروانسراهای جالب این مجموعه كه نقش مؤثری را در عرضه‌ی كالاها ایفا نموده، كاروانسرای حاج علی قلی و سرای حاج كربلایی علی را می‌توان نام برد.

این مجموعه پنج مسجد به نام‌های مسجد چهل ستون، مسجد آقا سید فتح‌الله، مسجد جامع، تكیه‌ی حجت‌الاسلام و مسجد ملا را در خود جای داده است.

مجموعه‌ی بازار زنجان با داشتن 56 ورودی و كوچه‌ی هماهنگ با شبكه‌ی ارتباطی، با كل شهر در ارتباط بوده است. این مجموعه دارای 940 باب مغازه و در حدود 51 نوع شغل اعم از تولیدی و یا صادراتی و حدوداً به دست 3200 نفر در گردش است. این بازار در زمینی به مساحت 15 هكتار احداث شده كه 5 هكتار آن مختص بخش اقتصادی و هفت هكتار دیگر برای بخش مسكونی و یك هكتار جهت اماكن عام‌المنفعه و دو هكتار برای شبكه‌های ارتباطی اختصاص یافته است.

بازار زنجان به علت داشتن ارزش‌های فرهنگی و تاریخی و قدمت آن به شماره‌ی 44/1 در فهرست آثار تاریخی ایران به ثبت رسیده است. گذشته از ارزش‌های فرهنگی و هنری آن كه با معماری خاص بازارهای تاریخی ایران احداث شده است، تطابق معماری آن با اقلیم منطقه نیز حائز اهمیت است.

از آن‌جایی كه زنجان دارای تابستان‌های گرم و زمستان‌های سرد و پائیزی ناآرام است. این كیفیت جوی در داخل مجموعه احساس نمی‌شود و خریداران و مراجعه‌كنندگان، ساعت‌ها می‌توانند در كمال آسایش در آن خرید نمایند.

امروزه ضوابط خاص حفاظتی برای این بازار در نظر گرفته شده است. اما در اطراف این بازار با تبدیل بعضی از كاربری‌ها به تجاری، این مجموعه را به شكلی بی‌قواره و به دور از ویژگی‌های تاریخی آن گسترش می‌دهد كه نیاز به توجه جدی دارد. نكته‌ی دیگر این‌كه در بعضی از قسمت‌ها، راسته‌ها كاركرد قدیمی خود را از دست داده و با تغییر سیستم حیات امروزی و هجوم كالاهای جدید و لوكس دیگر نامی از سرا و راسته‌های مختص به یك حرفه دیده نمی‌شود. اما معماری خاص و پُرجذبه‌ی آن همواره با مجموعه‌هایی از مساجد، كاروانسراها، گرمابه‌ها، مجموعه‌ای بی‌نظیر را به نمایش می‌گذارد و در جلب جهانگردان و ایرانگردان اهمیت به سزایی دارد.


بنای تاریخی كاروانسرای سنگی

در حال حاضر قدیمی‌ترین اثر تاریخی شهر كاروانسرای سنگی است. این كاروانسرا در منتهاالیه جنوب شرقی خاستگاه اولیه‌ی شهر در زمان شاه عباس دوم احداث شده و هم‌اكنون قسمت اعظم آن از میان رفته است. ساختمان اداره اوقاف استان بر روی قسمتی از این كاروانسرا مستقر می‌باشد.





متأسفانه سیاحانی كه چندی در این محل استراحت نموده‌اند، در سیاحت‌نامه‌ها ذكری از چگونگی بنا و توصیف عمومی آن به دست نداده‌اند، لیكن بررسی آثار موجود مؤید این مطلب است كه پلان كاروانسرا به سبك چهار ایوانی بوده و حجرات در یك طبقه قرار گرفته‌اند. نوع سقف‌ها قوسی از نوع قوس‌های خوزی است.

در سال 1377 این مكان به سفره‌خانه‌ی سنتی تبدیل گردیده، به طوری كه علاوه بر ارائه‌ی امكانات پذیرائی در صبح و عصر با غذاهای سنتی در بعضی از حجره‌ها به معرفی و فروش صنایع دستی استان اقدام می‌شود.


حصار شهر

قدمت حصار شهر كه به قلعه‌ی شهر شهرت دارد مربوط به دوران سلجوقی است كه در فتنه‌ی مغول قسمت اعظم آن تخریب شده و در دوران صفویه به علت شرایط توپوگرافی و موانع طبیعی، حصار شهر منطبق بر دیوار قبلی مجدداً بازسازی شده است.

حمدالله مستوفی در نزهةالقلوب دور باروی شهر را ده هزار گام ذكر نموده است. در صورتی كه هر گام را مساوی با 45 سانتی‌متر بدانیم، دور قلعه 4500 متر خواهد بود كه دروضعیت موجود قابل اندازه‌گیری بوده و با ابعاد آن تقریباً مطابقت دارد. عرض حصار در پی 250 سانتی‌متر و ارتفاع آن 8 متر بوده است به طوری كه ادوارد براون ارتفاع آن را 20 الی 15 فوت ذكر نموده. [7]

این حصار با استفاده از خشت به ابعاد 10×50×50 سانتی‌متر و گل ساخته شده و تعداد برج‌های دفاعی حصار به درستی معلوم نیست. با مطالعه‌ی آثار و شواهد موجود كه بقایایی از آن قابل بررسی و ملاحظه است، فاصله‌ی برج‌ها با احتمال نزدیك به یقین 150 متر بوده است. بدین ترتیب با توجه به حدسیاتی كه از این باب حاصل می‌شود، 30 برج دایره‌ای شكل به قطر 7 متر در گرداگرد شهر تعبیه شده، برج‌های واقع در چهارگوشه‌ی شهر كه در جبهه‌ی جنوب غربی مشاهده می‌شود، قطر آن 15متر قابل اندازه‌گیری است. داخل برج‌ها با استفاده از خشت و گل به طور مخروطی مسقف و سپس جان‌پناه به ارتفاع 50/2 متر ایجاد شده است. دریچه‌های تیراندازی كه در دو نقطه اندازه‌گیری می‌شود، ابعادی معادل 15×50 سانتی‌متر و10×35 سانتی‌متر دارند كه در جان‌پناه تعبیه گردیده‌اند.

قلعه‌ی زنجان از طریق 5 باب ورودی با روستاهای حوزه‌ی نفوذ و شهرهای هم‌جوار مرتبط بوده است. در داخل این حصار عناصر تاریخی شهر مستقر شده اند.


دروازه‌های زنجان

ادوارد براون [8] در كتاب خود می نویسد: «شهر زنجان یك دژ مستحكم كه بتوان مدت زیادی در آن پایداری نمود، ندارد. گرچه در اطراف شهر حصاری حدود 10 متر وجود دارد ولی این حصار با مصالح بی‌دوام ساخته شده و ویران كردن آن آسان است».

در آن زمان پنج دروازه‌ی شهر زنجان را با شهرها و روستاها و بیرون شهر مرتبط می‌كرد كه از این دروازه‌ها در حال حاضر آثار قابل توجهی باقی نمانده است. این دروازه‌ها عبارت بودند از: دروازه تهران، دروازه قلتوق، دروازه تبریز، دروازه رشت، دروازه ارك.

البته غیر از دروازه‌ها راه‌های فرعی دیگری نیز بودند كه ارتباط شهر زنجان را با شهرها و روستاهای دیگر برقرار می‌كردند. مثلاً راه كربلا، راه همدان، جاده همایون، جاده حسین‌آباد، جاده اردبیل و... . با این تفاوت كه دروازه‌ها قدیمی‌تر و رسمی‌تر بودند، با دیوارهای بلند و قطور كه «قالا دواری»، «قالا دیبی» و «قالا ایشیگی» [9] نامیده می‌شدند. دروازه تهران كه به پایتخت منتهی می‌شد، معروف‌تر و قدیمی‌تر از همه‌ی دروازه‌ها بود. این دروازه در انتهای خیابان مسگرها در تقاطع خیابان صدر جهان و خیابان مسگرها قرار داشت. و متأسفانه هیچ اثری از آن باقی نمانده است.

در ورودی دروازه‌ها، شخصی به نام دروازه‌بان مسئول ورود و خروج مردم، كالاهای تجارتی و محمل‌ها و كاروان‌ها بود، كه پس از غروب آفتاب دروازه را می‌بست.

دروازه تبریز در غرب شهر زنجان از كنار گورستان غربی شهر كه در محل دبیرستان امیر كبیر فعلی قرار داشت، می‌گذشت. از این دروازه نیز اثری باقی نمانده است. دروازه ارك در قسمت غربی شهر قرار داشت و در حال حاضر میدان و محلی به همین نام در زنجان وجود دارد. از این دروازه نیز اثری باقی نمانده است.

علت نامگذاری این دروازه این بود كه در آن زمان عبدالله میرزا (یازدهمین پسر فتحعلی شاه) كه از سال 1224 به عنوان حاكم خمسه (زنجان) منصوب گردیده بود و شخصی خیراندیش و شاعر بود كه از علم نجوم نیز بهره داشت، خانه‌ای بزرگ در بیرون شهر، قسمت شمالغربی زنجان درست كرد كه به ارك عبدالله میرزا معروف بود. به همین دلیل دروازه‌ای را كه از آن‌جا به ارك دارا می‌رفتند به نام دروازه ارك نامیدند.

دروازه رشت نیز در محل دبیرستان شریعتی فعلی بود و راه ارتباطی زنجان و رشت بود. پنجمین دروازه هم دروازه قلتوق نام داشت كه شهرها و روستاهای جنوب را با شهر زنجان مرتبط می‌كرد و در خیابان خیام فعلی قرار داشت. در زمان جنگ جهانی اول و دوم یكی از دروازه‌های پُر رفت و آمد محسوب می‌شد. متأسفانه از هیچ‌یك از این دروازه‌ها اثری باقی نمانده است.


بقعه‌ی امامزاده سید ابراهیم (ع)

بقعه‌ی امامزاده سید ابراهیم یكی از بقاع معتبر شهر زنجان است. بعضی ایشان را ابراهیم بن موسی بن جعفر (ع) دانسته‌اند و جمعی دیگر همانند ابوالفراج اصفهانی و ابونصر بخاری در "سر الانساب" ایشان را ابراهیم بن محمد بن الحسن بن العباس بن علی (ع) ذكر نموده‌اند. اگر این شجره‌نامه درست باشد، وی در اوایل قرن سوم هجری در زمان خلافت المعتزر بالله خلیفه‌ی عباسی قیام نموده و در 3 كیلومتری جنوب زنجان در جریان جنگی با عمال خلیفه شهید گردیده و تن مطهرش در قبرستان واقع در منتهاالیه شرقی مشرف به دیوار مدفون شده است.




بنای امامزاده ابتدا به سبك چهار طاقی بوده كه گنبد زیبایی آن را پوشش می‌نمود. در سال 1340 شمسی این مجموعه مجدداً منطبق بر بنای قدیمی نوسازی گردیده است.

گنبد از نوع تك پوششی بوده كه با واسطه‌ی چهارگوشواره بر جرزها استوار گشته و حد فاصل گوشواره‌ها و گنبد هشت نورگیر تعبیه شده است.

ضریح حرم در اصفهان ساخته شده و در سال 1358نصب گردیده است.

از بناهای دیگر این مجموعه، مسجد اعظم واقع در ضلع غربی مجموعه می‌باشد كه بنای آن در سال 1346شمسی صورت پذیرفته است. مشتاقان اهل بیت (ع) در مناسبت‌های مختلف به زیارت ضریح این بزرگوار می‌شتابند. این مجموعه به عنوان مهم‌ترین مركز زیارتی شهر زنجان محسوب می‌شود.


چای‌خانه‌ی سنتی حاج داداش

این مركز پذیرایی كه در قلب بازار قدیمی زنجان واقع است، حدود یكصد سال پیش به عنوان حمام احداث گردیده بود. هم اینك با حفظ بافت حمام با اندكی تغییر و ایجاد تزئینات زیبای سنتی، به عنوان سفره‌خانه و محل پذیرایی گردشگران مورد استفاده قرار می‌گیرد.






پانویس‌ها:


1. شهردار

2. این بنا به قیمت 185 تومان از باقرخان امجد خریداری شده بود. محل موصوف قبل از احداث رختشویخانه با هرزآب‌های سطحی مملو، و به باباجمال چوقوری (گودال باباجمال) معروف بوده است. این بنا توسط دو برادر به نام‌های مشهدی اكبر (معمار ) و مشهدی اسماعیل (بنا) ساخته شده و سنگ‌های آن از معدن سنگ روستای اژدهاتو (روستایی در كیلومتر 5 سمت جنوبی شهر) استخراج شده است. آب مجموعه از قنات قلعچه حاجی میربهاالدین تأمین می‌گردیده است، و متولی رختشویخانه كه توسط رئیس بلدیه گمارده شده بود. شخصی به نام اصغرخان بوده و همسر ایشان به نام معصومه خانم مدیریت آن را بر عهده داشته است.

3. قوس خوزی كه در معماری ایران به نام رومی معروف گردیده، به اعتبار این كه این قوس در مقبره‌ی اونتاش گال پادشاه ایلام متعلق به هزاره‌ی دوم قبل از میلاد در هفت‌تپه‌ی خوزستان مشاهده می‌شود و از نظر قدمت مقدم بر بناهای رومی است. لذا نام قوس خوزی (خوزستانی) برای قوس رومی پیشنهاد شده است.

4. چهل پله

5. ستون‌های سنگی از نظر ارتفاع اندكی با یكدیگر متفاوت‌اند.

6. معماری گوتیك سبك خاصی است كه در اروپای قبل از رنسانس به مركزیت فرانسه ایجاد گردیده و تحول معماری سبك رمانسك به گوتیك در اروپا با تحول معماری دوران سلجوقی به ایلخانی در ایران قابل مقایسه است.

7. یك سال در میان ایرانیان، ادوارد براون، ترجمه‌ی ذبیح‌الله منصوری، كانون معرفت

8. ادوارد براون مستشرق معروف انگلیسی كه در سال 1887 میلادی به ایران آمد و كتابی با عنوان "یك سال در میان ایرانیان"، نوشت.

9. دیوار قلعه

 

 

روزشمارجنگ دوم بین الملل

  • قسمت یازدهم از کتاب "خلاصه تاریخ شش قرن ایران و جهان" نوشته احمد یغما.
  • 1940 ميلادي / 1319 هجري شمسي
  •      در20 ارديبهشت 1319، وزير مختار آمريكا به واشنگتن  اين تلگراف را ارسال مي كند: «فيليمونوف، سفير شوروي در ايران، به مقامات ايراني هشدار داده است كه آلت دست بريتانيا نشوند... چنين به نظر مي آيد كه سفارتهاي شوروي و آلمان در ايران دارند با هماهنگي، مشاركت نزديك با يكديگر عمل مي كنند. گويا هر دو مصمم اند، هر چند با انگيزه هاي متفاوت، كه از مزاياي ناشي از تفاهم روس و آلمان بهره برداري كنند. ترديدي نيست كه آلمان با اميد تضعيف، و يا حتي نابودي نفوذ بريتانيا، شورويها را به اتخاذ رويه تجاوز كارانه نسبت به ايران ترغيب مي كند»
  •  
  • 1940 ميلادي / 1319 هجري شمسي
  •      حمله آلمانها به فرانسه در20 ارديبهشت 1319، اتفاق افتاد. كه پس از سه هفته اين كشور (كه دومين امپراتوري مستعمراتي جهان بود) متلاشي گرديد. پس از اين حادثه مولوتف وزير خارجه شوروي پيروزيهاي شگفت آور ارتش آلمان و موفقيت فوق را به سفير رايش در مسكو صميمانه تبريك ميگويد، و خاطر نشان ميشود كه «لازم است به توطئه هاي فرانسه و انگليس و پاشيدن تخم نفاق و سوء ظن بين آلمان و شوروي در كشورهاي بالتيك خاتمه داده شود. آنگاه شورويها از فرصت استفاده كرده و سه كشور بالتيك را كه سهمشان از اين اوضاع جهاني بود به تصرف خود در مي آورند در همين راستا شورويها به فنلاند (سه ميلون جمعيتي) تجاوز مي كنند اما فنلانديها شش ماه تمام مقاومت غير باور كردني  از خود نشان ميدهند.[1]
  •  
  • 1941 ميلادي / 1320 هجري شمسي         
  •      در 2 ژانويه 1941، ژاپني ها به مانيلا رسيدند و در 6 ماه مه 1942 ژنرال وين رايت، كليه نيروهاي امريكائي و فليپيني را به ژاپنيها تسليم نمود.
  •  
  • 1941 ميلادي / 1320هجري شمسي
  •      در فروردين 1320 سير رويدادها سرعت بيشتري يافت نيروهاي آلماني، يونان و يوگسلاوي را گرفتند و در جزيره كرت نيروي چترباز پياده كردند. در عراق كودتاي رشيد عالي، طرفدار سرسخت آلمانيها، صورت گرفت و تمام سران انگلوفيل رژيم سابق فرار كردند. چرچيل دستور داد كه قبل از هر چيز كار عراق را يكسره كنند، تحليلش اين بود كه اگر آلمانها از سوريه بيايند در اينجا جبهه جديدي گشوده خواهد شد. لذا انگليسيها سريع بصره را گرفتند و بغداد را بمباران كردند. عدم همكاري ايران با عراق  (آلمانيها) باعث سقوط رشيد عالي و تسخير عراق توسط دولت انگليس شد. انگليسي ها به اتفاق نيروهاي «فرانسه آزاد» ـ ژنرال دوگل ـ وارد سوريه شدند و جنگ خونيني بين فرانسويان طرفدار ويشي و فرانسويهاي طرفدار دوگل درگرفت. نهايتا ژنرال فرانسوي دانتس، تسليم گرديد.
  •  
  • 1941 ميلادي / 1320هجري شمسي
  •      در ارديبهشت ماه 1320، نيروهاي آلماني در شرق مديترانه مستقر شدند. دولت فرانسه ـ ويشي ـ فرودگاههاي سوريه را در اختيار آلمانيها گذاشت.
  •  
  • 1941 ميلادي / 1320هجري شمسي
  •      ژوئن سال 1941، يعني اول تيرماه 1320، هيتلر پيمان عدم تجاوز را كه در 1939 با شوروي بسته بود زير پا گذاشته  و به شوروي حمله كرد.
  •  
  • 1941 ميلادي / 1320هجري شمسي
  •      در 12 ژوئيه 1941، بريتانيا و اتحاد شوروي بر طبق موافقتنامه اي كه در اين روز در مسكو امضاء كردند با هم متحد شدند.
  •  
  • 1941 ميلادي / 1320هجري شمسي
  •      در اين سال ، ژنرال «كارترو» فرماندار نظامي فرانسه در لبنان بنام دولت «فرانسه آزاد» استقلال رسمي كشور لبنان را اعلام نمود اما اين اعلام جنبه شخصي داشت و امور لبنان همچنان در اختيار مقامات فرانسوي بود.
  •  
  • 1941 ميلادي / 1320هجري شمسي
  • ، به عقيده ام ري زن، در اوت سال 1941 آلمانيها قصد داشتند بر عليه ارتش ايران دست به كودتا بزنند، دليل وي سلطه قابل توجهي بود كه آلمانيها بر نيروي مسلح ايران داشتند، بسياري از افسران ايران تحت تاثير ماشين جنگي آلمان قرارگرفته بودند و به آلمان گرايش داشتند، ري زن در استدلال اين كودتاي موهوم ـ كه شوروي نيز در 26 ژوئن، درست چهار روز پس از ورود آلمانيها به خاك آن كشور، ياد داشتي تسليم ايران كرده بود و نيز بريتانيا در اواخر ژوئن 1941 نگراني خود را از اين امر به اطلاع دولت ايران رسانده بود اما هيچ پاسخ مثبت و مناسبي دريافت نكرده بود. ـ به ورود درياسالار كاناريس (آلمان به تهران) در ماه اوت 1941 اشاره ميكند.[2]
  •  
  • 1941 ميلادي / 1320هجري شمسي     
  •      در پنجم اوت 1941/ سوم شهريور1320، سربازان بريتانيا و شوروي به ترتيب از جنوب و شمال به ايران حمله كردند. و ايران را اشغال نمودند. بهانه ي اين حمله نفوذ آلمانيها در ايران بود. كه مغاير با سياست بيطرفي ايران قلمداد مي شد. ايران آمار آلمانيها را 600 نفر بريتانيا 2 الي 3 هزار نفر و شوروي 5 الي 7 هزارنفر اعلام ميكرد.[3]  وقتي تصميم حمله به ايران گرفته ميشود، مايسكي، سفير شوروي در لندن، با ايدن ملاقات مي كند و مي گويد: «حالا كه يادداشتها را به ايران داديم، يك اولتيماتوم هم بدهيم...» شورويها نمي خواستند در دو جبهه بجنگند. ايدن مي گويد: «اولا هيچ نگران نباشيد، ما حساب ارتش ايران را خواهيم رسيد و نخواهييم گذاشت مقاومت كنند؛ ثانيا اگر اولتيماتوم به ايران بدهيم، ممكن است قبول كند؛ آن وقت چه كار كنيم؟ در هر حال ما بايد ايران را بگيريم براي اينكه به شما كمك برسانيم.» [4]
  •  
  • 1941 ميلادي / 1320هجري شمسي
  • در 16سپتامبر1941 رضا شاه بنابه مصلحت خود، تبعيد شد، و استعفاي وي در بامداد همين روز(25 شهريور 1320)  در مجلس خوانده شد. و روز بعد پسر او محمد رضا سوگند شاهي خورد. محمد رضا در سال 1937م/1316ش، از مدارس سويس فارغ التحصيل شده بود، و در سال 1318ش/1939م (در زمان وليعهدي) با فوزيه خواهر فاروق شاه مصر ازدواج كرده بود. شكل تبعيد رضا شاه به اين گونه بود كه وي  «بعد از ترك تهران در 16سپتامبر 1941، حدود يك ماه در اصفهان گذراند، وسپس حق عبور به خارج از كشور را توسط يكي از كشتي هاي انگليسي به مقصد موريتس دريافت كرد، و متعاقب آن با درخواست خودش به ژوهانسبورگ منتقل شد و در آنجا در 26 ژوئيه 1944 درگذشت.»[5] «زمينه سقوط رضا شاه را دولت انگلستان از طريق برنامه هاي راديوهاي لندن و دهلي، هموار كرده بود، تا شاه را در نظر مردم ايران، يك خودكامه ي آزمند و ابله بنماياند كه مردم كشورش را از آزادي شان محروم كرده واملاك آن ها را تصرف كرده است و رضاشاه را به عنوان تنها عامل وضعيت دشوار ايران، معرفي مي كرد.»[6]
  • انتشار و یا استفاده از مطالب این وبلاگ فقط با درج منابع و نام مولف و آدرس وبلاگ بلامانع است
  • 1941 ميلادي / 1320هجري شمسي
  •      در زمان سقوط رضا شاه گروهي از ماركسيستها كه بنام 53 نفر در زندان بودند، آزاد شده و همراه با افراد ديگري كه داراي تفكر كمونيستي بودند در روز بيستم مهرماه 1320 در منزل سليمان ميرزا اسكندري[7] جلسه اي تشكيل دادند كه در آن حيدر عليف، كاردارسفارت شوروي در ايران، نيز حضور داشت و در همين جلسه بود كه نام حزب توده براي اين گروه انتخاب شد. مرامنامه اي كه حزب در آن سال منتشر كرد اشاره اي به ايدئولوژي ماركسيستي حزب نداشت و عبارت بودند از الف) حفظ استقلال و تماميت ايران. ب) آزادي مطبوعات و بيان. ج) مبارزه عليه ديكتاتوري . د) ايجاد تعديلات در امور اقتصادي و سياسي و فرهنگي.
  •      فعاليت علني حزب با تظاهراتي در سوم فوريه 1942/ 15بهمن 1320 بر مزار دكتر اراني - كه در زندان مرده بود ـ آغاز شد. در اوايل سال 1323 حزب توده با فعاليتهاي سياسي خود توانست هشت نماينده به مجلس آن روز بفرستد. و اين سال مصادف با وقايع نفت شمال بود. معاون امورخارجه شوروي براي گرفتن امتياز نفت شمال به تهران آمده بود و همزمان با اين قضيه كه قسمت آذربايجان نيز تحت تصرف قواي نظامي روس بود، روزنامه ها و نشريات حزب توده[8] بطور علني به دفاع از شوروي پرداخته و سعي مي كردند هرطور كه شده اين امتياز به شوروي داده شود[9].
  •  
  • 1941 ميلادي / 1320هجري شمسي
  •      در 19 دسامبر1941، هنگ كنگ توسط قواي ژاپني تسخير مي شود و ژاپن باسرعت بيشتري به اشغالگريهاي خود در ديگر مناطق مي پردازد. و بدين شكل در 22 همان ماه فليپين را اشغال ميكند.
  •  
  • 1942 ميلادي /1321 هجري شمسي
  •      در دوم ژانويه 1942 مانيل به تصرف ژاپنيها در مي آيد. 15 فوريه همان سال مالزي و سنگاپور به اشغال قواي ژاپني در مي آيد. نهم مارس نيز سراسر اندونزي فرو مي ريزد. خلاصه آنكه در مدتي كمتر از چهار ماه، سرزمينهايي با پانصد ميليون جمعيت در آسيا تحت تسلط ژاپن قرار ميگيرند.
  •  
  • 1944 ميلادي / 1323 هجري شمسي
  •      انگليسيها كه مايل بودند آلمانيها با روسها كار يكديگر را تمام كنند در گشودن جبهه دوم تعلل مي كردند تا اينكه ناچارا جبهه دوم در شمال فرانسه به سال 1944م،  گشوده شد. 
  •  
  • 1945 ميلادي / 1324 هجري شمسي
  •      در 4 ژوئيه 1945، ژاپني ها توسط نيروهاي امريكائي مجبور به ترك جزاير فليپين شدند.
  •  
  • 1945 ميلادي / 1324 هجري شمسي
  •      در اين سال، لبنان بعنوان كشوري مستقل به عضويت سازمان ملل متحد و جامعه دول عرب درآمد.
  •  
  • 1945 ميلادي / 1324 هجري شمسي
  •      سال 1945م، سال برقراري صلح جهاني و اتمام جنگ جهاني دوم با فجايع اتمي هيروشيما و ناكازاكي مي باشد.
  •  
  • 1945 تا 1946 ميلادي / 1324 تا 1325 هجري شمسي
  •      فعاليت مؤثر فرقه دموكرات آذربايجان از 12 شهريور ماه 1324 تا 21 آذر1325 بوده است بدين شكل كه: «در جريان اشغال ايران در سال1320ش،  توسط نيروهاي متفقين، روس ها آذربايجان را اشغال كردند. زماني كه جنگ جهاني دوم به سال 1324 به پايان رسيد و قرار شد تا انگليسي ها و روس ها ـ هم زمان ـ ايران را ترك كنند، روس ها به تكاپو افتادند تا پيش از رفتن، جاي پايي براي خود در ايران ايجاد كنند يا دست كم امتياز اقتصادي سياسي مهمي به دست آورند. آنان در تهران و شهرهاي مختلف، به تقويت حزب توده پرداخته و در آذربايجان و كردستان هم از فرقة دمكرات حمايت كردند»[10] موضوع از آنجا آغاز شد كه سيد جعفر پيشه وري (از منتقدين دكتر مصدق) براي نمايندگي مجلس چهاردهم از تبريز انتخاب شد، (22/ تيرماه/1323)  اما اعتبارنامه اش مورد تاييد نمايندگان ـ مخالف طرفداران اتحاد جماهير شوروي كه از اكثريت برخوردار بودند ـ قرار نگرفت. لذا وي از اول شهريور 1324 روزنامه آژير را در تهران رها كرد و به تبريز آمد و اولين گام را براي تشكيل فرقه دمكرات آذربايجان با همكاري تشكيلات ايالتي حزب توده آذربايجان (كه بعدا به فرقه دمكرات ملحق شدند)[11] برداشت.
  •      پيشه وري در 12 شهريور 1324 اولين سند مكتوب فرقه را كه سنگ بناي فعاليت آن فرقه بشمار مي رفت، در 12ماده نوشته و به امضاء 48 نفر از چهره هاي سياسي استان رساند. معاونين وي در كميته مركزي فرقه، شبستري و بادكان بودند. كه روزنامه آذربايجان را شبستري با مطالب پيشه وري از 13 شهريور منتشر كرد. اولين شعار12 ماده اي بيانيه فرقه چنين بود: «ضمن حفظ استقلال و تماميت ارضي ايران، بايد به موازات آن براي خلق آذربايجان آزادي داخلي و خودمختاري مدني داده شود كه بتواند در راه احياي فرهنگ خود و آباداني آذربايجان و هم سو با حفظ قوانين عادلانه ي كل مملكت، سرنوشت خود را تعيين كند.»[12] پس از يك سال حكومت اين فرقه در آذربايجان، در 21آذر 1325 اهالي شهر تبريز بر حسب تحريك حكومت مركزي كه اعلاميه هايش را روز قبل از طريق هواپيما پخش كرده بود و قواي نظامي خود را در ورودي هاي ميانه ومياندوآب مستقر ساخته بود، بر عليه حكومت پيشه وري قيام كرده و شهر را تصرف نموده به تعقيب و دستگيري سران و سركردگان فرقه پرداختند. پيشه وري و اعضاي مهم فرقه نيز به اتحاد جماهير شوروي فرار نمودند.[13]
  •  
  • 1946 ميلادي / 1325 هجري شمسي
  •      در 4 ژوئيه 1946،  ايالات متحده به فليپين استقلال داد.
  •  


  • [1] تاريخ معاصر ايران. كتاب هشتم. مؤسسه پژوهشي و مطالعات فرهنگي. ص 15
  • [2] تاريخ معاصر ايران. كتاب چهارم. مؤسسه پژوهشي و مطالعات فرهنگي. ص114
  • [3] ر.ك:  تاريخ معاصر ايران. كتاب ششم. مؤسسه پژوهشي و مطالعات فرهنگي
  • [4](تاريخ معاصر ايران. كتاب هشتم. مؤسسه پژوهشي و مطالعات فرهنگي. ص 23)  اسناد نشان مي دهد كه اتحاد رضا شاه و هيتلر افسانه اي بيش نبوده كه از طريق دستگاه تبليغاتي زمان جنگ متفقين شايع شده بود.
  •  
  •   [5] نگرشي بر تاريخ ايران نوين. جوزف. ام. آپتون. ترجمه: يعقوب آژند. انتشارات نيلوفر 1359 ص133
  • [6] تاريخ معاصر ايران . پيترآوري ... ج دوم ص219
  • [7] توده اي ها براي اين كه افراد داراي موقعيت اجتماعي بالا و محافظه كار را با خود همراه سازند، سليمان ميرزا محسن اسكندري را به رهبري حزب توده برگزيدند. وي از شاهزادگان قاجار بود.
  • [8] فعاليتهاي تبليغاتي حزب توده كه بيشتر بشكل انتشار نشريات بود، در اين دوره عبارت بودند از: 1- روزنامه سياست به مديريت عباس اسكندري كه اين روزنامه بعد از يك سال به نام «رهبر» به مديريت ايرج اسكندري منتشر مي شد. 2- روزنامه مردم به مديريت مصطفي فاتح (از رؤساي شركت نفت انگليس)، جلال آل احمد نيز عضو هيئت تحريريه آن بود. 3- روزنامه رزم به مديريت دكتر كشاورز. 4- روزنامه آژير به مديريت جعفر پيشه وري كه تا قبل از ايجاد فرقه دمكرات در تهران منتشر مي شد. 5- روزنامه راستي به مديريت پروين گنابادي عضو كميته مركزي حزب توده. 6- روزنامه ظفر كه در آذر ماه 1323 به كمك تبليغات لايحه نفت شمال آمد، به مديريت رضا روستا. 7-  و يك نشريه ديگر كه به مديريت فتاحي از اعضاي مركزي حزب منتشر مي شد.
  • [9] مرحوم احسان طبري در روزنامه مردم شماره 19/8/1323 طي مقاله اي طولاني به اثبات حقانيت شوروي پرداخته وحتي پا را از خود روسها نيز جلوتر گذاشته و تهديد نموده بود كه «با عدم اعطاي امتياز نفت از نفوذاقتصادي دولت شوروي جلو گيري ميشود، بايد براي اولين بار و آخرين بار به اين حقيقت پي برد كه نواحي شمالي ايران در حكم حريم امنيت شوروي است، عقيده ي دسته اي كه من شخصا در آن دسته هستم اين است كه به فوريت براي امتياز نفت شمال به شوروي و نفت جنوب به كمپانيهاي امريكائي و انگليسي وارد مذاكره شويم به همان ترتيب كه ما براي انگلستان در ايران منافعي قائليم و بر عليه آن صحبتي نمي كنيم بايد معترف باشيم كه دولت شوروي هم از لحاظ امنيت خود در ايران منافع جدي دارد.»
  • [10] بحران آذربايجان. خاطرات مرحوم آيتالله ميرزا عبدالله مجتهدي . مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر تابستان 1381 ص8
  • [11] فريدون كشاورز. من متهم ميكنم كميته مركزي حزب توده را. ص61
  • [12] شهريورين اون ايكي سي، آذربايجان دموكرات فرقه سينين بيرينجي ايل دونومي مناسبتيله. مركزي تبليغات شعبه سنين نشريه سي. تبريز1325ص3 (ترجمه  همين متن از نگارنده)
  • [13] گاهشمار مختصر حكومت ملي آذربايجان:
  • 12 شهريور 1324 ـ روز تشكيل فرقه دموكرات به رهبري سيدجعفر پيشه‌وري. 14 شهريور 1324 ـ انتشار شماره اول روزنامه آذربايجان، ارگان فرقه دموكرات آذربايجان. 19 شهريور 1324 ـ پيوستن و ادغام شعبه آذربايجان حزب توده و تشكيلات كارگري به فرقه دموكرات آذربايجان. 20 آبان 1324 ـ نشست تشكيلات 32 نفرة هيئت رئيسه حكومت خودمختار آذربايجان. 21 آذر 1324 ـ افتتاح مجلس ملي آذربايجان و اعلام رسمي استقرار حكومت خودمختار آذربايجان. 22 آذر 1324 ـ خلع سلاح پادگان تبريز و تسليم آن در برابر حكومت خود مختار آذربايجان. 27 آذر 1324 ـ انتشار آگهي مربوط به استخدام داوطلبان خدمت در قشون آذربايجان. 19 دي 1324 ـ تصويب تاسيس دانشگاه آذربايجان در تبريز با سه دانشكده كشاورزي، پزشكي و تعليم و تربيت. 1 بهمن 1324 ـ استعفاي حكيمي از نخست‌وزيري در ايران. 6 بهمن 1324 ـ نخست‌وزيري احمد قوام. 27 بهمن 1324 ـ تصويب قانون مربوط به تقسيم اراضي خالصه. 29 بهمن 1324 ـ مسافرت احمد قوام به مسكو با هواپيماي ارسالي از جانب مسكو. 11 اسفند 1324 ـ اعلام خبرگزاري شوروي مبني بر خروج نيروهاي شوري از دوم مارس از طريق شمال خراسان. اين خبر همچنين اعلام كرد نيروهاي شوروي تا روشن شدن اوضاع در بخش شمال غربي و غرب ايران مناطق مذكور را تخليه نخواهند كرد. 16 فروردين 1325 ـ امضاء موافقت نامه بين قوام و دولت شوروي. 25 فروردين 1325 ـ آغاز به كار كنگره دهقانان آذربايجان با شركت بيش از 600 نفر در تبريز. 9 ارديبهشت 1325 ـ ورود هيئت حكومت خودمختار آذربايجان به تهران به رياست سيدجعفر پيشه‌وري. 19 ارديبهشت 1325 ـ خروج كامل نيروهاي روس. 1 خرداد 1325 ـ تخليه زنجان توسط نيروهاي فرقه دموكرات و فدائيان. 26 خرداد 1325 ـ راهپيمايي مردم زنجان و خمسه در اعتراض به واگذاري زنجان به ايران. 16 آذر 1325 ـ پيشروي قواي ايران بسوي ميانه. 21 آذر 1325 ـ سقوط حكومت خودمختار آذربايجان كه بر اساس آمار ارتش 25000 اعدام، 70000 مهاجر و آواره و زخمي برجاي گذاشت.

 

بعداز مشروطه برزنگان چه گذشت؟!!

 

زنجان پس از انقلاب مشروطه


حوادث شهر زنجان پس از انقلاب مشروطه

    رامین سلطانی


آنچه که در نوشتار حاضر خواهد آمد روایت حوادث زنجان پس از واقعه‌ی ملا قربانعلی زنجانی و شکست و تبعید وی به‌عراق و به حکومت رسیدن میرزا صالح خان آصف الدوله (امیر اکرم) تبریزی در زنجان است. وی به سال 1328 قمری و به‌جای معین‌الدوله به حکومت زنجان رسید. این زمان هنگامی بود که محمد علی شاه قاجار از سلطنت مخلوع و به‌صورت تبعید از کشور خارج شده بود ولی کماکان به‌واسطه عوامل و افرادی که داعیه طرف‌داری از وی را داشتند در داخل کشور شورش‌ها و نافرمانی‌هایی صورت گرفته و موجبات ضرر و زیان مردم عادی فراهم می‌گردید.
یکی از افرادی که در حمایت از محمد علی شاه اقدام به‌شرارت و نافرمانی نمود داراب‌میرزا نواده بهمن میرزا شاه‌زاده قاجار بود که از سال‌ها قبل به روسیه مهاجرت کرده بود، در سلک نظامیان روسی درآمده و همراه با قزاقان روسی وارد ایران شده بود. وی که از صاحب منصبان قشون روس در قزوین بود بنابراین یک گزارش محرمانه وزارت خارجه بریتانیا درجریان انقلاب مشروطه، اجازه مرخصی گرفته و در قزوین اردوی سپاه روس را ترک نموده و با یک نفر از اجزای دربار محمد علی شاه (احمد خان میرشکار محمد علی شاه معزول) اقدام به حرکت به سمت آذربایجان نمود و در راه با جذب افرادی به دور خود، قشونی جمع و جور کرده و اقدام به حمله به شهر زنجان نمود. این وقا
یع در خرداد ماه سال 1289 شمسی مطابق با سال 1328 قمری بوده است.                          
در آن حین داراب میرزا مشغول جمع کردن افراد به دور خود بود، آصف الدوله امیر اکرم حکم حکومت ایالت خمسه (استان زنجان) را دریافت کرد. وی به سرعت رشید دیوان را که نوکر شخصی وی بود همراه با سپاهیان از سراب احضار کرده و خود از تهران با چاپاری حرکت نمود و شبانه به هیدج رسید که رشید دیوان تا آنجا به استقبال وی بیرون آمده بود.
در هیدج به وی اطلاع دادند داراب میرزا صاحب منصب روس همراه با احمدخان میرشکار به چرگر آمده و مشغول جمع کردن سوار هستند. در هیدج یک نفر به نام کربلایی نعمت از میرشکار به امیراکرم شکایت آورد و وی جهت تحقیق و فهمیدن قضایا، مرتض خان برادر رشید دیوان را با یک نفر سوار و یک نفر امنیه همراه با نامه‌ای به چرگر فرستاد و در آن نامه ماجرا را از میرشکار جویا شد. در زنجان به او اطلاع دادند داراب میرزا مرتضی خان و همراهان وی را دستگیر کرده، اسب و تفنگ آنان را گرفته و خود با حدود دویست سوار رو به شهر زنجان در حال حرکت است. با انکه امیراکرم مطلقا احتمال نمی‌داد داراب میرزا جرات آمدن به زنجان را داشته باشد ولی فورا دستور داد دراطراف شهر و نیز دارالحکومه را سنگر بندی کردند. در این هنگام در زنجان نیروهای موجود عبارت بودند از سواران همراه رشید دیوان که با وی از سراب آمده بودند.
داراب میرزا زمانی‌که درچرگر مشغول جمع آوری بود قشون به کرسف (روستایی درحوالی شهر قیدار استان زنجان) نزد جهانشاه خان امیر افشار رفته و دو شب مهمان وی شده بود از آنجا محمد خان اصانلو را با سی سوار، همراه خود به چرگر آورده بود. جمعی از خوانین چرگر از جمله احمد خان میرشکار، رحمت اله خان فرج اله خان، باباخان، قنبرخان، امیر خان و... هم به داراب میرزا ملحق شده بودند و تمام مخارج آن و دویست سوار دیگر را داراب میرزا تامین می‌کرد که به احتمال زیاد هزینه وی را نیز روس‌ها متقبل شده بودند.
سه شب از ورود امیراکرم به زنجان گذشته بود وی در خواب بود که با صدای شلیک تفنگ ازخواب پرید در همین زمان مدیرالایاله زنجان وارد اتاق حاکم شد و خبر داد که داراب میرزا به شهر حمله کرده و دارالحکومه را محاصره نموده است. حاکم به سرعت لباس جنگ پوشید و بیرون آمد. نیروهای داراب میرزا سبزه میدان را سنگر کرده بودند و نیروهای دولتی به سبب مهتابی که آن شب می‌تابید هوا روشن تر کرده بود در معرض دید آنان قرار داشتند. هنوز درگیری شروع شده بود که رئیس قشون زنجان یعنی انتظام الدوله هم با افراد خود رسید و به همراه رشید دیوان به پشت بام دارالحکومه رفتند. از مجاهدین شهری چند نفر در سنگرهای شهر کمین کرده بودند و پیشخدمت‌های امیراکرم درخانه مشیرالممالک حاجی وزیر زنجانی سنگر گرفته بودند. رضا و چند نفر دیگر در خانه اسعدالدوله ذوالفقاری در سنگر جای گرفته بودند. همان وقت درگیری شروع شده بود که تا خود صبح با شدت هرچه تمام تر ادامه داشت. افرادو نیروهای داراب میرزا دو نفر سرباز قراول دارالحکومه و یک نفر سلطان را زدنددر مقابل چند تن از نیروهای داراب‌میرزا نیز هدف گلوله‌های نیروهای حکومتی قرار گرفتند. هنگام طلوع آفتاب آثار شکست در میان نیروهای داراب میرزا آشکار شد و آنان به این دلیل فرار اختیار کرده و به حاشیه شهر رفتند و در خانه شخصی به نام حاج نصراله که یک جانب آن بیابان بود سنگر گرفتند و یک پرچم دولت روس را نیز بر بالای بام خانه برافراشتند. نیروهای حکومتی هم توپ اشنایدر آورده و با آن خانه را هدف گرفتند بعد از چند شلیک ابتدا بیرق دولت روسیه پایین افتاد و بعد از آن طبقه دوم خانه ویران شد و افرادی که در آن سنگر گرفته بودند از آنجا متواری شدند. در ضمن درگیری یک نفر از مجاهدین کشته و احمد میرزا، منشی داراب‌میرزا گلوله به چشمش اصابت کرده بود، اسیر گردید بعد از متواری شدن مهاجمین مشخص گردید که داراب میرزا در روستای مهرین و خانه مظفرالدوله مانده و محمد خان اصانلو را برای گرفتن شهر فرستاده است. محمد خان هم شبانه وارد شهر شده بود و با نیروهای دولتی درگیر شده بود.
محمد خان اوصانلو شبانه نزد داراب میرزا پیام فرستاده بود که شهر را گرفته است و از وی خواسته بود هر چه زودتر به شهر بیاید. داراب میرزا نیز با اطمینان به پیام محمد خان صبح با جلال و شوکت و در حالی که پرچم دولت روسیه را در جلوی نیروهــای خودی به حرکت در آورده بود، به همراه احمد خان میرشکار و خوانین چرگر از سهرین به سمت زنجان به راه افتاده بود، با این اطمینان که شهر سقوط کرده و اهالی زنجان به پیشواز وی خواهند آمد و او را وارد دارلحکومه خواهند کرد پرچم دولت روسیه را بر بالای آن برخواهد افراشت. ولی همین که به نیم فرسخی شهر رسیدند ملاحظه کردند که محمد خان و نیروهایش  شکست خورده و متواری شده اند. داراب میرزا که وضع را چنین دید با تمام نیرو به شهر هجوم آورد. مقاومت سنگین نیروهای دولتی موجب گردید نیروهای داراب میرزا به سمت قریه حسین آباد که در کنار شهر و جانب شمال غربی آن بود، بروند. خانه بزرگ مظفرالدوله در این قریه قرار داشت و گویا خود وی نیز باطنا با داراب میرزا همراه بود.
آصف الدوله امیر اکرم حــاکم شهر به تلگراف خانه رفته بود که توسط نوکر مظفرالدوله پیامی از جانب داراب میرزا به وی رسید مبنی بر اینکه بی‌جهت خود را دچار مخمصه نکند و شهر را تسلیم نماید زیراوضعیت تمام شهرهای ایران آشفته است و محمد علی شاه خلع شده وارد رشت شده است. امیراکرم اعتنایی به پیغام داراب میرزا نکرد و از مقابل به تجهیز و محکم کردن سنگرهای نیروها دولتی پرداخت. در این هنگام ذخیره فشنگ نیروهای دولتی تحت امر آصف ادوله بیش از چهارصد پانصد عدد بیشتر نبود ولی تعدادی از مردم شهر در بازار و خانه‌ها فشنگ تهیه کرده و به نیروهای آصف الدوله می‌رساندند درگیری و زدوخورد حدود چهار روز به طول انجامید. در طول این مدت حاکم بیش از 15 ساعت نتوانست بخوابد و کسانی همچون انتظام الدوله، حاجی معتمد عدالت الملک، نصراله خان میرپنج قزاقخانه، مشیرالممالک حاجی وزیر و منیع الدوله نیز همواره در کنار آصف الدوله بودند واز هیچ امداد و مساعدتی مضایقه نمی‌کردند.

تماس با تهران از طریق تلگراف به‌صورت دائم برقرار بود زیرا نیروهای داراب میرزا که تا حدود زیادی از تصرف شهر مایوس شده بودند و به اتفاق اطرافیان و نیروهای خود به روستای سارمساقلو رفتندکه در چهار فرسخی غرب شهر زنجان واقع است. در تهران رایزنی‌هایی با سفارت روسیه در جریان بود تا اینکه مقرر گردید یک کلنل ارتش روسیه در ایران به نام راکوزا که از ابواب جمعی نیروهای روسیه در قزوین بود همراه با شصت نفر قزاق روسی برای بردن داراب میرزا به زنجان بروند. نیروهای روسیه یک فرسخی زنجان رسیده و ورود خود را اعلام کردند ولی آصف الدوله مانع ورود آنان به شهر شد و مقرر گردید نیروهای همراه کلنل روسی در کاروانسرایی متعلق به شخصی به نام حاجی سید محمد امین الرعایاکه بیرون از شهر زنجان بود، منزل نمایند. کلنل راکوزا با دو سه نفر از صاحب منصبان روس برای دیدار با حاکم وارد شهر شدند و کلنل روسی به آصف الدوله اظهارداشت که آمده است تا ایالت نا آرام خمسه را آرام نماید. آصف الدوله نپذیرفت و در مقابل و بدید ترتیب اجازه نداد قزاق های روسی وارد شهر شوند و حتی غذا و آذوقه تهیه نمایند، بلکه یک نفر از افراد خود را به همراه یکی از اهالی شهر فرستاد تا از بازار برای روس‌ها آذوقه خرید کنند. به هرحال کلنل روسی با ناراحتی شهر را ترک کرد و به نیروهای خود که بیرون از شهر بودند پیوست.
کلنل یاکوزا یک شب را در کنار افراد خود و یک شب را نیز در اردوی داراب میرزا به سر برد ولی چند روز بعد به‌همراه چند صاحب منصب روس نزد آصف الدوله رفت با این عنوان که می‌خواهد بین وی و افرادی که دور و بر داراب میرزا هستند، صلح و آشتی برقرار نماید. آصف الدوله البته هیچ پیشنهادی و صحبتی را از کلنل یاکوزا نپذیرفت و صاحب منصب روس در نهایت عصبانیت و ناراحتی زنجان را ترک کرده و به روستای ساریمساق‌لو رفت و داراب میرزا و نیروهای وی را به همراه خود به سمت چرگر به حرکت درآورد.
بدینگونه بود که با استقامت و پایداری آصف الدوله حاکم شهر زنجان و نیز نیروهای دولتی و کمک و همیاری اهالی شهر، ایالت خمسه که دراوج درگیری‌های پس از انقلاب مشروطه و شورش‌هایی که به جانب‌داران محمد علی شاه قاجار صورت می‌گرفت کاملا شلوغ و نا‌امن شده بود تا حدود زیادی به آرامش رسید، گرچه چند ماه بعد محمد خان اصانلو دوباره بنای نافرمانی و شرارت گذاشت ولی با رسیدن نیروهای کمکی اردبیل و سراب، وی نیز مجددا سر کار خود گرفت و شهر و ایالت تا حدود زیادی سر و سامان یافت و به نظم و آرامش در آمد.


منبع : فصلنامه فرهنگی، هنری، اجتماعی انجمن زنجانی‌ها / بهار 1385، شماره یک

 

شرح حال آیت ا... دین محمدی زنجانی

مختصری از شرح حال آيت ا... العظمي دين محمدي زنجاني

 

ناصر دين محمدی و عبدالعزيز قائمی


مرحوم آيت ا... العظمي شيخ حسين دين محمدي زنجاني به سال 1293 هجري قمري در شهر زنجان ديده به جهان گشود. والد ايشان حاج فتحعلي از كسبه ي متدين بازار زنجان بود كه قبلاً صاحب اولاد نمي شد، ايشان به مشهد مقدس مشرف و به حضرت ثامن الحجج(ع) متوسل و در يك رؤياي صادقه بشارت اولاد را از حضرت علي ابن موسي الرضا(ع) دريافت و متوجه مي شود كه يكي از فرزندان او اهل علم و فضل خواهد شد و در همان حال، حضرت سفارش مي نمايند كه تو بايد مواظب يك بوته ي مو(درخت انگور)كه به تو داده ايم باشي، كه اين متعلق به ما(اهل بيت)است. چندي نمي گذرد كه براساس ولايت تكويني ائمه هدي، وعده ي حضرت علي ابن موسي (ع) كه به اذن الهي هرگز خُلفي در وعده ي آنان نيست، محقق مي گردد و مرحوم حاج فتحعلي صاحب آن عطيه ي الهي مي شود. با اين اوصاف پدر ايشان فرزند خود را پس از اتمام دوره ي تحصيلات مكتب خانه، وادار به شغل كسب و كار مي نمايد، ولي از آن جايي كه شغل بازار اين فرزند را قانع نمي كند، ايشان با شوق وصف ناپذيري با مساعدت مادر خود به دنبال طلبگي و تحصيل در علوم الهي مي رود. حاج فتحلي پس ازمدتي پي به مراتب علاقه ي فرزند  برده  و اين بار آن رؤياي صادقانه را به خاطر آورده و مشوّق فرزند خود براي ادامه ي تحصيل مي گردد .



شيخ حسين با اشتياق وصف ناپذيري تحصيل ادبيات ومقدمات را پشت سر گذاشته و درمسجد و مدرسه ي نصرا... خان تحصيلات خود را پيگيري نموده و از محضر بزرگاني چون حاج ميرزا ابراهيم حكمي رياضي ارثماطيقي، علامه آقاميرزا مجيدحكمي، ملا خليل، ملاسبزعلي،آقاميرزاعبدالرحيم ماهاني[ طارمي زنجاني-  پدر مرحوم آيت ا... شيخ كمال الدين فقاهتي](قدس سرّهم) بهره مند مي گردد .

 حوزه ي علميه زنجان در آن دوران از چنان بالندگي برخوردار بوده كه ايشان در همين شهر زنجان به مرتبه ي اجتهاد مي رسد، با اين حال شوق مجاورت  و فيض بردن از معنويت حوزه ي مقدسه ي نجف كه خود جهان ديگري را در پيش روي طالبان حقيقت مي گشايد، باعث مي شود كه وي به قصد تكميل تحصيلات خويش به آن آستان مقدس روي آورد كه از زمان شيخ الطائفه همواره مهد پرورش فقهاي اماميه بوده است و پدر ايشان نيز او را براي اين سفر همراهي مي نمايد. نقل است كه در راه عزيمت به نجف ايشان دچار برف و كولاك شديدي در مسير شده كه خلاصي از آن واقعه متصور نبوده وعجيب نيست كه با توسل به حضرت حجه ابن الحسن(عج) آن بزرگوار را با نام مبارك يا اباصالح(ع) خطاب و به طرز معجزه آسايي از مرگ حتمي خلاص مي شوند .

ايشان در سال 1318 ه ق به نجف اشرف، مشرّف و از محضر اعاظم و اكابر آن حوزه ي مقدسه بهره مند مي گردد. از اساتيد ايشان مي توان آخوند ملاكاظم خراساني، صاحب كفايه و آقاسيد كاظم طباطبايي يزدي، صاحب عروه الوثقي و مرحوم شيخ شريعت اصفهاني نمازي(قدس ا... السرهم) و .... را نام برد كه اين فقيه وارسته حدوداً در سال 1332 قمري به دريافت اجازه ي اجتهاد از اين بزرگان نايل و راهي زنجان مي شود.

وي پس از بازگشت به زنجان به كارهاي ديني مشغول و درس خارج را به دانش پژوهان تدريس مي نمايد. ضمناً  نماز جماعت به امامت ايشان در مسجد شيخ لطف ا...(مسگرهاي پايين) و مدتي نيز در مسجد زنده يادحاج مير بهاءالدين با معنويت خاصي برگزار مي گردد .


حالات روحي،‌ اخلاقي، عرفاني و مدارج


از نظر سير و سلوك واخلاق ايشان بايد گفت كه آن بزرگوار از كبر و غرور به دور بوده و تواضع ايشان همواره زبان زد خاص و عام بوده و از اورع علماي اين خطه محسوب مي گرديد. همواره در پاسخ آناني كه وي را به اقامت در شهرهاي زيارتي و استفاده از فيوضات ايشان، ترغيب مي نمودند، به لزوم اقامت خود در زنجان تأكيد و حضور خويش در حوزه ي اين شهر را تكليف مي دانست .

از آن جايي كه آثار علما و درس و عداد شاگردان هر عالمي گواه بر مدارج علمي اوست، مرحوم آيت ا... دين محمّدي نيز داراي آثاري ارزشمندي بود و شاگردان بزرگي را تربيت نمود. اين كار ايشان تا آخرين روزها وساعات عمر شريفش ادامه داشت و به نحوي كه فرزندان اكثر علماي صاحب نام آن روز زنجان در محضر ايشان تلمذ كرده اند. از جمله اشخاصي كه به شرف معرفت پذيري در محضر اين فقيه نامدار نايل شده اند، آيت ا... العظمي حاج سيد محمد عزالدين حسيني زنجاني(مدّظله)و مرحوم آيت ا... حاج آقا محمدحسين نجفي ميرزايي(معروف به آقانجفي)، مرحومين برادران موسوي زنجاني - مردان علم و سياست -(حضرات آيات حاج سيد ابوالفضل و حاج آقا رضا) و برادر زاده ي ايشان مرحوم آيت ا...حاج سيد هاشم موسوي، آيت ا... شيخ محمد آل اسحق، مرحوم آيت ا... حاج آقا كمال فقاهتي، مرحوم آيت ا... حاج ميرزا عبدالرحيم واسعي، مرحوم حجه الاسلام حاج شيخ بيوك خاتمي و...مي باشند. هرچند كه شاگردان ايشان به اين تعداد محدود نمي گردد.

اما شخصيت عالي قدر و ماندگار اين خطه استاد فقيد و بزرگوار مرحوم آقاي رضا روزبه كه هر روز زواياي حيات پربركت آن والامقام بيش از پيش كشف مي گردد، نيز علم و اخلاق را با حضور مداوم در محضر استاد خويش حاج شيخ حسين دين محمدي فراگرفته است. بدون شك و ترديد ايشان يكي از افرادي است كه علماً و اخلاقاً در استاد تأثير بسزايي داشته است. آري استاد روزبه كه مديريت مدرسه ي توفيق آن روزگار(كه مهمترين محل اجتماع اهالي علم ومعرفت در آن دوره بود) را بر عهده داشت، هر روز بر محضر استاد با همدرس خود آيت ا... حاج شيخ محمد آل اسحاق حاضر مي شدند. ‌چنان كه آيت ا... آل اسحاق از آن دوران چنين مي گويد: «روزى آيت ا... العظمى شيخ حسين دين محمدى كه از هم دوره ايی های آيت ا... بروجردی[در نجف] بود، به من و آقاي روزبه فرمود: ديگر تقليد بر شما حرام است». اين بدان معناست كه استاد روزبه در منزل و محضر اين عالم بزرگوار به درجه ي اجتهاد نايل آمد. و هموست كه  در ارتحال مربي و مراد خود با خاطري پر از ملال در وصف  اين ضايعه ي بزرگ، جمله ي معروف ارتحال نفس زكيه را بر اوراق دفتر جاري ساخت. 

آن عالم بزرگوار بنا به شواهد عيني اهالي آن روزگار دنيا طلب و دربند هوي و هوس نبوده، بلكه به خاطر مدارج علمي خود از مراجع تقليد عصر محسوب و بزرگاني چون حضرات آيات عظام حجّت كوه كمري، شيخ عبدالكريم حائري، حاج آقاحسين بروجردي وحاج سيد احمد شبيري زنجاني و شيخ عبدالكريم خوئيني زنجاني و....(قدس سرّهم) و ساير بزرگاني كه در مكتب اماميّه تربيت يافته و خود صاحب نام و كمال بوده اند بر مراتب علمي ايشان وقوف داشته اند. و او با آن مقام علمي و تقوايي خويش به علت تواضع زايدالوصفش، هرگز زير بار پذيرش مرجعيت عامه نرفت و از اين كه ديگران اين وظيفه را انجام مي دادند، به ساير مسؤوليت هاي خود مي پرداخت. گواهان اين مدعا فراوانند كه او همواره ديگران را برخود مقدم مي داشت  درحالي كه اهل زد و بندهاي دنيوي نيز نبوده اند. اين درحالي است كه يكي از افراد اصلح و اعلم در مقام فقاهت و مرجعيت عامه درعصر خود بوده است .

اين كه در روزگار نه چندان دور شهر زنجان عالمان متعددي را داشته كه هريك از محلات شهر از وجود اينان مستفيض و هركدامشان منشأ خدماتي ارزنده بوده اند، حرفي به گزاف نيست،  ليكن اكابر علماي زنجان از بين آن همه عالم، همواره در چند نفر مجتهد سرشناس خلاصه مي شده كه در دوره ي مورد بحث، زماني كه حاج شيخ حسين از نجف اشرف بازمي گردند، ايشان جزو معدود افراد علما بوده اند كه  از نظر مراتب علمي و تقوايي جزو علماي طراز اول به شمار مي آيند .

اما مراتب ورع و تقواي او نيز مشهور و مشهود بود. به عنوان مثال هرگز غيبت كسي را نكرده، به نحوي كه در صفحه ي 209  كتاب دانشمندان و رجال كشوري و لشكري استان زنگان اثر آقاي كريم نيرومند نيز آمده، حضرت آيت ا... العظمي حاج سيد عزالدين زنجاني(مدّظله) در مقدمه ي دو مجلد از كتب استاد خويش با قسم جلاله عنوان مي كنند كه هرگز غيبت كسي را از استاد خويش نشنيده اند. ايشان هرگز طالب حيراني خلق نبوده و به دنبال مقامات دنيوي نرفته و آن گونه كه معروف است ايشان با آن مقام علمي و معرفتي، همواره ديگر هم كسوتان خود را بر خويش مقدم شمرده است.

در نخستين روزهاي سال 86 كه جمعي از دوستان به ديدار آيت ا... آقاي يكتايي (مدظله)[امام جمعه ي سابق خلخال] رفته بوديم، براي بنده از قول ايشان با تأكيداتي موضوع تقوا و مراتب تواضع آن بزرگوار را نقل نمودند. و معظم له در خرداد ماه 1386 براي بنده از روزگاري كه خود دوران طلبگي را در زنجان مي گذراندند، نقل كردند كه به فرموده ي ايشان مراتب زهد و تقواي مرحوم آيت ا... دين محمدي زبان زد خاص و عام بوده و افزودند  درحالي كه آن شيخ فقيد جزو معدود اساتيدي بود كه درس خارج تدريس مي كرد، لكن به حدي با حالت زهد و ساده زيستي در اجتماع ظاهر مي شد كه به عنوان نمونه از كفش هاي تهيه شده از لاستيك كه مخصوص ضعيف ترين طبقه ي اجتماع بوده، به پا مي كرده كه حتي در همان دوره نيز اين عمل بسيار اعجاب انگيز مي نمود. صد البته تاريخ از كفش هاي وصله دارحضرت مولي الموحدين(ع) نيز ياد مي كند، بنابراين مي توان در مكتب مولي پرورش يافت و علي وار بر دنيا پشت كرد.

گذران زندگي ايشان نيزمحدود به مبلغ اجاره ي مختصر يك باب مغازه بوده و يا از طريق نماز استيجاري امرار معاش مي كرد. با اين حال از بيت المال براي گذران معيشت خويش استفاده نمي كرد.

همسر ايشان فرزند مرحوم شيخ اسحاق خوئيني بود كه در سنين كودكي پدر را از دست داد و مادرش  پس از در گذشت شيخ اسحاق به وصلت مرحوم آيت ا... العظمي حاج شيخ عبدالكريم خوئيني زنجاني درآمد. بنابراين، اين بانو كه خود از خانواده ي اهل علم بود در نزد عمويش(حاج شيخ عبدالكريم خوئيني)زندگي و تربيت يافت. در شرح زندگي آيت ا...شيخ عبدالكريم آمده است كه: پدرآن مرحوم، حجه الاسلام شيخ ملاابراهيم بن اسحق بن عمران از شاگردان شيخ انصارى و مادرش مجتهده مطهره، صبيه ي آيت ا... آقا شيخ عبدالكريم روغنى قزويني مى‏باشد. آن بانوى بزرگوار نيز علاوه بر اين كه صبيه ي مجتهد بود، خود تحصيلات عاليه داشت و آن گونه كه نقل شده، در درس خارج پدرش در پس پرده حاضر مى‏شده و استفاده مى‏كرد. در نجف اشرف ازدواج كرده و آن گاه به قزوين مراجعت نموده، بعد از آن هم به خوئين رفته، در همان جا رحلت كرده است. خلاصه اين كه [مادر حاج شيخ عبدالكريم] زن پارسايى بود و علاقه ي زيادى به روحانيت داشته است، به گونه‏اى كه حاضر نمى‏شد، هيچ يك از فرزندانش غير روحاني باشند.

باري همسر مرحوم حاج شيخ حسين دين محمدي دريك چنين خانواده اي پرورش يافته و دركنار يك فقيه پارسا نيز پرورش يافت كه حقيقتاً آن مرحومه نيز اهل فضل و زني مؤمنه بود. حاج شيخ حسين مرحوم هم به همسرخويش احترام فوق العاده اي قايل بود. ايشان فرزندان صالحي را تربيت نموده اند.  فرزندان ذكور ايشان مرحوم حاج علي دين محمدي(يكي از كسبه ي مؤمن بازار زنجان) و مرحوم حجه الاسلام والمسلمين حاج شيخ مرتضي دين محمدي كه در شرق تهران اقامه ي جماعت مي نمود، بودند .

در بخشي ازسفرنامه ي آقاي حسين متقي(يكي از نوادگان دختري ايشان و نويسنده ي كتاب گلگشت، سيماي استان زنجان از منظر سياحان و سفرنامه نويسان) به مشهد در پاييز 1382ش و ديدارش با آيت ا... العظمي حاج آقا عزالدين زنجاني آمده : 

«ايشان شروع نمودند به بيان فضايل استاد بزرگوار خويش، يعني حضرت آيت­ا... آقا شيخ حسين دين محمّدي زنجاني كه پدر بزرگ مادري پدرم به حساب مي­آيند، «... بله ايشان از شاگردان مرحوم آخوند خراساني بودند، آن مرحوم از وجوهات استفاده نمي­كرد و بيشتربا نماز استيجاري معاش زندگي را فراهم مي­نمودند؛ آن موقع وضع علما خيلي خوب نبود، من گاهي خدمتشان مي­رسيدم، بيشتر اوقات مشغول نماز بودند، صبر مي­كردم تا نمازشان تمام شود، الان در گوشم هست كه نوه­اش آقا رجب علي را صدا مي­زد براي من چايي بياورد! از همسرخويش بسيار اظهار رضايت مي­نمود، خيلي اظهار علاقه و محبّت مي­كرد ... . من عرض كردم: «آن خانم مكرّمه از نوادگان ملا محمّدصالح بن محمّدباقر روغني قزويني بوده و از خاندان آل اسحاق كه از آيت­ا... شيخ عبدالكريم خوئيني ...»، ايشان فرمودند: «... از برادرشان [شيخ اسحاق] بوده، ولي ايشان او را بزرگ كرده بودند ...»؛ گفتم: «... بله من ايشان را به خاطر دارم، زن بسيار پارسا و اهل تهجّد بود ...».

ايشان در ادامه­ ي صحبت كارهاي اين ناچيز شد كه خيلي تشويق و توصيه به استقامت در كارهايم!  نمودند و از دو كتاب خودم را هم كه به ايشان تقديم داشته بودم، تقدير نمودند....

ايشان در ميان صحبت خويش مجدّداً از آيت­ا... دين محمدي ياد نمودند كه ايشان ابتدا مدّتي در مسجد حاج مير بهاءالدين بود و بعد از آقا خواستيم مسجد سيّد تشريف آورده و درس خارجي را شروع نمايند و ابتدا من بودم با چند نفر ديگر كه بعدها مرحوم رضا روزبه هم به ما ملحق شدند...؛ بله مرحوم آقا شيخ حسين دين محمدي خيلي بزرگوار بودند، ما از ايشان بهره­هاي فراواني برديم، خداوند رحمت كند، آثاري هم دارد كه من به يكي از آن­ها [مصباح الهدي في شرح عروة الوثقي] مقدمه­ي مفصلّي نگاشته­ام ...؛ »

جا دارد در نوشتاري ديگر به شرح احوال آيت ا... العظمي حاج شيخ عبدالكريم خوئيني پرداخته شود، ولي در اين قسمت فقط به ذكر يك خاطره كوتاه بسنده مي نماييم كه از قول مرحوم آيت ا... العظمي آقا ميرزا محمدباقر زنجانى نجفي نقل شده كه: « من صبح روز عيدى به ديدن حاج شيخ عبدالكريم خوئيني رفتم كه ديدم كركى به تن كرده‏اند و آماده هستند كه بيرون بيايند. تبريك گفتم و بعد پرسيدم. آقا كجا تشريف مى‏بريد؟ فرمودند: اين آقا شيخ حسين، روحانى رسمى شهر است، احترام او واجب و به نفع دين است، تا مردم نيامده‏اند، برويم آن جا كه مردم هم به آن جا بيايند. رفتيم خانه ي آقا شيخ حسين، ديديم كه او هم خودش را آماده ساخته است تا به منزل آقا شيخ عبدالكريم بيايد. تا همديگر را ديدند شيخ حسين گله كرد و با شوخي گفت: خيلى زرنگى، من فكر مى‏كردم الان تو خواب هستى .

مرحوم آيت ا... شيخ حسين دين محمدي از نظر كثرت سجود و عبادت پروردگار نيز در مدارج بالايي قرار داشت و هرگز نماز شب او ترك نگرديده است. مهم تر آن كه عصر ايام جمعه در خلوت خويش مشغول عبادت مي شد. امكان نداشته اين كار هميشگي او ترك گردد. هرچند كه از محتواي برنامه ي مداوم ايشان و اين كه از چه نوع اذكار و دعاهايي در اين ايام بهره مي بردند، كسي اطلاعي نداشت. اما قدر مسلّم آن كه كليد حل معماي ايشان به اين امر مربوط بوده است. ضمن آن كه آقاي جمال الدين دين محمدي نوه ي ايشان ذكر مي كنند كه در ايام كودكي به طور سرزده وارد خلوت ايشان شدم كه ناگهان مرحوم آقا ( كه با اشارت دست مرا به خروج از اتاق فرا مي خواند) را در نهايت ادب و احترام و با لباس رسمي در ورودي اتاق ملاحظه كردم، گو يي در محضري عالي جلوس كرده بود... .

ايشان همواره مردم را بشارت به رحمت پروردگار مي داد و از اين بابت در زمان خود جزو اقليت علما بود. چرا كه در دوره ي مورد بحث ما عمدتاً علما، مردم را از عذاب الهي و وحشت آخرت مي هراسيدند وليكن ايشان همواره مسايل فقهي را با سهولت بيان مي كرد و درعين حال در پاسخ به استفتائات مؤمنين از مهارت و سرعت عمل فوق العاده اي برخوردار بوده است. همچنين در ايامي كه استفاده از قاشق در صرف طعام در نزد گروهي از معمّمين متحجّر به عنوان عمل گناه شمرده شده و بازار زنجان طبق نظريه ي يكي از اين افراد، از خزينه هاي غير بهداشتي حمام هاي آن دوران كه جز عاملي براي شيوع انواع اقسام امراض نبود، حمايت مي كرد و در حالي كه تحصيل فرزندان در مدارس جديد مورد مخالفت عده اي بود و حتي ادامه ي تحصيل در اين مدارس معادل شغل راهداري (پَتَه چي)- نگهبان ورودي شهر-[ اين حرفه در زمان قديم در نزد مردم بسيار پليد و هم طراز مفسد في الارض به شمار مي آمد] تلقي مي شد. تحصيل دختران هم كه ديگر قابل بيان نبود، اما در همين عصر حاج شيخ حسين دين محمدي با درك عميق از معارف متعالي و روح بخش اسلام، چنان داراي روح بزرگ و منش پاكي داشت كه در همه ي عمر به دور از تحجر و با وسعت ديد و روشن بيني زندگي كرد و به خاطر همراه نبودن با عوام، حتي مأمومين خويش را نيز از دور خويش مي پراكند و مخالف اين نظرات بود. يا در همين دوران كه كسي را ياراي آن نبود از حرمت قاشق بگويد و يا آن كه فرزندان خود را به ادامه ي تحصيل تشويق نموده و با تحصيل دختران نيز مخالفتي نداشت. صد البته اين شخصيت برتر و آگاه، مورد توجه و اقبال افراد مؤمن و فهيم و دانشمند و روشن فكر آن زمان بود. در عصري كه حاكمان پهلوي قصد تخريب مزار حضرت امامزاده سيد ابراهيم(ع) را داشتند، جلسه اي با حضور علما تشكيل مي شود و در اين نشست تنها كسي كه با سخني شيوا و محكم از مقام حضرت امامزاده سيد ابراهيم(ع) دفاع كرده و سخن مي گويد، همان شيخ حسين دين محمدي است كه خداوند نيز كلام ايشان را نافذ گردانيده، حاكمان پهلوي را از نيت شرّ خود منصرف مي كند. در جريان كشف حجاب در زمان رضا خان نيز تلاش ايشان باعث انصراف متوليان حكومتي از فراخواني علما و همسرانشان به مجلس كذايي مي گردد و خدمات علمي و ريشه دار ايشان كه از مراتب علمي منحصر به فرد او حكايت مي كند، بسيار است.


آثار علمي

شرح وحاشيه بر عروه الوثقي(از اول مباحث تقليد تا پايان خمس)

شرح كفايه الاصول

رساله اي در مباحث جبر وتفويض

رساله اي درمباحث الفاظ در اصول فقه

رساله اي درمباحث قاعده لاضرر

رساله اي مشتمل بر مباحث كتاب وسنت

رساله اي در مباحث علم رجال

رساله اي در مباحث معاملات

رساله در اصول عمليه

كتاب درمواعظ(سه جلد)

كتاب در مواعظ ماه هاي مبارك رمضان و محرم الحرام

مصائب اهل بيت و مراثي

حاشيه برمكاسب

رساله صلوه مسافر

رساله در ارث

رساله عمليه

رساله اي در معاملات

كتاب القضاء والشهادات.

تقريرات بحث محقق خراساني (قده)درفقه.

تقريرات اصول و بحث فقهي شيخ شريعت اصفهاني(قده).

حاشيه بر طهارت شيخ انصاري(قده).


شايان ذكر است از بين اين آثار، فقط برخي از مباحث مربوط به احكام و شرح و حاشيه بر عروه الوثقي به چاپ رسيده و بقيه به صورت دست نوشته به خط مبارك ايشان در كتابخانه ي مرحوم آيه ا... العظمي مرعشي نجفي در قم نگهداري مي شود . 

سرانجام آن عالم رباني پس از يك دوره ي نسبتاً كوتاه بيماري در روز شنبه 25 خرداد ماه 1337 و 16 ذيقعده 1376 ه ق  پس از اداي فريضه ي صبح و تلاوت آياتي چند از كلام ا... مجيد، در حال قرآن به دست و ذكر نام مبارك يا اميرالمؤمنين بر لب،‌ دعوت حق را لبيك گفت و به ملكوت اعلي پيوست. مردم زنجان پس از اطلاع از ارتحال اين عالم بزرگ به سوي بيت ايشان شتافته و با نوحه سرايي و حمل پرچم هاي عزا پيكر پاك ايشان را تا مقبره ي ميرزايي مشايعت و پس از اقامه ي نماز ميت به امامت مرحوم حاج ملاحنيفه ربيّون (يكي از علماي مورد وثوق ايشان) و به فاصله اندكي با همراهي آيت ا... حاج سيد عزالدين حسيني، به خاك سپردند. مجالس ختم ايشان در مراسم متعدد و در ايامي نسبتاً طولاني از طرف اقشار مختلف مردمي منعقد گرديد.خبر ارتحال ايشان در شهر مقدسه قم نيز توسط مرحوم آيت ا...حاج سيد احمد شبيري زنجاني و ديگر فضلاي آن روز زنجان از جمله فيلسوف متأله مرحوم آيت ا... صائني به استحضار آيت ا... العظمي بروجردي (قده)رسيد. بلافاصله از طرف ايشان مجلس باشكوهي برگزار گرديد. اين مطلب را كرراً مردم زنجان از زبان مرحوم صائني شنيده اند كه مي گفت: « در همان موقع آيت ا... بروجردي مي فرمايند كه من چند سال در محضرآخوند مرحوم تلمذ كرده ام، در حالي كه حاج شيخ حسين زنجاني چندين سال از محضر صاحب كفايه بهره برده است».

اينك به عنوان حُسن ختام اين نوشتار ترجمه اي از مقدمه ي حاج سيد محمد عزالدين حسيني زنجاني كه  بر كتاب استاد فرزانه ي خويش به زبان عربي نگاشته اند، تقديم خوانندگان گرامي مي گردد:

« استاد فقيد درسنه ي1332 به زادگاه خود شهر زنجان بازگشت و در آن جا به درس و بحث پرداخت. ديري نپاييد كه مقام بي نظير علمي او درميان اهل علم هويدا گشته و از هرسو براي فراگيري علم و دانش به نزدش شتافتند. بدين ترتيب حوزه ي علميه ي زنجان محل تجمّع تشنگان معرفت گرديد. شهرستان زنجان كه در زمره ي بلاد ترك زبان به شمار مي رفت، بزرگترين حوزه ي علميه را دارا شد. 

.... باري آيت ا...حاج شيخ حسين دين محمدي از بزرگترين مدرّسان فقه و اصول گرديد. درزمينه ي اخلاق وسلوك اين فقيه بزرگوار، تواضع و فروتني بي حد وحصر اوست. بايد گفت كه اين خصوصيت ويژه فقهاي شيعه است كه:

              خشت زيرسرو برتارك هفت اختر پاي         دست قدرت نگرو منصب صاحب جاهي

اينان اسوه ي انبياء اند چرا كه « العلماء ورثه الانبياء».  شيخ عالي قدر ما(قدس سره)[نيز] از اين جهت در درجه ي اول قرار داشت. درعين حال كه از توانايي علمي فوق العاده اي برخوردار بود، تواضع و   فروتني وصف ناپذيري داشت. از افتادگي اين شخصيت است كه وقتي براي خريد وتهيه مايحتاج راهي بازار مي گرديد، آن چنان لباس ساده برتن كرده بود كه بعضي گمان مي نمودند كه او از طلاب معمولي است. اما او به آداب رسيده از اهل بيت شديداً مقيد بود و كينه اي از كسي به دل نداشت، متخلق به آداب رسيده از جانب خداوند سبحان بود. آن چه را كه ديگران به ناحق در موردش برزبان جاري مي كردند، مورد عفو و اغماض قرار مي داد. هرگز لب به غيبت احدي نگشود و ازكسي شكوه اي نداشت و همواره يا درحال عبادت ويا به بحث علمي اشتغال و يا به دنبال معاش و ديدار دوستان و خويشان بود. او توكلي صادق و از صميم قلب بر آفريدگار جهان داشت. برده ي رياست نبود و آن چنان نيز نبود كه عزلت وگوشه گيري اختيار كند و از حظ دنيوي كه خداوند برايش مقدور نموده، خودداري كند. عمرخويش را با آرامش و شرح صدري وصف ناپذير گذراند، شكايت به درگاه خدا نمي برد و از قضا وقدر الهي شكوه نمي كرد .



مراسم تشییع جنازه آیت‌الله‌ دین‌محمدی در مقبره خاندان میرزایی، زنجان، خرداد ۱۳۳۷


ازعجايب سلوك اين بزرگوار همين بس كه در بستر مرگ دست از درس و بحث برنداشت. هرگز آن روزي را فراموش نمي كنم كه در اواخر عمر شريفش كه دربستر بيماري افتاده بود، محضرش رسيدم وكتابي را مقابل او ديدم كه به دقت آن را مطالعه مي نمايد. آري هرگز غم دنيا نمي خورد و به علم ومعرفت خويش فخر نمي فروخت. واين خود سعادت بزرگي است كه انسان عمر خويش را با آرامش خاصّ بگذراند و با كوله باري از حسرت ها، دنيا را وداع ننمايد. احساس پريشاني و اضطراب خاطر نكند. همواره خشنود وشاكر باشد. اينست خواسته ي مؤمنين در ادعيه ي سحر ماه مبارك: الهي منعمم گردان به درويشي و خرسندي.

باري فقيه بزرگوار چون عابدان برپيشاني خويش اثر سجده و عبادت داشت، قبل از طلوع فجر به اداي نماز شب برمي خاست و هنگامي كه فجرصادق جلوه مي نمود، فريضه ي نماز صبح را به جا مي آورد و تا طلوع خورشيد به تعقيبات آن مشغول مي شد».

روحش شاد و با انبياء و اولياء محشور و راهش پر رهرو باد .


نشريه ی پيام زنجان، مقاله ی ناصر دين محمدی و عبدالعزيز قائمی/ دوشنبه 16 ارديبهشت 1387، شماره635