بررسی نشریه پروین خمسه زنجان



پروین خمسه (ولایت زنگان)


 

شهره سیدزاده مطلق

 

 

روزنامه پروین خمسه، طی سال‌های 1315-1309 شمسی در زنجان و در دورۀ پهلوی اول، به چاپ می‌رسیده است. مدیر مسوول پروین خمسه، میرزا عیسی قانون‌خواه ملقب به ناصرالملله می‌باشد.


وی عده‌ای از روشنفکران و فرهیختگان را به دور هم جمع کرد و برای اولین بار روزنامه‌ای کاملاً خبری در شهر زنجان منتشر نمود. تحلیل این روزنامه، همسوی عصر خویش دغدغۀ این مقاله است.

 

مقدمه


سال 1216 شمسی آغازگر دوران مطبوعات ایران است . روزنامۀ کاغذ اخبار میرزا صالح شیرازی که در تهران به چاپ رسیده بود را می‌توان مستند این امر دانست. با انتشار نخستین شماره از کاغذ اخبار روزنامه‌نگاری به طور رسمی در ایران متولد شد . البته ویژگی اصلی مطبوعات از این دوره تا پایان دوره پهلوی فرمایشی بودن آن است. برخی معتقدند در طول تاریخ مطبوعات ایران هر زمان که حاکمیت از قدرت کمتری برخوردار بوده است، مطبوعات آزادی بیشتری داشته‌اند و هر زمان که حاکمیت قدرت بیشتری را در دست داشته، آزادی مطبوعات کاهش می‌یافته است .


از قرن چهاردهم قمری(دوره قاجار) با توجه به انتشار روزنامه‌های مختلف در ایران ، برای دستیابی به شناختی هر چند محدود نسبت به تاریخ و فرهنگ هر منطقه‌ از کشور می‌توان به مطالعه مطبوعات منتشر شده در آن منطقه پرداخت؛ چرا که بسیاری از تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در مطبوعات انعکاس یافته و ماندگار می‌گردد و حتی عدم انتشار و توقیف آنها نیز به لحاظ تاریخی دارای پیام می‌باشد .


در این مقاله سعی شده روزنامۀ پروین خمسه که در دورۀ رضا‌شاه و در شهر زنجان انتشار می‌یافته است، بررسی گردد. دورۀ کامل این نشریه از آرشیو کتابخانه مجلس شورای اسلامی با همکاری صمیمانه جناب آقای کوروش نوروز‌مرادی در دسترس اینجانب قرار گرفت که به این وسیله از ایشان تشکر می‌کنم. همچنین لازم به تذکر است که در نگارش این اثر عبارات روزنامه عیناً نقل شده است.

 

بررسی روزنامه پروین خمسه


روزنامۀ پروین خمسه در شمار یکی از مهم‌ترین نشریات ولایتی ایران در دورۀ پهلوی اول محسوب می‌شود. زیرا گروهی از روشنفکران و فرهنگیان ساکن  منطقه زنجان برای اولین بار روزنامه‌ای در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و خبری به چاپ رساندند .


ناشر و موسس این نشریه میرزا عیسی قانون خواه ( ناصرالملله) بود. میرزا عیسی زنجانی ابتدا در سال 1302 شمسی - 1342 قمری و در اوج تلاطم سیاسی و اجتماعی ایران و کشمکش‌هایی که بر سر نظام جدید سیاسی کشور ایجاد شد یعنی درست زمانی که سلسله قاجار در آستانه اضمحلال قرار داشت، تصمیم به انتشار روزنامۀ ناصرالمله در تهران را گرفت. روزنامه فوق جریده‌ای سیاسی، اقتصادی، اخلاقی، اجتماعی و ادبی بود. این هفته‌نامه در نوزده شماره و شماره نوزدهم آن در تاریخ 21 تیرماه 1303 شمسی منتشر و سپس تعطیل گردید .

1

میرزا عیسی خان زنجانی شش سال پس از توقیف هفته‌نامه ناصرالملله یعنی در سال 1309 شمسی به مناسبت برقراری ثبت عمومی در زنجان در صدد تأسیس و انتشار روزنامه‌ای در زنجان برآمد و به همین منظور روزنامه پروین خمسه را منتشر نمود.

2

اولین شمارۀ این روزنامه روز دوشنبه 19 اسفند ماه 1309. ش مطابق با 19 شوال 1349 ه .ق منتشر گردید. نوشتۀ اول آن با عنوان " مقدمه" اهداف نگارش روزنامه را به این شرح عنوان می‌کند :


" قلم به دست می‌گیریم به یاری پروردگار توانایی که برای تمیز خیر و شر به انسان قوۀ ممیزه داده و برای جلب نفع و دفع ضرر قوه عامله عنایت فرموده .... انتشار می‌دهیم نامه پروین خمسه را به مدد میهن پیغمبری .... حاضر می‌شویم برای خدمت به وطن مقدسی که ضروریات زندگی پنج برابر بیشتر از نفوس حالیه را تهیه نموده و همه نوع مزایای اقلیمی و منابع ثروت به انبانش اعطاء فرموده .... با اینکه ما مقصد و مسلک خود را در طلیعه انتشار داده‌ایم باز من باب تذکر و تذکار تکرار می‌نماییم ما تعقیب خواهیم کرد یک رشته اقتصادیات عملی را به طریق فهمانیدن نواقص کار و نشان دادن طرق تنظیم مساعی پنجگانه بدنی، کوشش خواهیم کرد بر اینکه سرمایه‌داران محل و به خصوص ملاکین زیادتر بکنند منافع معمولی خودشان را به طریق افزایش منافع فلاحین. ما با تمام قوا سعی خواهیم کرد بر استقرار اتکال به نفس و اعتماد به وجود و یا ( لیس للانسان الا ما سعی). ما جد و جهد خواهیم کرد به برانداختن خرافات و موهومات منافی با شرع و عقل که باعث عقب‌ماندگی و بیچارگی عموم گردیده است. بلی این است مقاصد اساسی اداره کنندگان نامه پروین که در هیچ زمانی از این خطوط منحرف و منصرف نشده و نخواهد شد . " 3


روزنامۀ پروین خمسه در چهار صفحه و به قطع بزرگ با چاپ سربی در چاپخانه اقبال زنجان چاپ می‌شد.4مندرجات آن عبارت است از یکسری مقاله به قلم مدیر مسئول، قسمتی از اخبار ممالک خارجه و اخبار شهرهای ایران و قسمتی نیز به نام اخبار و وقایع محلی. این روزنامه از شماره 18 شاهد چاپ اعلان ثبت اسناد و املاک زنجان به درخواست و تقاضای ملاک و تجار زنجان از مدیر کل ثبت اسناد و املاک مملکتی و رئیس ثبت خمسه می‌باشد. آنها درخواست خود را به این شرح عنوان نموده‌اند:" اعلانات ثبت خمسه در روزنامه غیر محلی که در دسترس عامه نبوده و در زنجان هم آبونمان ندارد و چاپ می‌شود، مقرر شود به دستور ماده 59 قانون ثبت اسناد و املاک اعلانات راجع به خمسه را به روزنامه پروین که روزنامه محلی و در دسترس عامه می‌باشد بدهند طبع و نشر گردیده و عموم از جریان ثبت مطلع شده .


مهر و امضاء متجاوز از یکصد نفر تجار و ملاک خمسه "

5

پس از این درخواست غالباً در صفحات سوم و چهارم شاهد اعلانات ثبتی هستیم؛ اما علاوه بر اعلانات ثبتی سایر جراید شهرستان‌ها ، اعلانات دوایر دولتی و آگهی‌های خصوصی نیز در روزنامه درج شده است .


قیمت اشتراک روزنامه، یک ساله 60 قران، شش ماه 30 قران، سه ماه 20 قران و در خارجه یک لیره می‌باشد. برای اعلانات در صفحه اول و دوم سطری دو قران و در صفحه سوم و چهارم سطری یک قران بوده است.


محل ادارۀ روزنامه سبزه میدان زنجان و عنوان تلگرافی آن نشریه پروین خمسه می‌باشد. با وجود آنکه عنوان پروین خمسه یومیه بوده اما تا آخرین شماره نیز به صورت یومیه منتشر نشده و تنها در روزهای یکشنبه، سه‌شنبه و پنج‌شنبه به چاپ می‌رسیده. همچنین در ذیل لوگوی نشریه روزهای چاپ روزنامه نیز قید گردیده است. در روزنامه پروین خمسه سر مقاله‌ها توسط عیسی قانون‌خواه (ع .ق) و مطالب ادبی توسط مرحوم خسرو دارایی (برهان السلطنه)، فضل‌الله طغرل‌خان (مزین السلطان) و سایر افراد نوشته می‌شده است. ویژگی خاص این روزنامه وجود پاورقی‌هایی است که جهت معرفی آن در شماره نخست آمده “برای پاصفحه نامه پروین چندین رساله از نویسندگان معروف و مورخین به روز دنیا انتخاب نموده همگی را انتشار خواهیم داد.


قسمتی از کتاب نفیس معرف ابطال را که قلم حقیقت شیم "توماس کارلیل”6نویسنده و فیلسوف و مورخ مشهور انگلیس بوده و آن قسمت راجع به عظمت و جلالت پیغمبر مسلمین است محض تیمن و تبرک و اهمیت موضوع پاصفحه نمرات اولیه پروین قرار داده یک ارمغان گران مایه به خوانندگان تقدیم می‌نماییم. زیرا خوانندگان پروین پس از قرائت این قسمت به خوبی خواهند دانست که به هزار یک عظمت پیغمبر خودشان پی نبرده، دیگران ظل تعلیمات عالیه اجتماعی آن ذات مقدس به این مقام رسیده‌اند.


نظر به اشکال مطالب و تقدس موضوع، ترجمه و تشریح آن را از حضرت حجه‌الاسلام آقای حاجی میرزا ابی عبدالله دامت افضاله تقاضا نموده حضرت معظم آشنایی مسلمین به علو مقام پیغمبر خودشان و اثبات توافق احکام اسلام با نفس تمدن واقعی و تمایل ذاتی خودشان به ترقی معارف استدعای ما را قبول فرموده‌اند.”7


در دومین شماره پاصفحه، ترجمه بخشی دیگر از "الابطال" "توماس کارلیل" به قلم میرزا ابوعبداله ضیائی مجتهد زنجانی (اعلی الله مقامه) آغاز شده است. از شماره 58 به تاریخ 28 مرداد ماه 1310 شمسی پا صفحه مرحوم شیخ ابراهیم زنجانی (قزلباشی) بدواً تحت عنوان"نصایح عالیه" چنین معرفی شده است: "لایحه ذیل دستور اجتماعی و تعلیم اخلاقی است که حضرت شیخ‌المشایخ آقای ابراهیم زنجانی دامت افاضاته تقدیم اهالی مسقط الرأس خویش نموده هر تعلیمش مایه نجات و هر دستورش سرمایه حیات جماعت است. حضرت شیخ که در اوان امامت هیچ زمانی از خط حقیقت منحرف و از عصمت و تقوی منصرف نگردید در مرحله سیاست هم معلم تقوای سیاسی و مهذب اخلاق پارلمانی بوده در مدت وکالت هیچ مخالفی نتوانسته است منکر حق‌پرستی و حقیقت‌خواهی معظم له بشود.


اهالی محترم زنجان چنانچه در پندهای سودمند ایشان تعمق و تفکر نموده، از روی بصیرت به موقع اجراء بگذارند می‌توانند به وجود نسل خلف حساس سالم وطن‌خواه با ایمان مطمئن گردیده، وداع شخصی و عمومی خودشان را تلف کفایت یک چنین نسل بسپارند."8


در شماره 119 در آغاز پاصفحه تحت عنوان" ارمغان تازه" چنین بیان شده است که: "هردم از این باغ بری می‌رسد. تازه تر از تازه تری می‌رسد. حضرت استاد الاجل آقای آقاشیخ ابراهیم زنجانی برای هموطنان محترم خودشان ارمغان تازه‌ای که با زحمات زیاد تهیه فرموده است تقدیم داشته‌اند که قرائت آن مایۀ بیداری خوانندگان و وقوف از یک سلسله تاریخی است که تاکنون کمتر از مورخین سابق به این حلاوت و صحت و جمع آوری کرده‌اند.


آن تاریخ عبارت از کارهای بی‌نظیر مرحوم سلطان جلال الدین خوارزمی و استیلای مغول بر ایران و بر اسلام، شهادت فجیع سلطان جلال الدین مزبوره، غفلت و خودستایی خلفاء آن عصر و فقهای آن زمان و سایر نکات دقیقه که مولف با نهایت زحمت جمع‌آوری فرموده علاوه بر ملت خدمت مهم قابل تقدیری به عالم تاریخ کرده است. نظر به اینکه هیچ نسخه تاریخی از این نسخه مفیدتر نیافته و در خدمت به روحیات، مفید و جامع ندیده‌ایم لهذا آن را به طور «فیوتن» و یا پاورقی زینت نامه پروین قرار داده و شروع به درج آن می‌شود."9


در شمارۀ 305 پاورقی، مرغ جنگلی را به این صورت شرح می‌دهند: "پاورقی بهترین و موثرترین کتاب رمان راستی که رشاد نوری نویسنده مشهور ترکیه آن را نوشته پس از آن آقای ، آقا شیخ ابراهیم زنجانی به واسطه نزدیکی به اوضاع محل آن را به فارسی ترجمه فرموده است اخیراً تحصیل شده و در جریده پروین به طور پاصفحه طبع و نشر می‌شود. کتاب های رمانی که تاکنون انتشار یافته هیچ یک به قدر این کتاب به اخلاقیات ما ها نزدیکتر نبوده است. می‌توانیم بگوییم که تحصیل آن و انتشارش یک خدمت مهم اخلاقی است که آقای آقاشیخ ابراهیم زنجانی به وطن خود فرموده است.


گرچه کلیۀ کتاب‌هایی که معظم له تألیف و تصنیف فرموده یک یک مفید و موثر است ولی این یکی به واسطۀ نزدیکی به اخلاقیات ایرانی از همه موثرتر و مفیدتر است، برای اینکه بعد از طبع در روزنامه کتاب "مرغ جنگلی" که آقای آقاشیخ ابراهیم نام گذاشته و یا چالی توشی که نویسنده اولیه آن کتاب را موسوم کرده، علیحده منتشر خواهد شد.”10 شیخ ابراهیم زنجانی تا پایان عمر و اطلاعیه فوت که در شمارۀ 359 منتشر شده با روزنامه همکاری داشت.


یکی از موارد بسیار مهم در این روزنامه ارائه و نشر مطالبی دربارۀ تعلیم و تربیت و محصلین مدارس بوده و توجه وافری به این موضوع شده است، زیرا این گروه از روشنفکران معتقد بودند که آموزش نوین باعث ترقی فرهنگی و گسترش روشنفکری و پیشرفت خطۀ زنجان خواهد شد. به طوری که در بخشی از روزنامه آمده: "امیدواریم برای تنظیم و تکمیل مدرسه [نوین] مجمعی سریعاً تشکیل داده افتخار و شرافت این اقدام اساسی را بربایند و همچنان آقایان نمایندگان پارلمانی را که خودشان بهتر و بیشتر از همه کس از کمیت و کیفیت مدارس زنجان مطلع هستند. متذکر نموده منتظریم که در این ایام که بودجۀ معارف ایالات و ولایات تنظیم می‌شود سهم این ولایت عقب مانده از معارف هم منظور بشود. در خاتمه از اقدامات آقای رئیس معارف و اوقاف و پیشنهادات معارفی معزی الیه از طرف عموم اهالی قدردانی و حق شناسی نموده و موفقیت ایشان را از خداوند متعال خواستاریم . "11


با توجه به اهمیتی که به تعلیم و تربیت در این روزنامه داده می‌شد از شخصی به نام میرزا محمد خان رازانی که در مهر ماه 1309 به ریاست معارف و اوقاف خمسه منصوب گردیده بود و کارنامۀ درخشانی نسبت به معارف در بروجرد و لرستان داشته روزنامه پروین بر آن شده بود که تمامی اقدامات مهم رئیس معارف را در روزنامه درج و به اطلاع عموم رسانیده شود .


". . . . در سایه جدیت و مراقبت و فعالیت معظم له ( آقای رازانی ) امور اداری و مدارس ذکور و اناث دولتی

خمسه سر و صورتی به خود گرفته و پیشرفت‌های شایان تقدیر و قابل توجه محسوسی نموده و روز به روز نواقص امور مرتفع و تسهیلات برای عموم اهالی فراهم شده .


این طفل [معارف زنجان] یک شبه ره صد ساله را پیموده است. امروز بر اثر جدیت آقای رازانی ادارۀ معارف خمسه دارای تشکیلات اداری شده است ."21


" آقای رازانی رئیس معارف اقداماتی راجع به ترویج زبان فارسی در مدارس [خمسه] نموده و امروزه در کلیه کلاس‌های مدارس دولتی و ملی از ذکور و اناث تدریس و تعلیم فارسی مجری بوده و حتی مکالمه محصلین و محصلات در داخل مدارس اجباراً به زبان فارسی است و عموم کارکنان مدارس نیز مراقبت مخصوصی در این قسمت به خرج داده و می‌دهند . . . . [با توجه به اینکه] ولایت خمسه تقریباً دارای یک کرور جمعیت است این عده عموماً ترک زبان و احتیاجات شدیدی اهالی این سرزمین به تعلیم و تعلّم زبان فارسی داشته و با جدیت مخصوصی که در آقای رازانی سراغ داشته و انتظار داریم توجه مخصوصی برای تأسیس مدارس و ترویج زبان فارسی در محال ابهرود، خدابنده لو، طارم علیا و سفلی، اوریاد، انکوران، سجامه رود، زنجانه رود، سهره رود، بزینه رود نموده ."31


روزنامۀ پروین جهت ترویج آموزش نوین و تشویق اهالی خمسه، سعی در اطلاع رسانی اخبار مدارس را دارد. به طور مثال جهت پذیرش محصلین در مدارس دولتی زنجان می‌نویسد: "خاطر عموم اهالی را مستحضر می‌دارد که مدارس دولتی زنجان از روز چهارشنبه 16 شهریور ماه افتتاح و محصلینی را که دارای شرایط ذیل باشند خواهد پذیرفت .


1- تصدیق عدم بضاعت از طرف ادارۀ محترم نظمیه زنجان، 2- ورقه هویت که کمتر از هفت سال نداشته باشد، 3- مبتلی به امراض مسریه و کچلی نباشند، 4- اولیاء آنان کتاب و لوازم تحصیل خود را در مدت تحصیل تهیه نمایند که بدون عذر موجه غیبت ننمایند.


لازم است آقایانی که مایل به تحصیل اطفال خود در مدارس مذکوره می‌باشند تا آخر ماه مذکور اطفال خود را به وسیلۀ اداره معارف به مدارس دولتی معرفی نمایند که پس از انقضاء مدت و پر شدن کلاس‌ها احدی پذیرفته نخواهد شد." 41


از دیگر اقدامات این روزنامه در راستای ترویج معارف نوین درج و چاپ قدردانی از معارف دوستان است. به عنوان نمونه " از قرار اطلاع 70 جلد کتاب دوره اول ابتدایی از طرف رئیس بانک ملی ایران شعبۀ زنجان، آقای رستگار و 20 جلد دیگر از طرف اعضاء بانک ملی زنجان برای دانش آموزان کلاس اکابر به رسم هدیه تقدیم معارف زنجان گردیده.

معارف خواهی آقای رستگار و اعضای بانک ملی درود و تقدیر تقدیس است (پروین)." 51


شاید بتوان این گونه اقدامات جریده پروین را نشانگر ارزشمند بودن معارف و آموزش دانست. فراهم شدن زمینه‌های آموزش نوین در این خطه، در شمار کارهای بنیادی و خیرخواهانه دولت جلوه داده می‌شد. این روزنامه در یک ابتکار جالب در برخی از شماره‌ها مقالاتی را چاپ می‌کند که مولف و نویسنده آنها دانش‌آموزان مدارس زنجان می‌باشند. به عنوان نمونه مقاله‌ای با عنوان "بهترین صفت یک دختر در جامعه چیست و طرز عملش چگونه باید باشد؟" به شرح زیر منتشر شد: "مکتوب ذیل را یک نفر خانم محصله مدرسۀ نسوان مرقوم داشته و ما ایشان را تقدیس می‌نماییم:


برای یک دختر علم بهتر است یا اخلاق به طوری که ملاحظه می‌کنیم روز به روز ممالک مهمه حتی آنهایی هم که فرسنگ‌ها از جاده تمدن دورند به سرعت عجیبی ترقیات مختلفه می‌کنند تنها عامل مهم ترقیات آنها مردانی هستند که شهامت و همت کاملی داشته و به ترقیات عالیه وطن خود مشتاق و امیدوار هستند. مگر این اشخاص به غیر از سایر مخلوقات خلق شده‌اند. نه تنها امتیازی که بر سایرین دارند اینست که مدرسه اولیه آنها یعنی آغوش مادران‌شان با بهترین وضعی که ممکن است آنها را تربیت نموده. حال باید دید یک دختر که می‌خواهد در آتیه برای وطنش مردان با غیرت و خوش اخلاق و دختران با تربیت بیاورد دارای چه صفتی که مهم‌تر از تمام صفات است باید باشد. اولاً باید دارای نجابت و شرافت فطری بوده و حفظ عصت و عفت را بر همه چیز مقدم دارد اگر برای کسب و تحصیل علم و هنر به مکان مقدس مدرسه داخل شد نباید خود را فراموش نموده و فقط در موقع حاضر شدن در سر کلاس درس مودب نشسته و در سایر اوقات هم به وحشی‌گری و سوء خلق رفتار بنماید. علم بی‌اخلاق به هیچ وجه فایده و ثمری نداشته بهترین صفت زن سه چیز است عفت و شرافت، عشق به محل تولد و وطن، حسن اخلاق. با این سه صفت در صورتی که آنها را عملی می‌کند می‌تواند در جزو نسوان مهم دنیا واقع شود. در تمام ممالک به اهمیت وجود زن پی برده و روز به روز مدارس عدیده برای تربیت آنها باز می‌کنند و دختران به توسط مربیان عالیقدر خود بهترین صفات را که ممکن است فرا می‌گیرند .

ب.ک. محصله مدرسه مبارکه تربیت نسوان" 61


یکی دیگر از مواردی که روزنامۀ پروین خمسه به آن توجه زیادی دارد مسئله اقتصاد و تجارت در منطقۀ خمسه است و این روزنامه مقالات ارزنده‌ای در این خصوص ارائه کرده . شاید هدف آنان این است که می‌خواهد اهالی را به سوی حیات اقتصادی و سعادت ابدی هدایت نمایند . این روزنامه با مطرح کردن اصول تجارت جدید و صنعتی شدن جوامع مختلف سعی در آگاه سازی قشر تاجر و سرمایه گذار دارد .


" .... امروز پادشاه مملکت تمام توجه و قوه خود را صرف اصلاحات اقتصادی کرده و نام مجلس هشتم را مجلس اقتصاد خوانده و دولت حاضره اقتصادیات را بیش از هر چیز نصب‌العین خود قرار داده و به عاملین اقتصاد مهم‌ترین جایزه شرافت و افتخار عطا کرده مجلس قانون‌گذاری برای شرکت‌ها قوانین محکمه مفیده وضع نموده و برای متخلفین اشد مجازات قانونی مقرر داشته است. با این حال باید دانست چه شرکتی به حال عموم فایده داشته . . . . به عقیده ما بهترین شرکتی که می‌تواند ایران را از خطرات امروزه میدان مبارزه اقتصاد نجات داده منافع شخصی و نوعی را تأمین بکند همانا شرکت سهامی است . . . . برای این شرکت بایستی قبلاً یک عده از سرمایه داران درجه اول زنجان با هم دیگر طرح شرکتی ریخته ( مثل شرکت جدیدی که در رشت و غیره تأسیس گردیده و جداً مشغول کار شده‌اند ) قواعد و اصولی که برای این نوع شرکت معمول و نیاز است همه را مرعی و مجری داشته و میزان سرمایه خود را به مقامات مربوطه اعلام کرده و دفاتر شرکت را رسمیت داده و آنگاه به قدر لزوم اوراق سهام طبع نموده به مشتریان فروخته با این ترتیب میزان سرمایه خود را به میزان سرمایه‌های خارجی برسانند . بلی این است راه چاره تا تجارت تجار را از خطر رقابت خارجی مصون بدارد." 17


حتی در مقاله‌ای در مورد گرانی، عرضه و جلوگیری از قحطی گندم در منطقۀ خمسه نگرانی خود را ابراز می‌کند و مسئولین را دعوت به رفع مشکل جاری می‌نماید "تقلیل عارضه از خشک سالی گندم خمسه به نصف، در صورت مراقبت و انتظام عمل خبازی غیر از ترقی قیمت سابق گندم به قیمت حالیه تغییر دیگری به امر نان نداده غیر از این تأثیری نخواهد داشت. با اطمینانی که به این قضیه داریم باز نمی‌توانیم از احتیاط لازمه صرف‌نظر نموده عمل نان سالیانه محل را به دست قضا و قدر بسپاریم. زیرا اطمینان ما به گندم باقی مانده سال قبل و محصول امساله است که هنوز از خرمن به انبارها انتقال نیافته در صورت غفلت از ذخیره صرف سالیانه و حمل میزان مصرف داخلی به خارج مسلماً تولید اشکال خواهد کرد . در این صورت وظیفه مسئولین محترم ارزاق محلی است که از محصول امساله و گندم باقی مانده از سال پیش نان یک سالۀ محل و احتیاجات بذری را تأمین نموده اختیار مازاد گندم را به عهده صاحبان آن محول بدارد. بر حسب تحقیقات کافیه مخبر جریده احتیاج امروزه شهر به نان روزی سی خروار است که ماهیانه نه‌صد خروار می‌شود . . . . چرب روزی بیاید که خریداران خارجی گندم هم به وسیله تطمیع فروشنده‌ها انبارها را خالی نموده شدت برف و بوران هم راه‌ها را بسته محل را گرفتار گرسنگی بنماید. نظر به مصداق ( علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد ) بایستی از حالیه این قضایا را به مدنظر آورده قبل از وقوع جلوگیری نموده گرفتاری بلای عارضه از غفلت نشویم. به هرحال امیدواریم علاقه و عاطفه مسئولین محترم آسایش عمومی از این نوع قضایای احتمالی جلوگیری نموده آسایش ارزاقی را تأمین بنمایند ."81


این روزنامه در مواردی حتی تجار منطقۀ خمسه را به باد انتقاد می‌گیرد و اعتراض خود را اینگونه مطرح می‌کند "ما هر نمره از نمرات پروین عصاره یک رشته اقتصادی عملی را به خوانندگان جریده تزریق نموده بدبختانه تا به امروزه هیچ نوع اثر و تأثیری ندیده نمی‌دانیم بدن‌های اهالی محل از چه خونی ریخته و ساخته شده است. علت‌العلل فقر فعلی را آشکار کرده‌ایم، راه موفقیت به غنای بالقوه را نشان داده‌ایم کار را ههجی کرده‌ایم. اقسام کار را وضوحاً و مشروحاً نوشته‌ایم علت انحصار تجارت را گفته‌ایم طریق تجارت امروزه را ارائه داده‌ایم با این حال باز همان آش است همان کاسه . . . . به هر حال امیدواریم بعد از سه ماه چکش به سندان سرد کوبیدن جزء و کل قضایای ضروری حیاتی را به تجار تزریق نمودن آقایان تجار خمسه تکانی به خود داده، فکری به حال خود نموده و یا اینکه ما را از ما به اطمینان خودشان مستحضر فرمایند."91


روزنامۀ پروین خمسه یک روزنامۀ خبری می‌باشد که بدون جانبداری، اقدام به انعکاس اخبار مختلف کرده و مطالبی از شهرهای ایران، ممالک خارجه و قسمتی به نام اخبار وقایع محلی [زنجان] را منتشر می‌نمود که جهت آشنایی خوانندگان با نوع نگارش این مطالب از هرکدام نمونه‌ای ذکر می‌گردد:


اخبار داخله: تأسیس موسسۀ انسان شناسی ایران


"وزارت معارف برای جمع آوری اطلاعات دقیق و اسناد مربوط به اقوامی که در کشور ایران ساکن بوده و هستند و تحقیق کیفیت زندگانی مادی و معنوی ایرانیان گذشته و حال موسسه‌ای به نام انسان شناسی ایران تأسیس نموده. این موسسه دارای دو شعبه به نام انسان شناسی طبیعی و شعبه انسان شناسی اجتماعی خواهد بود. مطابق اساسنامه موسسه مذکور، ضمن 7 ماده به تصویب رسیده است در موقع مقتضی به نشر مجله رسالت مربوط به عملیات و اکتشافات و سایر امور راجع به این موسسه اقدام خواهد شد و ضمناً برای خرید اشیاء برای تأسیس موزه و مخارج این موسسه در سال، اعتبار کافی در بودجه وزارت معارف منظور خواهد گردید. موسسۀ انسان شناسی ایران با دانشکده ادبیات (شعبه تاریخ و جغرافیا) در هر موقع توحید مساعی نموده و ممکن است استادان فنون مربوطه به عضویت علمی آن انتخاب شوند."20


اخبار ممالک خارجه: لغو عناوین در ترکیه


"چند روز قبل آژانس پارس خبر لغو عناوین را در مملکت ترکیه داد و ضمناً اطلاع داده بود که به موجب این

تصمیم رئیس‌جمهور ترکیه من بعد به نام کمال آتاتورک نامیده خواهد شد. اطلاعات دیگری هم راجع به این موضوع رسیده است ذیلاً درج می‌کنیم.

در این اواخر مجلس کبیر ملی ترکیه، جلسۀ مهمی تشکیل داده بود در این جلسه تصمیم وضع نام آتاتورک یا (پدر ملت) برای رئیس‌جمهور ترکیه به اتفاق آراء تصویب و سپس لایحه قانونی ذیل راجع به لغو عناوین اجتماعی و وضع نام فامیلی تصویب شد.


ماده اول – عناوین از قبیل آقا، حاجی حافظ هوکا، ملا، افندی، بیک، بیک افندی پاشا، خانم، خانم افندی و حضرت‌لوی فسخ می‌شود. اتباع ترکیه زن و مرد در پیشگاه قانون و در مکاتیب رسمی فقط به نام خوانده خواهند شد .

ماده دوم – رتبه‌های اجتماعی و مدال‌ها و القاب لغو می‌گردد و استعمال القاب و تزئینات مزبوره قدغن است. اتباع ترکیه حق استعمال مدال خارجی ندارند.

ماده سوم – رتبه‌های نظامی (موزیر) های ارض و هوایی به نام مارشال خوانده خواهند شد." 12


اخبار محلی : ورود دکتر پیکارد به زنجان


" در تاریخ 31 مرداد ماه آقای دکتر (پیکارد) رئیس مریض‌خانۀ آمریکایی به زنجان وارد شده و بر حسب خواهش ریاست مریض‌خانه ملی زنجان به مریض‌خانه تشریف آورده مدت سه ساعت توقف فرموده و تمام مریض‌های مریض‌خانه را به دکتر مشارالیه معرفی و عملیاتی که شده بود تماماً بازدید نمود و شش نفر از مرضای را مرخص فرمودند و یک نفر غلامعلی‌خان نام موثق خلوت حکیمی را برای برداشتن عکس(بارانکس) و تحویل به مریض‌خانۀ آمریکایی خود رئیس مریض‌خانه ملی زنجان به طهران برده و دکتر مزبور نیز به طرف تبریز حرکت نموده‌اند.


بر حسب تقاضای رئیس مریض‌خانه ملی دکتر مزبور که در 11 شهریور از تبریز مراجعت می‌نماید بیست و چهار ساعت در زنجان توقف خواهند کرد اشخاصی که مایل باشند در روز معینه در مریض‌خانه ملی به دکتر (پیکارد) مراجعه نمایند."22


پروین خمسه با عمر شش سالۀ خود طولانی‌ترین عمر مطبوعاتی را در مطبوعات قبل از انقلاب به خود اختصاص داده است.32این روزنامه در یکی از بحرانی‌ترین مقاطع دیکتاتوری تاریخ ایران یعنی درست زمانی که رضا شاه پهلوی در آذر 1304 شمسی به تخت سلطنت نشست پا به عرصه نهاده. رضا شاه قبلاً مقدمات کار را از این نظر به نحو اکمل آماده نموده بود و مخالفین را از میان برداشته و رعب و وحشت و ترس را در دل‌ها جای داده بود. همچنین رفتار دولت در آغاز تغییر سلطنت و حتی تا چند سال بعد نسبت به جراید موافق، چندان شدید و خشونت‌آمیز نبود. ولی اطرافیان شاه کم کم وی را نسبت به جراید بدبین نمودند، به قسمی که در سال 1310 شمسی بیش از تعداد معینی روزنامه در تهران و شهرستان‌ها منتشر نمی‌شد. در دورۀ رضاشاه شهربانی کاملاً در مندرجات جراید نظارت داشت و مدیران جراید حق نشر هیچ گونه مطلبی را بدون اجازۀ شهربانی نداشتند. در این دوره تنها روزنامه‌هایی می‌توانستند به انتشار خود ادامه دهند که اولاً بر خلاف نظر دولت و شخص شاه کوچک‌ترین چیزی در روزنامه خود ننویسند و ثانیاً در رفتار و اعمال خود کمال احتیاط و مواظبت را نموده که مبادا شهربانی نسبت به آنان بدبین نگردد.


احتمالاً عمر شش سالۀ پروین خمسه هم می‌تواند به دلیل رعایت ضوابط و قوانین سخت در دورۀ پهلوی اول باشد. به طوری که در اکثر شماره‌های این روزنامه شاهد نوعی تعریف و تمجید از شخص رضاشاه و اقدامات او هستیم. به عنوان مثال در شمارۀ 24 آمده است " پادشاهی که ما در ودایع ذاتی و الهی آن بحث می‌کنیم نه پادشاهان خود‌خواه تن‌پرور سابق ایران است که به پدری بلکه ناپدری هم اطلاق نمی‌شود، بلکه مقصود ما اعلیحضرت شاهنشاه امروز ایران که برای سعادت حالی و مثالی ملت و مملکت خودشان راحتی را بر خود حرام کرده بالاترین ایده‌آلشان ترقی و تعالی ملت و مملکت است و بس "42 یا در تعریف از اقدامات رضاشاه در شمارۀ 354 با موضوع اصلاحات آمده است"وضعیات مملکتی دورۀ اعلیحضرت پهلوی را با سابق مقایسه بکنیم از هر بابت تغییرات عمده در ایران و ایرانی پیدا شده است که همگی به خلاف انتظار ما ها و سایرین بوده است. هر یک از غربایی که سابق به ایران آمده وضعیات ایران و ایرانی را دیده‌اند هرگاه حالیه به این مملکت آمده اوضاع زندگی ایرانی امروز را ببینند مسلماً به تعجب و حیرتشان افزوده می‌گردد. چه کسی تصور می‌کرد مملکتی که از هر بابت محتاج به خارجه بوده از اغتشاش و نا امنی احدی آسایش نداشته قدرت و عظمت اسم بی مسمایی بوده با این حال از برکت وجود یک نفر هادی ناجی سرپرست کلیه آنها از میان رفته دولت دارای قوت و قدرت کافی گردیده راه‌ها تعمیر شده اهالی زندگی شرافتمندانه می‌نمایند ... چه سان می‌توانیم شکر این نعمت را به جا بیاوریم که در اقصی بلاد مملکت همه کس همه نوع اطمینان پیدا کرده و در هر جا امنیت و آسایش برقرار گردیده و خرابه‌ها آبادی پیدا نموده همه کس به هستی و دارایی خود اطمینان پیدا نموده ... در ترقیات امروزه ایران عامل مهم یک نفر است که همه کارها را مستقیم و غیر مستقیم انجام داده و همه مفاسد را مرتفع فرموده است چنانچه در مقابل قدامات حیات بخش دولتی، اهالی هم وظیفه خود را شناخته عمل می‌کردند یقیناً ترقیات ایران بیشتر گردیده. مملکت‌هایی که به اوج عزت رسیده انگشت نمای ملل گشته‌اند یک­ یک به وظیفه ملیت خود عمل و حتی‌المقدور احتیاجات خودشان را رفع نموده به مقامات عالیه حاضره نایل گشته‌اند. در مملکت ما هر ترقی و هر تعالی اخیراً پیدا شده کلیه اقدامات دولت و به خصوص سلطنت عظمی بوده است ... "52


آخرین شمارۀ روزنامۀ پروین خمسه که توسط نگارنده دیده شد، شمارۀ 506 است که در تاریخ 29 آذر ماه 1315 شمسی مطابق با پنجم شوال 1355 در دو صفحه به چاپ رسیده و به مسائلی چون تأسیس کارخانه آرد زنجان، اعلام حکومت نظامی در چین، قطع شدن جنگ در مادرید و اعلان ثبت اسناد و املاک زنجان می‌پردازد. دربارۀ تعطیلی و چاپ نشدن روزنامۀ خمسه اطلاعی در دست نیست، اما شاید بتوان علت آن را مرگ ناصرالمله، مدیر مسئول روزنامه فوق دانست.


در یک نتیجه‌گیری از روزنامۀ پروین خمسه می‌توان گفت که پروین خمسه در شمار یکی از روزنامه‌های مستقل به حساب می‌آمده و به هیچ حزب و یا گروهی وابستگی نداشته و از روزنامه‌های موفق شهر زنجان محسوب می‌شود. این روزنامه غالباً حاوی وقایع شهری و اصلاحات و اقدامات اولیای امور در سال‌های 1309 تا 1315 می‌باشد و جریان‌های سیاسی استان و تغییرات اجتماعی و اصلاحات انجام شده را در اکثر شماره‌های خود منعکس نموده است. ویژگی روزنامۀ پروین خمسه در وهلۀ اول کامل بودن آن است، زیرا شماره‌های این روزنامه از شماره 1 تا 506 موجود می‌باشد. ویژگی دیگر آن سبک نویسندگی ساده و روان آن است. همچنین از نظر وقوف بر مسائل اجتماعی، سیاسی و تاریخی اخبار آن از نشریات نفیس عهد پهلوی اول به شمار می‌آید. این روزنامه در سال اول دارای 120 شماره، سال دوم 83 شماره، سال سوم 83 شماره، سال چهارم 76 شماره، سال پنجم 79 شماره، سال ششم 65 شماره، و تا تاریخ یکشنبه 29 آذرماه 1315 مطابق پنجم شوال 1355 هجری قمری جمعاً دارای 506 شماره می‌باشد که این شماره‌ها قابل مشاهده و بررسی است.

 

پی نوشت:


1- صدر هاشمی، محمد، تاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان، کمال، چاپ دوم، 1364، جلد 4، ص 250.

2- قشمی، علی، تاریخ مطبوعات زنجان، تهران، نیکان، 1382، ص 23. نگاه کنید به برزین، مسعود، شناسنامه مطبوعات ایران از 1215 تا 1375 شمسی، تهران، بهجت، 1371، ص 108.

3- روزنامۀ پروین خمسه، شماره 1، سال اول، 19/12/1309، ص1.

4- صدر هاشمی، محمد، تاریخ جراید و مجلات ایران، جلد 2، ص 67.

5- روزنامۀ پروین خمسه، شماره 15، سال اول، 08/02/1310، ص 3.

6- در پروین خمسه آمده است: توماس کارلیل مورخ و نویسنده معروف در سنه 1795 در قریه کلوان از ناحیه اسکاتلند متولد گردیده وی تألیفات مهمه در عالم علم و ادب یادگار گذارده است. این مرد بزرگ مسیحی منصفی است که به حقایق اسلام کاملاً پی برده و شروع به حقیقت گویی و حقیقت نویسی کرده است .


7- روزنامۀ پروین خمسه، شماره 1، سال اول، 19/ 12/1309، ص 2.

8- روزنامۀ پروین خمسه، شماره 58، سال اول، 28/ 5/1310، ص 2.

9- روزنامۀ پروین خمسه، شماره 119، سال اول، 24/ 12/1310، ص 1.

10- روزنامۀ پروین خمسه، شماره 305، سال چهارم، 21/1/1313، ص 2.

11- روزنامۀ پروین خمسه، شماره 8، سال اول، 21/1/1310، ص 1.

12- روزنامۀ پروین خمسه، شماره 9، سال اول، 23/1/1310، ص 3.

13- روزنامۀ پروین خمسه، شماره 11، سال اول، 29/1/1310، ص 1.

14- روزنامۀ پروین خمسه، شماره 167، سال دوم، 13/6/1311، ص 2.

15- روزنامۀ پروین خمسه، شماره 504، سال چهارم، 11/ 9/1315، ص 2.

16 - روزنامۀ پروین خمسه، شماره 8، سال اول، 21/1/1310، ص 2.

17 - روزنامۀ پروین خمسه، شماره 2، سال اول، 22/ 12/1309 ، ص 1.

18- روزنامۀ پروین خمسه، شماره 165، سال سوم، 5/ 6/1311 ، ص 1.

19- روزنامۀ پروین خمسه، شماره 18، سال اول، 19/ 2/1310، ص 1.

20- روزنامۀ پروین خمسه، شماره 469، سال ششم، 2/3/1310، ص 1.

21- روزنامۀ پروین خمسه، شماره 361، سال پنجم، 01/10/1313، ص1.

22- روزنامۀ پروین خمسه، شماره 166، سال سوم، 8/6/1311، ص 2.

23- قشمی، علی، تاریخ مطبوعات زنجان، ص 16.

24- روزنامۀ پروین خمسه، شماره 24، سال اول، 2/3/1310، ص 1.

25- روزنامۀ پروین خمسه، شماره 354، سال چهارم، 21/ 8/1313، ص 1.                                                        


 

[1]. کارشناس ارشد تاریخ


منیع: مطبوعات بهارستان شماره 2

 

ظهور و سقوط فرقه ی دمکرات اذربایجان (زنجان - خمسه) قسمت اول

 

 

وقایع واوضاع سیاسی واجتماعی ایالت خمسه در حکومت یک ساله ی


خود مختارفرقه


دموکرات آذربایجان (زنجان)

 

 

 

                                                              نگارش: فرج الله داودی


                                                               هفته نامه البرز زنجان


                                                             باویراستاری وبازنگری جدید

 

 



 

 

 

 قسمت اول


مقدمه


ولایت خمسه به مرکزیت زنجان (خاستگاه اولیه) بنابر شرایط خاص جغرافیایی وواقع شدن دربین تهران وتبریز وراه عبور اروپاییان درطول تاریخ به نوعی تحت تاثیرحوادث اجتماعی و سیاسی قرار گرفته و شاید نسبت به برخی از شهرهای ایران،زودتر دچار بحران های تاریخ معاصر شده است.

تاریخ این سرزمین ، ناگفتنی های بی شماری در دل خود داشته و برخی از ان ها را مکتوب نموده است. رخدادهای دوم شهریور 20تا21 اذر ماه سال 1325 خورشیدی، یکی ازاین ناگفتنی ها است که با اشغال مناطق نیمه شمالی ایران و خمسه توسط ارتش سرخ شوروی،سربازان این کشور چهارسال و اندی ، جای جای این مناطق را زیر سلطه خود در اوردند. با سقوط پهلوی اول و پیدایش ازادی های نسبی – حزب توده ایران به تاریخ 10/7/1320تاسیس شد ه و شعبات ان در شهرهای مختلف و از جمله زنجان افتتاح می گردد.

سال های اشغال تا پایان جنگ سپری میشود،اما روس ها با امتناع از تخلیه ی ایران و زنجان و این که جای پایی از خود بر جای گذاشته و شاید امتیازاتی بدست اورند ، در شهریورماه 1324 فرقه دمکرات را تشکیل دادند و با الحاق کمیته ایالتی حزب توده اذربایجان به فرقه دمکرات اذربایجان ، روند حوادث به گونه ای دیگر رقم می خورد.

وجود هم زمان دو تشکیلات کمونیستی در ایران شاید از عجایب ان روزگار بود که هر دو تمایل به شوروی داشتند. فرقه به واقع از لحاظ ساختاری، همان حزب توده بوده است ، ولی با گرایشات قومی و سوسیالیسم ترکی واذری و خواهان خود مختاری محلی از نوع مدنی !!.

 وجودایلات و طوائف مقتدر ، وجود راه اهن ، داشتن بیشترین تعداد روستا در کل ایران ، نزد یکی زبان و فرهنگ زنجان واذربایجان ، املاک و مستغلات و خاک حاصل خیز ، حضور روسها و مهاجرین ،اختلافات دیرینه در میان زمینداران بزرگ خمسه!! از عواملی بودند که موسسین فرقه را بران داشت تا حزب توده زنجان هم به فرقه دمکرات اذربایجان ملحق گردد و تحت یک شرایط بحرانی – دکتر جهانشاهلو افشار (رئیس حزب توده زنجان ) مجبور به این کار شده وبه این ترتیب، خان گریزی و فرقه سازی در زنجان شروع می شود وبقول سالمندان زنجانی درعصر قدرتنمائی اروسیت!! در زنجان ،دوران حزبیلیک،توده لیخ وفدا ئیلیخ هم با زندگی مردم خمسه عجین می گردد!!

در اوایل اذر ماه ،سال1324شمسی با حمایت معنوی وشبه نظامی سالداتهای روسی ، شهر زنجان بدست فدائیان سقوط نموده و حکومت شبه کودتایی یک ساله فرقیون در زنجان اغاز میگردد و به این ترتیب تاریخ و فرهنگ این دیار تحت الشعاع قرار گرفته و با تبلیغ درحوزه ادبیات و زبان مادری و عدالت اجتماعی و نوعی خود گردانی محلی وبا ابداع قوانین و واژه های جدید، فضای دیگرپا به عرصه وجود می گذارد. به گفته معمرین و مورخین شهرمان،فرقه ای ها جدا از یک سری اصلاحات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی، نام نیک از خود بر جای نگذاشتند. بعد از توافق دو جانبه میان قوام و سادچیکف ، روسها از ایران وزنجان خارج شده و فرقه چی ها بی پناه می شوند. با اشاره سفارت شوروی،سران حکومت خود مختار، ملزم به مذاکره با دولت مرکزی می گردند.وبا انعقاد یک موافقتنامه،سران فرقه دمکرات ولایت خمسه را به دولت مرکزی تحویل می دهند. دربحبوحه این تغییرات نیروهای ارتش ایران جهت حفظ امنیت انتخابات مجلس دوره پا نزدهم به همراه عشا یر وچریکهای دولتخواه محلی به سر کردگی سلطان محمود خان ذوالفقاری به سوی زنجان حرکت کرده وشهر زنجان، بعد از 365 روز عملا باز پس گیری و ازاد می شود.!!

در باب تحلیل وتفسیر بحران زنجان همواره در لا به لا و فصل های کتب مختلف و همچنین در مقالات متعدد جسته و گریخته مطالبی درج گردیده است. ولی به یقین دفتر بحث همچنان صفحات سفید بسیار دارد.



میرجعفرپیشه وری نخست وزیرخودخوانده دولت محلی اذربایجان


قریب 63سال از حوادث ان روزگار سپری شده و قضاوت در مورد کارنامه یکساله ی فرقیون در هاله ای ازابهام و تضاد می باشد.(غائله ی اذربایجان، فرقه دمکرات ، نهضت دموکراتیک،خود مختاریت ملی ، کودتای شبه کمونیستی،حکومت متجاسرین قفقازی و... )همواره از سوی نویسندگان و محققان مطرح می گردد. اما طبق قرائن و شواهد، تمام جریانات سیاسی ائم از مخالف و موافق حکومت دمکرات ها ، بر ناخالصی و داشتن ریشه در خارج اتفاق نظر دارند و با وجود قداست و خواسته های معقول اولیه ، به مرور شکل و شمایل بیگانه پرستی دران تجلی یافته و با یک انگولک خارجی !!، تمام ارمان ها و ارزوها رنگ می بازد.

این نوشتار بخشی از بازخوانی پرونده اشغال زنجان است و به یقین بیانگر همه ی حوادث و بیان کننده تمام ویژگی های طرفین درگیری ها نمی باشد. بس نمی تواند بازتاب کلی و نهائی را ارائه دهد ، ولی به حد وسع زوایایی را به نقد و برسی می کشاند. فصل الخطاب هم جوانان می باشند که علاقه مندی خود را همواره به تاریخ و ادبیات این منطقه نشان داده و سعی وافری در جهت بازکاوی تاریخ معاصر زادگاهشان دارند و از نظر روانشناختی این نوشتار شاید وسیله ای باشد که در جریانات اجتماعی و سیاسی بی گدار به اب نزنیم.


بازگشت ایرانی تباران از شوروی(1317 شمسی)


با توافق دو دولت ایران وشوروی ، هزاران ایرانی تبار مقیم باد کوبه که به سبب بحران های اقتصادی در ایران (اواسط قرن نوزدهم به سبب پیوستن به شبکه ی جهانی ) برای کار قبل از انقلاب بلشویکی 1917 شوروی ودر دوران( تزاریسم) راهی کشورروسیه شده بودند به ایران باز گشتند.(1) این افراد در طول اقامت در روسیه به خصوص در منطقه ی قفقازیه ، در چاه های نفت باکو ، بارگیری کشتی های نفت کش ، سنگ فرش معابر ، گل کشی ، حمالی ، عمله گی و... فعالیت داشته و به سبب عد م  قبولی تابعیت روسیه این همشهری ها!! با اشاره استالین به ایران رانده شدند.(2) در بین این افراد رانده شده از کشور سوسیالیستی شوروی همه جور ادم یافت می شد: مخبر ، باسواد ، هنرمند ، محروم اجتماعی ، کمونیست ، مسلمان ، روزنامه نگار ، صنعت کار ماهر، ستون پنجم  ، وطن دوست ، ادم غیر سیاسی  و... که از جمله مشخصات بارزی بودند که شامل این افراد می شد.(3) بسیاری از انها در شوروی دنبال سیاست هم نبودند ولی استبداد رضا خانی از انها افرادی عصیانگر به وجود می اورد و تحت شرایط مساعد داخلی و وجود عوامل خارجی ، مهاجرین ایرانی تبار در ساختار حزب توده و فرقه دمکرات نقش کلیدی ایفا می کنند. بیشتر این ها به سبب ظلم و ستم فراش ها ، گزمه ها ، امنیه چی ها ، مباشرها ، کدخدا ها و وجود نظام ارباب و رعیتی و ناتوانی در پرداخت مالیات ها و بدعت های مختلف از روستا ها عازم روسیه تزاری شده بودند و موقع برگشتن به ایران تعداد زیادی در شهر ماندگار شدند.(4)


زنجان میزبان مهاجرین قفقازی :


تعدادی از این ایرانی تبارهای رانده شده ازروسیه شوروی در زنجان و در مسجد چهل ستون و مهدی خان سینیقی ، و مسجد یری بالا و پایین ، مسجد نصرالله خان و... اسکان یافتند که این امر تا سقوط پهلوی اول ادامه داشته است.(5) با ورود این افراد به زنجان ، ساختار طبیعی وانسانی شهر به هم می ریزد و  واژه مهاجر که کلمه ای غیر قابل هضم برای عده ای بود ، وارد ادبیات شفاهی زنجان شده ویک دهه کامل از تاریخ زنجان بانام وعملکرد انها عجین میگردد که میخوا ستند همه چیز رابه صورت مکانیکی تغییر دهند!!.این مها جرین قفقازی وبه زعم عده ای روسی الا صل که رفتاروحرکات انها با اهالی شهر قابل تمیز بود!! وحرف زدنهای انها که به لهجه نامانوس وغیرمحلی!!(ویژه مردمان بادکوبه) شباهت داشت درساختمانهای دولتی به عنوان عمله وسرعمله  مشغول بکارمی گردند وعده ای در احداث راه اهن زنجان مشارکت داشته وبرخی به استخدام کارخانه کبریت سازی تازه تاسیس زنجان در می ایند وشماری به عنوان قهوه چی و فایتونچی وگاریچی ومزقانچی(موزیسین) ودست فروشی در معابر وورودیهای شهروسر در بازار مشغول می شوند وشماری اقدام به دایر کردن قصابخانه درمساجد می کنند (6) و تعدادی بخاطر تربیت در محیط شوروی و عدم اشنایی به محیط زنجان ، دست به کارهای عجیب زده و در خیابان اصلی شهر ، چند مغازه مشروب فروشی وکافه دائر می کنند که بعدا محل پاتوق سالدات های روسی می گردد.(7) بیشترانها یا در کودکی به روسیه رفته و یا در همانجا متولد شده بودند و به دلیل محو سیستم فئودالیزم در شوروی ، انها کمترین اطلاعی از سیستم موروثی فئودالیه در ایران و زنجان نداشتند و به این صورت در بدو و رود انها به زنجان ، تضاد افکار شروع می شود و این استارتی برای بیرون امدن از رکود سیاسی بود که از مشروطیت در زنجان حکم فرما شده بود.

 چهار سال به این ترتیب سپری می گردد و روز سوم شهریور ماه 1320 شمسی طیاره چی ها و بمبک اندازان روسی به مدت چند روز بمبهای کوزه ای شکل را همراه اعلامیه های ترکی و فارسی بوسیله بالونهای سیاه رنگ خود!! بر مناطق مختلف شهر می ریزند و در هفتم شهریور ماه 1320گردان های ارتش سرخ بلشویکی شوروی به فرماندهی ژنرال نوویکف از سمت غربی به زنجان وارد می شوند.(8) بعد از سقوط رضا خان ، سکوت سیاسی حاکم بر زنجان بعد از مشروطیت شکسته شده و دور جدید فعالیت های اجتماعی و سیاسی شروع می گردد. به طوریکه از هفته اول شهریورماه20افکار و اندیشه های متعدد با الهام از مکتب و احزاب سیاسی مختلف ظهور می کند. با ورود سربازان روسی به زنجان ، مهاجرین قبل از همه بسوی روس ها کشیده می شوند. انها به سبب تسلط به زبان روسی ، فعالیت بیشتری داشته و به نوعی نقش مترجم را ایفا می کردند. نشریات روسی دست به دست می شده و اشعار شاعران قفقازی و اثار نمایشنامه نویس های باکوئی ، وارد ادبیا ت زنجان می گردد. (9) به دلیل بی سوادی وکم سوادی ، گروه بی شماری از اهالی شهر ، مهاجرین ، کتب روسی و جراید باکویی(وطن یولوندا - قیزیل عسگر) را خوانده و به مردم شهر توضیح می دادند.

مع الوصف اثرات تبلیغات هیتلری حتی پس از اشغال زنجان از سوی روس ها و هجمه ی تبلیغاتی انها علیه نازیسم هم از بین نرفت چرا که مهندسین المانی در ساخت و ساز میدان انقلاب زنجان ، راه اهن ، انبار سیلو ، کارخانه کبریت زنجان و اکتشاف معادن در جنوب زنجان در دوران رضا شاه نقش شایانی داشتند و طبقه تجار و ثرو تمند شهر زنجان از برکت معاملات تجاری با المان ، ثروت کلانی به دست اورده بودند بطوری که سالمندان شهراظهار می دارند بازاریان زنجان هر روزبه رادیو گوش می کردند و منتظر ورود ارتش المان از جبهه قفقاز به داخل خاک روسیه بودند و هر روز پول های خرد جیب خود را به مانند تسبیح بازی می دادند و می گفتند که این ها را روی سر سربازان المانی  به هنگام ورود به خاک زنجان خواهیم ریخت و خود را از نژاد اریایی محسوب می کردند و بعلاوه انان نسبت به المان احساس همدردی می نمودند چرا که المان برعلیه دشمن دیرین ایران یعنی روسیه به جنگ برخاسته بود وانگلیس هم که متحد روسیه بود ازنظر مردم زنجان درمعرض بد گمانی بود !!

و این چنین  ادبیات عامه  زنجان از جهان سیاست و متفقین و اینده جانبداری می کرد :


اوروسون بورکی مسسدی        المانین حرصی پسدی

بوایشلرین باعثی                     بی شرف انگلیسدی


متقابلا گروه ندارها و مهاجران بادکوبه ای ، جانب سیاست های بلشویکی را می گرفتند که ارامنه های مهاجر هم جز انها بودند که در زنجان بیشتر به کار صنعت و مکانیکی ماشین الات درگاراژها مشغول بودند. مهاجرین که ایرانیان مقیم شوروی بودند و در طول سال ها اقامت در ان کشور زبان و فرهنگ روسی را فرا گرفته بودند درطول یک دهه از تاریخ این اب و خاک نقش ساز مسائل سیاسی شدند و اغلب انها ستون پنجم اتحاد شوروی هم در امدند و هر از چندی هم شهربانی چی ها و اداره تامینات رضا شاه انها را به بهانه های گوناگون مورد بازجویی های سیاسی و امنیتی قرار می دادند و برخی هم عوامل پلیس ایران هم شده بودند!!!

 پس از قلع و قمع انها (فرقه چی ها) در 21اذر1324 رژیم شاه به مدت طولانی از خطر ظهور مجدد مهاجرین وبازماندگان فرقه دمکرات در صحنه سیاسی ایران اسودگی خاطرنداشت چرا که دل در گروی ان ور ارس گذاشته بودند.!!! و نمود عینی این مسئله ، فعالیت انها تحت پوشش حمایت ازدکترمحمد مصدق در زنجان (32 -1330ش) بود.


سید تقی فاضلی دراین باره ودرمصاحبه با نشریه البرزخرم زنجان می گوید : (( یک تشکیلات مخفی در زنجان بود که وابسته به حزب توده بود که ما اول فکر می کردیم فرقه دمکرات زنجان است!! من هم وارد جریان شدم ، یک کلاس کادری بود و ما می رفتیم انجا درس می خواندیم ، مسئول ان یک قاضی فارس به نام درکی بود. کتاب هایی از تبریز به زبان ترکی می امد و من انها را ترجمه می کردم خیلی هم دیگر را نمی شناختیم اما اعضای فعال حزب توده  زنجان در نهضت ملی شدن صنعت نفت عبارت بودند از : مرحوم عباسعلی بحری ، فرخ بسنده ، رضا فرهنگ زاد ، ممیش اهنگر ، اصغر حکیمیان (داروخانه چی سبزه میدان) ، اقا جان لبنیات ، منوچهری که معلم بود ، مرد چلاقی به نام اسماعیل با نام مستعار فرهاد اهل رضائیه ، که مسئول اصلی اوبود ، اسحق مریخ بیات بود که روزنامه ها از تهران و تبریز شبانه به صورت مخفیانه به مغازه او که یک بقالی روبرو سینما لی لی(دختر خانم قهرمانی) قدس بود می امد و از انجا پخش می شد. روز 25 مرداد 32روز فرار شاه ما میتینگ دادیم 28مرداد کودتا شد و ما مخفی شدیم و اسامی 25نفر از ما را زدند دیوار که باید دستگیر بشوند. در زنجان فقط توده ای ها نبودند ، مثلا اول از همه اسم مرحوم کریم زعفری بود او به هیچ دسته ای وابسته نبود حتی مصدقی هم نبود و فقط با ذوالفقاری ها مشکل داشت.!! جواد مقدم بود (کارمند بهداری و صاحب امتیاز روزنامه شهنواز) که زعفری ان را اداره می کرد که او را گرفته و زده بودند. محمد تقی ملکیان هم بود که رهبر مصدق چی های زنجان بود ، فرجیان نامی که فارس بود و کارمند راه اهن زنجان او هم از اعضای حزب توده زنجان بود!!))


با تشکیل حزب توده کمیته ایالتی زنجان در 18/1/1321به رهبری محمدامین ازاد وطن!! ، مهاجرین اسکان یافته در  زنجان بلا فاصله با دریافت کارت عضویت ، جذب حزب توده می شوند وکارگران مهاجر شاغل در راه اهن زنجان وکارخانه کبریت سازی ، سازمان اتحادیه کارگران زنجان را تاسیس می نمایند.با الحاق حزب توده شعبه زنجان به فرقه دمکرات اذربایجان ، مهاجرین بادکوبه ای اولین هسته گروه ضربت پیشه وری به نام فداییان (پارتیزانهای اولیه فرقه دمکرات) را بوجود می اورند و به تدریج دچار توهم و خود بزرگ بینی شده و گرایش گریز از مرکز!! ، دربخشی از بدنه انها متولد می شود و این حکایت تا روز 2اذر ماه سال 1325 شمسی ادامه می یابد.


اغازجنگ جهانی دوم و اشغال زنجان از سوی ارتش سرخ شوروی :


در سوم شهریورماه 1320 ، کشور ایران با وجود اعلام بی طرفی مورد حمله متفقین قرار می گیردو موقعی که ارتش هیتلری در پشت دروازه های قفقاز قرار داشت ، ابتدا حریم هوائی زنجان ازسوی طیاره های روسی شکسته شده و چندین بمب به مناطق مختلفی از شهر (بازار- منازل – باغات) روانه گردیده و مردم با مشاهده اوضاع غیر عادی شهر ، روانه دشت – بیابان و دهات اطراف به خصوص (خرابه دیزج) می شوند. (10) روز 4 شهریور ، روس ها به دستاویز وجود هوا پیماهای ایرانی در فرود گاه بناب درشرق زنجان ، که ساعاتی پیش ازتبریز جهت سوخت گیری وارد این فرودگاه درجه 3 شده و سپس بسوی تهران پرواز کرده بودند ، این فرودگاه و شهر زنجان را مورد حمله دوباره قرار دادند. (11)








اعلامیه های به زبان فارسی وترکی که ازسوی خلبانهای روسی درسطح شهرزنجان درشهریورماه 1324پخش گردید. (ازارشیوخاندان نجفی زنجانی - که ازسوی اقای عبدالعزیزقائمی دراختیارنگارنده قرارگرفته است)



شهر زنجان در ان سال ها ، فاقد پادگان نظامی بوده و تنها یک قرارگاه ژاندارمری ، پاسگاه پلیس راه اهن و نظمیه سبزه میدان به کارهای انتظامات در شهر و روستاها مشغول بودند. در6شهریور سفیر شوروی و دولت انگلیس طی اطلاعیه ای به دولت فروغی اعلام می دارند که شهرهای ... و زنجان باید از نیروهای نظامی ایران خالی شوند.(12) و به این ترتیب با قبولی دولت ایران ، تمام موانع از پیش روی سربازان شوروی برداشته شده و زنجان در 7 شهریور ماه سال 1320 توسط زره پوشها و سالداتهای روسی و به فرماندهی ژنرال نوویکوف ، بدون کوچکترین مقاومتی به اشغال سربازان شوروی در می اید. اشغال زنجان بطور یقین نمی توانست خارج از اهداف دراز مدت و استراتژیک روس ها مبنی بر ارسال مهمات و سلاح به شوروی از طریق راه های شوسه و شبکه ی راه اهن زنجان باشد و عاقبت هم ایران ، لقب پل پیروزی را گرفت. (13) ورود روس ها به زنجان ، سبب اختلال در امور مختلف شهر و انتظامات و ایجاد بحران اقتصادی شد و در دراز مدت ، عوامل دولت شوروی در تشکیل و تقویت حزب توده نقش به سزایی داشتند. روس ها در بدو اشغال ایران ، قول عدم دخالت دادند ، ولی در مرحله ی عمل چنین نبود و دخالت انها در بهره برداری از ادارات ، راه اهن ، مراکز اقتصادی و منابع مالی و معدنی اجتناب نا پذیر بود.!!



پیامدهای اشغال شهر و مداخلات روس ها :


سربازان شوروی به سرعت در نقاط مختلف شهر مستقرشدند و بیمارستان شهناز(دکتر بهشتی ) را جهت ایجاد پادگان نظامی و بر طرف کردن نیازهای پزشکی خود و رتق و فتق اموروبا نامه نگاری!!به فرمانداری تحویل گرفتند و قلعچه ها و کاروانسراهای مختلف و گاراژهای زنجان را بدون پرداخت وجهی به زیر سلطه خود در اوردند. (14) و عاقبت با تلاش های دکتر طبا طبائی (کفیل بهداری زنجان) به جهت نیازضروری مردم شهر به دوا و درمان ، شفاء خانه بهشتی ازسوی کمینداتوری قشون روسیه شوروی تخلیه شدو تحویل مقامات زنجان گردید. (15)در ضلع شمالی توپخانه قجری (سبزه میدان) نظمیه غیرموتورریزه که تا انتهای کوچه مالیه ادامه داشت و اجانهاواژدانهای مستقر در ان با دبدبه و کبکبه و با کلاه های کاسکت دوبله و چکمه های بلند چرمی و شلوارهای گلفی سوار بر اسب مراد بودند ، با عبور و مرور نامحرمان روسی ، این شوکت و جلال ترک برداشت و ان سبو بشکست و پیمانه بریخت و امنیه چی ها و شهربانی چی ها ی زنجان مجبور به ترک خدمت شدند و خطا کاران و گردنکشان و مسکری خواران و سارقین حرفه ای ، معابر و خیابان های شهر را زیر یوغ خود در اوردند. (16) روس ها نیز با ایجاد ایستگاه های بازرسی و دخالت در ورود و خروج مسافرین و صدور جواز ، علنا مخل انتظامات شهر گردیدند. با هماهنگی سرگرد طلعت (رئیس نظمیه ی زنجان ) و گروهی از تجار و شماری از اهالی شهر ، افرادی تحت عنوان پاسدار شب با پرسنل باقی مانده شهربانی ادغام گردیدند و نظمیه ی زنجان به این ترتیب دوباره سروسامان گرفت ولی به نوعی زیر نفوذ سالدات های روسی بود به طوری که افسران روسی حتی در تعداد اسلحه های سازمانی موجود در نظمیه دخالت نموده و خواستار ان شدند که باید تعداد سلاح ها با تعداد افراد نظمیه ی زنجان قرینه باشد!!.(17) و به این ترتیب شهربانی چی های سابق نصف و نیمه مجددن به سر کار خود بازگشتند.تلا شهای مشایخی(فرماندار وقت )وذولفقاری (ریس انجمن شهر زنجان) در دیدار با سفیر شوروی در زنجان ،در اوایل سال 1322ش درجهت جلوگیری و یا تعد یل دخالت روسها درامور شهر و کسب اجازه در بر خورد با حزب توده وتوقف ماموریت گشتیهای روسی در شهر نتیجه نداد (18) وقانون شکنی از سوی احزاب سیاسی ادامه داشت و توده چی های زنجان درقالب تشکیلات حزبی و تاسیس اتحادیه ها وکانون جوانان ازاین وضع خر سند وایام به کام انها بود.                                                                                                                                                    

قحطی نان و شورش مردم در زنجان :


درزمان اشغال شهر از سوی سربازان شوروی صدای مردم بینوا در گوشه گوشه شهر به گوش می ر سید ،انها از کمبود و قحطی غلات و مایحتاج خود و بالا رفتن قیمتها شکایت داشتند.بدون شک تامین اذوقه قشون روسها توسط مسولین شهری و خرید غلات شهر توسط روسها وخارج کردن ان و احتکار و سود جویی عده ای از تجار و پیمانکاران ، از عمده دلایل پیدایش این قحطی مصنوعی بود .تصویب منع احتکار توسط دولت در اولین ماههای اشغال در سال 1320 (19) از فعالیت مخرب محتکرین  جلوگیری نکرد و خروج غلات و مواد غذایی به صورت قاچاق از شهر ادامه داشت و تدابیر دولت  تو فیری نداشت  وجیره بندی نان و توزیع  سیب زمینی هم مشکل را حل نکرد که  با کمبود قند و شکر وچای وقماش (چیت) مشکل قوز بالا قوز گردید .(20) در 10 فروردین1321ش قند وشکر از سوی دولت کوپنی  گردید ومتعا قب ان از سوی اداره مالیه زنجان دفتر چه هایی که حاوی 5برگ و120 کوپن بود تحویل خانواد ه های زنجانی شد و عا ملین توزیع همچون حاج عیسی رفیعی (بازار قیصریه ) ابوالحسن عطایی ، محمدیون ، خسروی و بنک داران کاروانسرای حاج علیقلی و غیره بصورت ماهانه سهمیه ی مردم را تحویل می دادند که قیمت شکر در سال های 1321تا1323شمسی کیلویی 2ریال بود و زنجانی ها شکر را به نبات تبدیل کرده و به جای قند استفاده می کردند و از سوی دیگر بسیاری افراد تهیدست این کوپنها را در بازار ازاد به دلالها می فروختند!!.(21)

جهتت تامین نان مصرفی مردم شهر ،اداره غلات سهمیه ی لازم به نانواییها تحویل می داد ولی افرادی با سوءاستفاده مواد زاید قاطی ارد کرده و به خورد مردم میدادند که به هیچ عنوان قا بل خوردن نبود در کنار تمام این مسایل قا چاق ارد کماکان ادامه داشت .فرمانداری زنجان جهت حل مشکل نان ، مجبور شد در داخل مراکز نظامی و انتظامی  ودر خیابان طالقانی (ذوالفقاری) نانوایی هایی دایر کند و نان سیلو به مردم زنجان تحویل دهد .سالمندان تعریف می کنند که مردم قحطی زده ی زده زنجان به خاطر چند قرص نان بربری ، دنبال گاریهای روباز اداره بلد یه راه می افتادند و طلب نان میکردند (22)این حکایت ادامه داشت تا این که کا سه صبر مردم شهر لبریز شد و به مورخه 3/3/22 ش  اهالی شهر به صورت گروهی به خاطرافزایش قیمت نان دست به شورش عمومی زده و منازل ومغازه برخی از تجار و بازاریان را مورد حمله قرار دادند تا بدین نحو اعتراض خود را به خروج غیر قانونی غله از شهر ابراز دارند که با دخالت حاج سید محمود حسینی (امام جمعه  زنجانی) و تیموری( رییس شهربانی )و رییس خواربار زنجان این شورش فرو کش کرد (23)مسئو لین شهرجهت حل معضل نان ،محمود ذوالفقاری (ریئس انجمن شهر) را در 4/7/22 به عنوان مسئول اصلی نان شهر که علاوه بر این ریئس کمیسیون تشخیص مازاد هم بود انتخاب کردند!! و در پی ان فرماندار (مشایخی ) مدیر کل دارایی (نفیسی ) رئیس خوار بار (دکتر غفاری )اعلامیه مشترکی در جهت منع ورود وخروج قاچاق غله صادر نمود ند (24)

درسال 1323ش،سیاست عوام فریبانه روسها مبنی بر شریک دزد ورفیق قافله ،قاچاق غله را (این قوت لایموت مردم زنجان )به شهرهای همجوار به وسیله کامیونهای حمل سلاح و واگنهای اجاره ای توسط برخی از تجار شهر از سر گرفتند که حتی تلاش فرمانداری زنجان در جلوگیری از این مسئله ثمری نداشت .افرادوابسته و کنتراتچی وپیمانکاران وابسته به شورویها که در بین سالهای 23- 1321خورشیدی مشغول جمع اوری و خرید غلات از مردم وانبار کردن انها بودند ، در اوج قحطی وبحران اقتصادی،انبارهایشان را در اختیار رو سها قرار دادند.از سوی دیگر ،روسها به دولت احمد قوام اعلام کردند که باید دولت ایران 23هزار خروار غله به قشون سرخ شوروی تحویل دهد.ودراین راستا ودرجهت تامین قسمتی از این خواسته به ناحق روسها ی اشغا لگر نگاه دولتیان به سمت وسوی خمسه (ولایت زرخیز!) وخاندان ذوالفقاری می افتد که صاحب املاک زراعی فراوان بودند وپیشینیه ی قوی داشتند. این خاندان ابر قدرت از زمان نادر شاه افشارقرخلو به بعد نسل اندر نسل از سرداران و فرماندهان سپاه ایران بوده و در زنجان و توابع ان مالک چند صد پارچه ابادی و زمین های وسیع کشاورزی بوده اند و عمدتا از عواید مالکانه و تولید محصولات کشاورز ارتزاق می نمودند. اگر چه تعداد رجال سیاسی این خاندان در دوره های مختلف و ثروت خانوادگی ناشی از کلات نادری از اسباب شهرت این خاندان به حساب می امده ولی اشتهار این خانواده به تدین و برگزاری مراسم بزرگ مذهبی در زنجان و رشادتهای سلطان محمود خان و برادرانش در ازاد سازی زنجان از دست فرقه دمکرات از دلایل محبوبیت این خاندان قدیمی در میان زنجانی ها می باشد هر چند که برخی اهالی شهر ، تکیه بر زمین داری و اقتصاد کشاورزی را از سوی این طایفه مهمترین مانع در راه صنعتی شدن و پیشرفت اقتصادی شهردرتاریخ معاصر می دانند!!!

سید مهدی فرخ  به عنوان مسئول خواربار کشور جهت تامین قسمتی از این غله به عمارت کلاه فرنگی محمود ذوالفقاری وارد میشود و می فهمد که اقای ذوالفقاری چهار هزار تن غله املاک خود را به اداره غله تحویل داده است.اما ذوالفقاری قول میدهد در تهیه ی مقداری از این غله سفارشی کمک حال فرخ گردد و ظاهرا ایشان از بوکان هزار خروار گندم تهیه کرده و در ازای هرخروار گندم که باید با واگن به تهران فرستاده می شد ، از جیب خود 200تومان به ماموران روسی پول زیر میزی می دهد تا مانع حمل گندمها که دراصل برای خود ان ها بود، نشوند!!.  که مایه خرسندی سید مهدی فرخ می شودوبه خاطروفای به عهدخان بزرگ زنجان (سلطان محمود خان ذوالفقاری) به ایشان درود می فرستد.(25) ملت ایران ومردم زنجان این چنین تاوان کشور گشایی دیگران را دادند و خود از سر ناچاری سر به عصیان زده و انبار و بازار شهر را اتش می زدند و دچار مصیبت عظمای کوپون چورگی!! و سوء تغذیه و شیوع بیماری های نا علاج و مرگ و میر در معابر شهر شدند و در این شرایط است که کک کسی هم نمی گزید.اشغالگران گاهی اوقات با اهدای چند قرص نان، چند حلب نفت، چند حبه قند و خرما (پدیده ای نادر در زنجان) می خواستند مردم شهر زنجان را از مضرات اشغال دور نگه دارند و اینها همه گوشه هایی از خاطرات خاک خورده و بقچه بندی شده شهر ما هستند.

تاریخ و ادبیات زنجان در سال های ورود مهاجرین و اشغال شهر توسط قشون سرخ شوروی ، سر شار از حوادث مختلف وورود فرهنگ ولغات  جدید به میان توده های مردم است و کمتر روزی بوده که مردم شهر و روستاها ،خلق الساعه با پدیده های اکبند وپاستوریزه و از نوع اولینهای ماندگار و یادگار مواجه نشوند . دخول واژه های روسی به بازار محاوره ولایت خمسه   (واغزال،قونقا،اوشقودا،پاگون،کالسکه،اتیشقا،فابریقا،درشگه،پوت=پودوخ،بشکه = بشکا، مالچیشکا، چرتکه، بلشویک، ایری پالان!!، وکس، ماتیشقا، اقیشقا، منات، اوروسیت، دئموقرات، سند یکا، سالدات، کمیندان، قاماس، کاپیتان، گنرال، مایر، ایزدراسته، اپاراتچیک، افتامات، لوقسا و....) از جمله انهاست،  بطوریکه هنوز هم سالمندان زنجانی بنابر مناسباتی  از این واژه های روسی بهره می گیرند و از سوی دیگرهمراه پیش قراولان ارتش روسیه افراد مختلفی زیر چتر کمکهای انسان دوستانه ،به ایران امدند وبا اهدای کمکهای غذایی ، فرهنگی،راه سازی از جمله راه طارم (26) کشاورزی ،پزشکی و برپائی نمایشها و نمایشگاهها ،چاپ پوستر و کتاب وجریده (27) تاسیس انجمن وکس (28) ، اوردن سینما سیا ر (اپارات) نمایش اپراهای کور اوغلو و شاه اسماعیل و کمدی موزیکال های مشدی عباد ، ارشین مالالان در مدارس زنجان و به خصوص دبیرستان پهلوی (شریعتی فعلی) به لیدری کاپیتان اقا یوف و هنرمندان مهاجر قفقازی(29) در صدد القای این موضوع بودند که فرهنگ و علم و صنعت ما در سایه ی سوسیالیسم اجتماعی بوده و شما هم با بیداری شعور ملی!! خود می توانید موفق باشید و این که ما اشغالگر نبوده و به زودی خاک شما را تخلیه خواهیم کرد.ولی بااین حال قحطی وگرسنگی و بیکاری ناشی از اشغال ، زندگی را بر مردم شهر سخت کرده بود .انها به کمک برخی از پان تر کیستهای افراطی باکویی و ناسیو نا لیستهای قفقازی (میرزا ابراهیم اوف – رستم اوف و....) باچاپ وتوزیع روزنامه وکتاب درجهت هموار کردن امالهای اینده خود ،اشعار شاعران ارس شمالی از قبیل : صمد ورغون ، علی اقا واحد ، میرزا علی اکبر صابر طاهر زاده  و میرزا معجز شبستری (شاعر اذر بایجان ایران )را تبلیغ کرده و با اجرای نمایشن نامه های میرزا فتحعلی اخوند زاده وعزیز حاجی بیگ اوف قفقازی در صدد ان بودند که زبان ترکی و هویت ملی را در اذر بایجان ایران تقویت و گسترش داده و در مقابل زبان فارسی قرار بدهند !!!.


امدن رئیس مجمع روحانیت ماوراء قفقاز به زنجان :


روس ها در استانه تخلیه زنجان و سه ماه مانده به اعلام رسمی تشکیل سازمان فرقه دمکرات اذربایجان و برای تاثیر گذاری بر روی اهالی شهر و فضا سازی برای برنامه های اینده خود از دین و مذهب مداری هم بهره برداری می کنند و جهت خنثی سازی تبلیغات بر علیه خود (.....که لا مذهب بوده و افتابه تان کاغذ روزنامه می باشد !!) با همکاری شورای کمیساریای امنیتی و خلقی اتحاد جماهیر شوروی ، شیخ الاسلام اخوند اقا علی زاده قفقازی را در خرداد ماه 1324شمسی به زنجان می اورند. مردم زنجان به نوعی او را فرستاده استالین و ازنواده های ولادیمیر ایلیچ لنین می پنداشتند!! ، چرا که از یک سو روس ها از حزب توده کمونیستی ایران حمایت می کردند و از سوی دیگر یک اخوند به ایران روانه کرده بودند و این اقدام مبلغان روسی سیاست یک بام و دو هوا بود و مردم زنجان بخوبی بر این امر واقف بودند!!. در زنجان در جلسه ای که جهت معارفه اخوند روسی ترتیب داده شده بود اقای رضا فهیمی فرمانداروقت زنجان از فرمانده قشون سرخ در زنجان می پرسد: خواهش می کنم به من بگویید ایا این شیخ الاسلام درجه سرهنگی دارد یا جنرال هست؟!! این سخن بعدها با سقوط شهر زنجان توسط فداییان فرقه برای فهیمی گران تمام می شود بطوری که ایشان 13روز در زندان حکومت فرقه چی ها محبوس می شود. در مسجد زنجان شیخ الاسلام باکویی درباره چهارده معصوم صحبت کرد و روضه خواند و از مردم اشک گرفت. عبد العلی زاده (مترجم فرماندار زنجان در جلسه یاد شده ) یکی از رهبران حزب توده شعبه زنجان در این باره می گوید: ما قبل ازوعظ اخوند روسی فکر نمی کردیم در ناحیه ی قفقاز اخوندی وجود داشته باشد و اگر هم باشد فکر می کردیم ملای خداناشناسی است ، اما حالا متوجه اشتباه خود شدیم!! (30) کسانی که اورا به شهر زنجان اوردند به دنبال اهداف سیاسی بلند مدت خود در استانه حوادث مربوط به فرقه دمکرات اذربایجان و زنگانین دئموقرات فیرقه سی بودند !!!


تاسیس حزب توده شعبه زنجان توسط محمد امین ازاد وطن :


از پیامد های دراز مد ت حضور قوای ارتش شوروی در ایران،تشکیل حزب توده ایران از سوی گروهی از افراد چپگرا ومتمایل به روسها بود که بیشتر انها از گروه 53نفر واعضای باقیمانده شبکه وحزب کمو نیست ایران وتعدادی افراد ملی گرا بودند و متعا قب ان شعبات حزب در شهرهای مختلف واز جمله در زنجان افتتاح گردید.که درجهت اهداف سیاسی و اقتصادی روسها و اخذ امتیازات مختلف در برنامه های انها ا همیت بسزا یی داشت. ودراین راستا انها می توانستند با تشکیل اتحادیه ها ومجامع صنفی وسند یکا های مختلف هوادار خود و ایجاد در گیری های خیابانی  وتشکیل میتینگ ، افراد هوادار خود را به مجلس و دوایر دولتی فرستاده و مماشات و عقب نشینی مسئو لین مرکزی و محلی را فراهم نمایند.(31)فضای عمومی شهر زنجان (ولایت خمسه) دران برهه از تاریخ چنین بود که ،غیر از کارخانه صنعتی کبرت سازی سه ستاره ، مراکز تولیدی کلانی وجود نداشت و همه چیز در کارگاه های کوچک دباغی ،چلنگری ، دواتگری ،مسگری، فرش بافی،اهنگری ،سرامیک سازی ،سفال گری ،وهمچنین گارگاه تعمیرات قطعات در راه اهن زنجان  و غیره خلاصه می شد . وکشاورزی ان دیمی وابی بود و دامداری وکشاورزی و باغداری ان رونق فراوان داشت  وهشتاد در صد زمینهای کشاورزی و روستاها در اختیار ملاکین بزرگ و خرده خانها قرارداشت و اکثریت جماعت روستایی رعیت خوانین بودند ودرصد کمی زمین جهت زراعت داشتند وتابع نظام ارباب ورعیتی وبدعتهای مختلف بودند .

ذوالفقاری ها 200 روستا وافشارها (فرزندان ونواده های جهانشاه خان امیر افشار) 250 روستا در تملک خود داشتند و ثروتمندان وما لکینی هم چون امیر اشجع اصانلو(رضا اصانلو) ، ضیایی ها ، اعتماد امینی ها ، یداله خان بیگدلی ، غلامحسین خان بهادری ، اولاد بهادر سلطان ، هدایت اله خان یمینی ، دارایی ها ، سید باقر امجد نظام ، سردار فاتح کرسفی ، صارمی ها (اینانلو) رهبری ها ، سعیدی ها ، و افخمی ها ، وزیری ها ، نا صر نظام خدیوی ها (مالک عمده اراضی دواسب) و .....از حاکمان و متنفذین مشهوراین دیار محسوب می شدند (32)


ذوالفقاریخانواده بزرگ مالک زنجان ، پسران سردار اسعدالدوله حسین قلی خان از فئودال های بزرگ و حکام موروثی زنجان که رد و پای این خاندان در سرکوبی مشروطه خواهان خمسه و جمهوری گیلان دیده می شود در پیش و بعد از مشروطه حکومت و نیابت شهر را بر عهده داشتند. املاک ان ها از سیردان طارم تا حدود میانه امتداد داشت. در بعد از جمهوری خود مختار پیشه وری املاک و دهات انها مصادره شد و افراد خانواده با کمک دربار و تسلیح رعیت های خود به جنگ با سربازان محلی فرقه دمکرات شتافتند و در بین فرزندان سردار اسعدالدوله ، سلطان محمود خان ذوالفقاری از دیگر برادران مشهورتر بود و بعد از انقراض حکومت اذربایجان به همراه تفنگ چیان خود در تبریز در حضور شاه رژه رفت و درجه سرهنگ افتخاری ارتش ایران را دریافت کرد. در نهضت ملی نفت ایران در مقابل دکتر مصدق ، ذوالفقاری ها مواضع ثابتی نداشتند و حوادث تلخی در زنجان از جمله قتل فرزین بازجوی دادگستری درخیابان سعدی جنوبی  ازسوی .....ودر حضور (سرتیپ کحالی ومصطفی ذوالفقاری) اتفاق افتاد ..........(33)


امیر افشار کرسفی – خاندان بزرگ مالک خمسه و بیجار ، فرزندان جهانشاه خان افشار (ایلخان) افشار {شاهسون} از بزرگترین ما لکان ولایت خمسه که علاوه بر زنجان در بخش های گروس ، خرقان قزوین ، همدان صاحب ملک بوده و به حدود اردبیل می رسید. بیش از 300قطعه ابادی و روستا در اختیار این خانواده بود و از کرسف مقر حکومت خود( در قسمت جنوب  شرقی زنجان که روستایی بزرگ و مرکز دهستان کرسف از توابع شهرستان خدابنده می باشد) با کمک تفنگ داران و عشایر قابل توجه بر کل منطقه حکمرانی می کردند و مقام حکومت یا نایب الحکومه همیشه در زیر ید انها بود و حکام مجبور به اطاعت از ان ها بودند و در غیر این صورت طومار زندگیشان در هم پیچیده می شد!!. قدرت و اعتبار این خاندان زمین سالار بیشتر از خاندان ذوالفقاری بوده است. سردار فاتح امیر افشاری فرزند جهانشاه خان در حکومت فرقه دمکرات به مصادره اموال و املاک دچار گردید و مجبور به ترک زنجان شد و محمد حسن خان افشار فرزند دوم محمد علیخان صارم السلطان – نوه ی جهانشاه خان مثل پدر بزرگش،از ارباب های مقتدر زنجان بود برادراو ،محمد حسین خان امیر افشار – به دلیل اختلافی که بر سر املاک با پسر عموی خود حسنعلی خان پسر(علی اصغر خان سردار فاتح) پیدا کرده بود به قتل رسید و بنا به روایت ریش سفیدان کرسف قتل او توسط میرزا سالار خان برادر زن حسنعلی خان در کرسف اتفاق افتاده بود(34)  در ایام پیشه وری، محمد حسن خان افشار  در معیت ذوالفقاری ها با حزب توده و فرقه دمکرات جنگ کرد و از طرف شاه به درجه سرگرد افتخاری ارتش ایران نایل امد!!! و در دوره ی 16و 17مجلس شورای ملی ایران به عنوان نماینده مردم زنجان شرکت کرد.


بیگدلی بزرگ فئودال خمسه و همدان ، یدالله خان بیگدلی معروف به اسلحه دار باشی از معروترین افراد این خاندان بود که به همراه افراد فامیل برادران و برادر زاده ها دچار مصادره دارایی و زمینهای خود از سوی فرقیون شد و با کمک هواداران خود به جنگ با فدائیان شتافت. زمان سلطنت پهلوی اول و دوم یدالله خان بیگدلی ،اسلحه دار باشی مخصوص این پدر و پسر بود(35) و بعد از سقوط حکومت خود مختار به دریافت چندین فرمان ، تقدیر نامه و مدال نایل گشت و املاک مصادره ای را دوباره صاحب شد!!


محمد امین ازاد وطن مبارز سیاسی اهل ارومیه که در زمان رضا شاه به زنجان تبعید شده و نظمیه زنجان جهت ممانعت از ادامه فعالیت سیاسی او ،وی را در اداره بلد یه زنجان به کار گمارده و ایشان در ساخت باغ ملی ( دروازه ارک )و خیابان شمشیری (فرمانداری- شهداء)و سر کارگری ، عمله جات بلدیه زنجان مشارکت داشت ، بعد از سقوط پهلوی اول ازاد شد و از طرف کمیته مرکزی حزب توده ایران مسئول افتتاح شعبه حزب در زنجان گر دید و به کمک عبدالعلی زاده ( کارمند شهرداری زنجان )حوزه حزب را با شرکت گروهی از اها لی شهر و کارگران و دهقا نان و مها جرین قفقازی رسما با صدور بیا نیه ای افتتاح و اعلام نمود(18/1/1321) .وبا اجاره خانه ای درخیابان فرهنگ جنب چهارراه سعدی مربوط به سید جعفر قریشی و اختصا ص ان به عنوان دفتر تشکیلا تی حزب توده فعالیت های سیاسی خودرا شروع کرد که به مزاج  دارایان و اشراف شهر زنجان خوش نمی امد .(36)






از همان ابتدا مهاجرین مقیم زنجان به سبب هویت خواهی و تجربیات کسب کرده در شوروی در ایام انقلاب بلشویکی به عضویت حزب توده در امدند ولی از خود زنجانی های اصیل افراد کمی به این حزب تشکیلاتی و جدید التاسیس گرایش داشتند ولی افراد روشن فکر و انهایی که مطالعه داشته و از اوضاع داخلی وخارجی سر رشته داشتند به نوعی وارد فعالیت های حزبی و مبارزاتی گردیدند . من حیث المجموع به خاطر بعضی معذوریت ها اعلام رسمی و ثبت نام در حزب ننمودند و این به دلیل خاصیت احتیاط گرایی در مردم شهر و کوچک بودن شهر بود که به عاقبت کار هم می اندیشیدند .(37) لازم به توضیح می باشد که برخی افراد فعال سیاسی در زنجان مانند : شیخ محمدعلی ال اسحق خویی ( ملا مرد علی)،مرحوم کریم زعفری و دیگران هیچگاه عضو حزب توده نبودند ولی به سبب داشتن اختلافات ملکی و مواضع مخا لف سیاسی با ذوالفقاری ها ، اشتهار و معروفیت به داشتن وابستگی به حزب توده زنجان از سوی مخالفین بودند .(38)

بین سال های 23-1321سازمان جوانان حزب توده زنجان و اتحادیه کارگران راه اهن تشکیل شد و برخی تشکلات دهقانی هم صورت گرفت و تبلیغات فعالین حزبی درابعاد مختلف شامل دادن زمین به روستاییان ، خواسته های رفاهی و فرهنگی برای دانش اموزان ، کارمندان و کارگران ، تشویق دهاتی ها و رعیت ها در عدم پرداخت بهره ما لکانه و ...موجب تنش بین توده ای ها وفئو دال های منطقه خمسه گردید.(39)که به سبب حضور افسران وسربازان شوروی کفه ترازو به سود توده چی های زنجان بوده است.وبده وبستان های رهروان حزب با روسها درماجرای امتیاز نفت شمال وسفر کفتارادزه روسی به ایران وحمایت گسترده رهبران و هوادا ران از این امربه عینه با تورق صفحات تاریخ معاصر مشاهده می شود.

فعالان حزب توده درزنجان با الصاق اعلامیه در معابرو تشکیل جلسات حزبی ودرون گروهی با حضور کارگران و دانش اموزان (40) وایجاد تظاهرات با بسیج هواداران خود ازشهر وروستا ومراکز کارگری وبر پائئ میتینگ وایجاد سخنرانی از سوی ابوالفضل رئوفی ویونس علیزاده درمقابل کارخانه کبریت سازی سبب ایجاد وحشت در میان مدیران دولتی ،تجار،اعیان واشراف ومدیریت کارخانه(حاج محمد علی شالچی) می شدند که برخی مواقع منجر به دخالت افراد شهربانی وپاسبانهامی گردید.(41) و از سوی دیگر به دلیل پیدا یش جو ضد فئودالیسم در روستاها ، تبلیغاتچی های توده ای دهقانان را به عد م قبولی اوامر کدخداها و مباشرین ملاکین دعوت کرده و به عدم پرداخت بهره مالکانه تشویق می نمودند . معمرین روستاهای جنوب زنجان اظهارمی دارند که : مبلغین توده ای وسپس فرقیون !! به دهات وارد شده و قول زندگی بدون ارباب می دادند وبه طالبان راه حزب توده کارت عضویت صادر می کردند!! وگاها جهت تامین قوای نظامی خود ازافراد داوطلب روستائی باگماردن کوزه سفالی درنقطه ای دوردست ونشانه گیری از سوی راغبین وتیراندازی به سوی هدف ا زمایش وتست می گرفتند!!. و در این راستا ،تبعیت وهواداری برخی از دهاقین و رعیتها از تبلیغات و تئوری های حزب توده باعث وحشت بزرگ مالکان خمسه گردید وانها جهت حفظ وضع موجود و دفاع از دارائی های خود و فشار به توده پرستان به دولت مراجعه کرده و خواستار حمل سلاح بدون پروانه شدند !!(42)

در بررسی اوضاع واحوال سیا سی دوران اشغال کشور در جنگ بین الملل دوم ،این موضوع واقعیتی قابل ملموس می باشد که مسئو لین محلی زنجان ودولت مرکزی در برخورد قاطعانه وحتی فیزیکی باعوامل ودست اندرکاران حزب توده با مانعی به نام ارتش شوروی مستقر درایران وخمسه مواجه بودند وکمیندانی روسها درزنجان هرگز اجازه برخورد قهر امیز به دوائر دولتی اعم ازامنیه چی هاوشهربانی چی هاو تامینات چی ها وعدلیه چی ها نمی داد،اما از سوی دیگر با گسترش روز افزون حزب توده کمیته ولایتی ناحیه خمسه در زمان دولت صدر الاشرف،عشایر دولتخواه مرکزی وملاکین محلی ولایت خمسه وشمال ایران :ذوالفقاری ، افشار ،بیگدلی، ، اصانلو،جهانشاهلو، محمدلو، قجر(برهان السلطنه  – سلطانی! ) و ...توسط دولت مرکزی مسلح شدند!! .(43)


طایفه اصانلو – از ایل افشار(یکی از شاخه های بزرگ ترکان غز)، تیره ای از ترکان چادر نشین بودند که همراه دیگر تیره های ایل افشار از زمان صفویه و نادریه به اذربایجان و زنجان کوچ کردند و به صورت ایل خانی و ایل بیگی اداره می شدند. از قبیله اصانلو ی شاهسون های افشار در تاریخ معاصر اطلاعات موثق و دقیقی در دسترس نمی باشد ولی از مشهرترین فرد این قبیله عشایری می توان از عبدالله خان اصانلو نام برد که بعد از کور شدن علی خان افشار ایرلو به سال1202ه.ق توسط اقامحمد خان قاجار و بعد از تاسیس قاجاریه در سال 1210ه.ق به حکومت خمسه رسید و سپس ایشان هم ، به جرم شورش و خیانت به دستور فتحعلی شاه قاجار از هر دوچشم کور شد و به سال1216ه.ق در چهارمین سال سلطنت فتحعلی شاه در گذشت.(44) در دوران قبل و بحبوحه دوران مشروطیت خواهی در زنجان نام دونفر قاسم خان اصانلو و محمد خان اصانلو که چندان هم خوشنام نیستند در مقالات و کتب و خاطرات نویسی ها به کرات امده است که بیشتر در متن حوادث و رخداد ها قرار داشته اند.این دو نفر از اشرار و تفنگ چی های امیر جهانشاه خان افشار بوده و با راهزنی های معروف خود در کل منطقه خمسه از اسباب کار و فلاخن عملیاتی امیر افشار محسوب می شدند.

 در ایام مشروطیت درشهرزنجان به واسطه حضور مشروطه ستیزان شهری همچون ناصر همایون ، نایب صدر ، امجد لشگر ، سواران روستای قولتوق تحت امر اسعدالدوله ذوالفقاری ، حجت الاسلام ، حاج علیقلی صراف باشی ، نایب اقا (ازمریدان ملاقربانعلی زنجانی) ، نایب شعبان توپ چی ، رحیم داروغه یوزباشی (پدر نایب شعبان گردن کلفت زنجان) ، صغیر اقا ، برادرزاده های اخوند ملا قربان علی و ... این دو نفر قاسم خان و محمد خان اصانلو با سواران خود بعد از قتل( عظیم زاده در حوالی سبزه میدان و میرزا علی اکبر خان قولی قصه ای) ، دکاکین و خانه های مشروطه خواهان زنجانی را غارت کرده و با حمله به عمارت حکومتی (شهربانی) ان جا را به اتش کشیده و نیروهای دولتی و مجاهد را کشتند.(45) بعد از مشروطه کردن زنجان و تبعید حجت الاسلام از سوی یپرم خان و سردار بهادر و اعدام مخالفین مشروطه در نظمیه زنجان(نایب اقا ونایب شعبان) به ریاست ایلدریم خان ، دربیشتر مواقع سواران محمد خان اصانلو که به واسطه پشتیبانی جهانشاه خان ازمجازات مشروطه چیان در امان مانده بود ند!! به شهر زنجان حمله ور می شدند و مردم زنجان از ترس در گوشه ای پنهان می گشتند و گوشه گوشه شهر در اختیار عشایر شاهسون محمد خان اصانلو قرار می گرفت و غارت شروع می شد.(46) و در یک مورد از این چپاول ها محمد خان اصانلو با دویست نفر از یاران خود نظمیه ی مشروطه شده زنجان را که تازه سروسامان گرفته بود مورد تاخت و تاز قرار داد و رئیس شهربانی زنجان را بیرون کشیده و به قتل رساند و در وسط سبزه میدان جنازه را به صورت وارونه از درخت اویزان کرد.(47) با گذشت زمان روابط محمد خان اصانلو و امیر جهان شاه خان شکر اب شده و ماه عسل انها تمام گشت و در نهایت سواران اصانلو که اینک بد خواه امیر افشار شده بودند به مقر و ستاد اصلی او در قصبه کرسف حمله ور شدند ولی این حمله نا فرجام مانده و محمد خان اصانلو در نزدیکی روستای خیر اباد به مورخه (1330قمری-1291خورشیدی) پایان عمرش در این میدان جنگ رقم خورد.(48)

 محمد خان اصانلو پدر( غلام حسین خان و علی خان و بیوک خان اصانلو) از افسران حزب توده و فرقه دمکرات دردوران اشغال زنجان از سوی کشور شوروی بود که بعدا به روسیه فرار کردند. شاید تضاد و دو دسته گی ملاکین و ایل های خمسه در مقابل فرقه دمکرات ناشی از همین دشمنی ها و کدورتهای قدیمی باشد به طوری که می دانیم ایل اصانلو به ریاست غلام حسین خان اصانلو علاوه بر شرکت در جنبش میرزا کوچک خان که به همراهی فرزندان عسگرخان درامی (اقا خان و اصلان خان) که از حملات برهان السلطنه طارمی!! به جنگل پناه اورده بودند ، به عمل امده بود!!(49) در ایام قدرت نمایی فرقه دمکرات اذربایجان وخمسه در تصرف روستا ها و شهرهای زنجان شرکت فعال داشتند و افراد این قبیله موقع تحویل زنجان به دولت مرکزی درسال 1325ش و خلع سلاح فدائیان به دستورات حزبی گردن ننهادند و حاضر به خلع سلاح نشدند و مسلحانه و شبانه به همراه طایفه جهانشاهلو از زنجان خارج شدند و در قافلانکوه سنگر بندی کرده و بعد از شکست نهائی عاقبت به اذربایجان شوروی رفتند و در شهر گنجه تا اخر عمر دوران مهاجرت را تجربه کردند!!!(50)

بعد از محمد امین ازاد وطن (که جهت مدیریت و صدارت حزب توده  شاخه ارومیه روانه ان شهر گردید و سپس مسئول فرقه دمکرات منطقه ارومیه شد و به عنوان نماینده مجلس ملی اذربایجان وفرمانده فدایئان انتخاب گردید و صاحب مدال 21 اذر شد و با سقوط حکو مت خود مختار به همراه معاون خود عباس فتحی {مسئول کمیسیون تبلیغات فرقه در ارومیه }در چوقور باغ ارومیه به دار اویخته شد )(51) علی زاده مدتی به عنوان مسئول تشکیلات حزب توده زنجان فعا لیت میکند که بنا به نوشته مرحوم رضا فرهنگ زاد : (علی زاده جوان تر از محمد امین بوده وبه ادبیات وزبان ترکی تسلط ویژه ای داشته است) (52)ارتبا ط تنگا تنگ حزب توده شعبه زنجان با کمیته مرکزی حزب باعث می شود بعد از مدتی با اشاره ی اردشیر اوانسیان و رضا روستا (ازاعضای کمیته رهبری حزب توده ایران ) دکتر هشترودیان جهت رهبری و سازماندهی حزب به زنجان بیاید که در دوران صدارت وی حوادث زیادی به وقوع می پیوندد. دکتر هشترودیان به ظاهر جهت خدمات پزشکی و در واقع به خاطر فعالیت های سیاسی و حزبی به عنوان یک عنصر غیر بومی مسئول خدمت در هسته حزب توده زنجان میگردد .دردوران رهبریت وی به سبب حضور مستمر مهاجرین و برخی چپ رویها و تند رویهای اعضای حزب واین که ایشان شناخت کمتری نسبت به ساختار اجتماعی زنجان داشته عرصه بر حزب توده تنگ تر می شود(53) و لذا اردشیر اوانسیان (مسئول اصلی کمیته  ایالتی حزب توده اذربایجان و استالینیست مشهور ) جهت حمایت ازتوده چی های زنجان ، با هم کاری اتحادیه ها و سازمان های کارگری شهر میا نه و اعضای حزب توده وبا مشارکت عباس علی پنبه ای ،و غلام یحیی دانشیان (دو تن از اعضای حزب توده میانه ) به وسلیه قطار افراد فوق را روانه زنجان کرده و به نوعی قشون کشی می کند و به این تر تیب خیابان های زنجان منتهی به میدان انقلا ب محل تجمع توده چی های میانه ای و زنجانی میگردد که به واقع اوانسیان با این کار خود میخواست به ملا کین زنجان زهر چشم نشان  داده و پشتیبانی خود را از حزب توده زنجان اعلام نماید.(54)مع الوصف فئودالهای خمسه طی اولتیماتومی،هشترودیان را مجبوربه خروج شبانه ازشهر سیاست زده زنجان نمودند!!!ودفتر ودستک حزب توده ،به این ترتیب به طور موقت  از هم می پاشد.(55)


امدن دکتر نصرت الله جهانشاهلوافشار به زنجان:



  


دکتر نصرت اله جهانشاهلو افشار


به دستور رهبران حزب توده ایران در تیر ماه 1324 ش دکتر نصرت اله جهانشاهلو افشار (پزشک زنجانی الاصل و از خویشان جهانشاه خان امیر افشار ، شاگرد دکتر تقی ارانی وازگروه 53نفر ) به سبب اشنایی به روابط و مناسبات اجتماعی زنجان و همچنین بر خورداری از وجهه سیاسی و مبارزاتی ، جهت سامان بخشی به حزب توده زنجان وارد شهر می شود .(56) ایشان به کمک میرزا علی اکبر خان چوزوکی ( مبارز دوران مشروطیت – هم رزم میرزا کوچک خان – مدیر اداره غله زنجان ) خانه ای را در مجاور ساختمان دکتر شقاقی (خیابان پهلوی سابق ) متعلق به موسی خان!!، به عنوان مطب اجاره نموده و روابط گسترده ای را با اقشار مختلف شهر زنجان و کل خمسه بر قرار کرد .(57) باید اذعان نمود که مطب دکتر جهانشاهلو پوششی در جهت فعالیت های سیاسی او محسوب می شد . دکتر جهانشاهلو سپس با ارتباط با غلا م حسین خان اصانلو وبرادران وی: ( علی خان و بیوک خان)،ابولفضل رئوفی (معمار) ضیایی ها ، برادران وزیری (محسن و هادی )عماد خمسه ، خسرو خان دارایی (برهان السلطنه – دانشمند وشاعر نامی واز اعقاب فتحعلیشاه قاجار )، اشرف همایون  ،علی سلطانی ، نوایی  ها، دختران وپسران برهان السلطنه ،و اعضای باقی مانده اتحادیه کار گری (احمد سفرچی،حسین بابایی،حبیب الله ریحانی،وارطان ارمنی، نظر منفرد ،ابراهیم فرجی ، صفر خان شکارچی ، زلفعلی قلی زاده، قربان کچل، رحیم بیات ، رحمت الله جواهری ، مرندی اوحدی، محمد قلی صادقی ، امیر زاده ، یونس علیزاده ، استاد شکور غفاری، عباس خجسته و.... ) حزب توده زنجان را دوباره سازمان دهی کرد(58)

 

 

 


 

با نگاهی به هویت و موقعیت اجتماعی و مرکز ثقل رهبری حزب توده زنجان و کادر های درجه 2و 3 ان ، برخی از انها از متنفذ ترین افرادی بودند که سابقه مبارزاتی در کارنامه انها حک گردیده و جای پای انها در انفلاب مشروطیت و جنبش گیلان مشاهده می شود. در میان انها جدا از خانواده های کارگری ، افرادی از طبقات متوسط وهمچنین از سران ایلات و عشایر و خان زادگان و از شاهزادگان قجری هم به نوعی فعالیت داشته اند و اکثریت انها از اهالی خمسه و دارای تحصیلات عالی و یا مکتب خانه ای بوده اند و لا جرم اگاهانه به مبارزات حزبی و سیاسی کشیده شده بودند و در میان هوادارن و سمپات های حزب توده زنجان ما به وضوح طیف های مختلفی از افراد روستایی، جوانان ، بی چهره گان و سر ریزهای شهری را می بینیم که به دلیل عدم ثبات اقتصادی و بیکاری ، هویت طلبی ، عرض وجود ، انتقام گیری از دارایان شهر در هنگامه شورش های اجتماعی و درون شهری وارد معرکه می شوند و فریاد مرگ باد ، زنده باد سر می دهند. این موضوع در گروه مخالف حزب توده هم مصداق عینی داشته و بودند افرادی که بدون اگاهی های ملی و مذهبی و طبقاتی روی در روی همسایه ، فامیل ، همکار و حتی برادر خود ایستادند و طیف سومی هم در دسته جات سیاسی یافت می شدند که به خاطر عرق ملی و میهنی و علاقه به مذهب و مبارزه با عاملین ایجاد شبهه در دین وارد مبارزه شده بودند. با امدن جهان شاهلو به زنجان نیروهای متنفذومنتقد خمسه (زنجان) بر خلاف سابق در مقابل حزب توده صف ارایی متفاوتی به خود گرفتند به طوری که ایل های قجر (دارایی) ، اصانلو ، جهان شاهلو،خاندان وزیری و طایفه سلطانی به سوی حزب کشیده شدند. و در دگرگونی سیاسی درزنجان  سهم عمده ای داشتند(59) و در طرف مقابل ملاکین بزرگ خمسه: خاندان ذوالفقاری ، امیر افشار کرسفی ، هدایت الله خان یمینی ، ید الله خان بیگدلی به همراه برادر خود فتح الله خان بیگدلی پدر( دکتر غلام حسین بیگدلی – عضو سازمان نظامی حزب توده و فرقه دمکرات که به شوروی فرار کرد و بعد از انقلاب اسلامی به ایران برگشت!!) ، نصر الله خان مقدم، علیارخان سعیدی ، مجد السلطان بیگدلی ، ناصرخان صارمی (اینانلو) ،علی اکبر خان بیگدلی ، خوانین اوریادی ، فرزندان بهادر سلطان (غلام حسین خان بهادری ) و... قرار داشتند.(60) که به قول اردشیر اوانسیان مرد و مردانه در مقابل چپ گرایان ایستادند و با داشتن نیروی تفنگدار ، وکیل ، وزیر ، حمایت دربار و پول و ثروت و عقبه ی اصیل خانوادگی و مبارزاتی به هدف نهایی خود رسیدند.


لازم به یاد اوری است که در زیر مجموعه ی دسته ی ملاکین و اشراف مخالف حزب توده زنجان افرادی  تحت عنوان(قوچی، مباشر، کدخدا، ادم، نوکروپیشمرگه) از طبقات مختلف شهر و روستا ها و دهستان های اطراف شهر: علی بیگ تازه کندی ، حاج اراز  ، باقر بیک تازه کندی (صمصامی) ، حسن جلاوالی (جلیل اباد) ، حاج حسین علی خان (مباشر ذوالفقاری ها در ارمغانخانه ) ، حاج حسن پیری ، اتا خان یاوری ، حسن خان امینی ، خیرالله خان،ارازخان، شجاعی نظام ،یدالله خان خاتمی ، جابر حسن (حیدرخان امیربحری) ، علی درامی ، امیر خان پیرسقایی ، یدالله خان ،اقای شجاعی ، فرج الله فخاری ، صدقعلی قره تپلی ، خلیل مجیدی ،اکبرقدیمی، حاج عباس حیدریان ، حاج تقی شریعتی  ، سید عبد الله موسوی ، حسنعلی خان مسلسل چی و ... وجود داشتند که به همراهی برخی از رجال سیاسی شهر و روحانیون در بحبوحه ی فعالیت های حزب توده و همچنین جنگ های محلی با فداییان فرقه فعالیت نموده و بعد از شکست فرقیون جوایز و مدال 21اذر از سوی حکومت مرکزی هم دریافت کردند.(61) به هر صورت از نظر صاحب نظران و مورخین ، ارزش کار ملاکین طرفدار ذو الفقاری ها و دولت مرکزی بیشتر نمود داشته و اینها بر خلاف مالکین و خرده مالکین طرفدار حزب توده و فرقه دمکرات با حزبی ها و فرقه چی ها کنار نیامدند و جهت حفظ اموال و زمین و موقعیت خود به چپ گراها و اصلاح طلبان (و به زعمی تجزیه طلبان ) روی خوش نشان ندادند.!!!


فعالیت های حزبی جهانشاهلو رئیس حزب توده زنجان در بین ماه های تیر تا اواخر ابان سال 1324 شمسی  باعث می شود که حزبیون زنجان به عنوان یک قطب سیاسی مطرح گردند و رفتار مسئولین محلی زنجان نسبت به انها تغییر یابد ، به طوری که خان بزرگ زنجان محمود ذوالفقاری چندین بار در حضور امام جمعه زنجانی {میرزا محمود حسینی فرزند ابوالفضائل فرزند عبدالواسع فرزند سید محمد مجتهد سردانی فرزند سید قاسم حسینی معاصر دوران فتحعلی شاه ، محمد شاه ، ناصر الدین شاه ، مظفرالدین شاه ، محمد علی شاه ، احمد شاه قاجار و دوران پهلوی} که ازمخالفین اصلی حضور دمکراتها درزنجان بود و دیگر روحانیون شهر با لیدر حزب توده ملاقات کرده و خواستار عدم دخالت توده ای ها در امور شهر می گردد. (62)

 

 

 

حاج میرزامحمود حسینی مجتهدی (امام جمعه زنجانی)

 

از دیگر نشانه های قدرت گیری حزب توده را می توان در انسجام تشکیلاتی انها و نافرمانی در مقابل افراد انتظامی و ضرب وجرح کارکنان دوایر دولتی و انتخاب دکتر جهان شاهلو به عنوان  عضو هیئت ناظر انتخابات انجمن شهر و اعلام ابطال رای برخی از صندوق ها از سوی فهیمی فرماندار شهر مشاهده نماییم. حزب توده زنجان هم سو با توسعه دادن به تشکیلات خود ، قبل از تاسیس فرقه دمکرات توانست اتحادیه ی باربران ، کارمندان و جبهه ی ازادی را سازماندهی کرده و به کمک اعضای اتحادیه ی کارگری راه اهن و کارگران کبریت ساز زنجان و دیگر هوادارن حزبی، خود را اماده مبارزات نهائی بکند و جهت هماهنگی بیشتر بین کلانتر روسی شهر و حزب توده ، با اشاره ی عبد الصمد کام بخش ، سروان نصرت باقر اف ، به جای کاپیتان اقا یوف از باکوی اذربایجان وارد زنجان می شود. (63)