ظهور و سقوط فرقه دمکرات اذربایجان (زنجان - خمسه)
قسمت دوم
فرج الله داودی
الحاق حزب توده شعبه زنجان به فرقه دمکرات اذربایجان :
در دوازدهم شهریور ماه 1324 (شش ماه مانده به موعد مقرر تخلیه ی ایران و خمسه از سوی ارتش سرخ) با صلاحدید میرجعفر باقروف (رئیس جمهور اذربایجان قفقاز) و با اشاره استالین ، فرقه دمکرات اذربایجان (نهضت خود مختاریت مدنی ) با صدور بیانیه ای و با اعلام مرام نامه سازمانی ، رسما به رهبری سید جعفر پیشه وری (رهبر سابق حزب کمونیست ایران ، زندانی زمان رضا شاه ، مدیر روزنامه اژیر) تاسیس می شود ، که به گفته برخی منابع به اصطلاح گوشمالی دادن ایران به سبب دست خالی فرستادن کفتارادزه (معاون امور خارجه شوروی) از ایران در جهت اخذ امتیاز نفت شمال بود. طبق برنامه می باید کمیته ایالتی حزب توده اذربایجان در منطقه بر چیده و تمام اعضای ان به فرقه می پیوستند. مهاجرین عضو حزب توده زنجان به سبب داشتن روحیه ی شونیستی ،وناسیونالیسم کور خواهان الحاق حزب توده شاخه زنجان به فرقه دمکرات اذربایجان بودند. خبر تاسیس فرقه به مورخه 21/6/24 در زنجان پخش شد و متعاقب ان به جهت زیر فشار قرار گرفتن جهان شاهلو ازسوی برخی از مسئولین فرقه دمکرات اذربایجان و افسران امنیتی شوروی(سرهنگ ولی اوف) ، و امدن چند باره عباس علی پنبه ای از شهر میانه دائر بر لزوم ادغام حزب توده زنجان به فرقه دمکرات اذربایجان ، عاقبت با اشاره رهبران کمیته مرکزی حزب توده ایران دکتر جهان شاهلو با حذف نام حزب توده از تشکیلات زنجان ونام گذاری ان به فرقه دمکرات کمیته ولایتی خمسه موافقت می نماید و به این ترتیب کل مجموعه ی تشکیلاتی حزب توده ناحیه زنجان به فرقه دمکرات اذربایجان ملحق می شود. (64) بر طبق شواهد و قرائن و روایت سالمندان ومورخین زنجان ، با وجود مخالفت های اولیه از سوی صدر حزب توده زنجان مردم زنجان شب خوابیدند وصبح دیدند که، در و دیوار شهر با اعلا میه های تر کی و فارسی فرقه دمکرات اذر بایجان تزئین یافته است . بیشتر خواسته های فرقه معقو ل و منطقی به نظر میرسید: تشکیل انجمن های ایالتی ،تدریس به زبان ترکی ،توسعه ی صنایع و مدارس ،مبارزه با بیکاری،تامین احتیاجات دهقانان و ایجاد راه و .... از جمله در خواست های فرقه چی ها بود.(65) در تاریخ 21/6/24 شمسی تعدادی از اعضای وهواداران حزب توده زنجان درحدود (600نفر) با اجتماع در میدان پهلوی (انقلا ب ) وبا حمل پرچم و پلا کا رد های مختلف تبلیغا تی ،رسما الحاق حزب توده را به فرقه دمکرات اذربایجان اعلام داشته و طی مراسمی امیر خسروخان دارائی و رحمت اله جواهری (تاجر بازار ی) از رهبران حزب توده شعبه زنجان ،تا سیس فرقه دمکرات را تهنیت گفته و در ادامه مراسم دکتر جانشاهلو در حضور اقای ذوالفقاری سخنرانی می کند!! .(66)
خاندان قجر(دارایی) – در زمان حمله چنگیز و امیر تیمور گورکانی طایفه قاجار از مراکز اسیای مرکزی به سوی صفحات ایران کشیده شدند و در قیام شاه اسماعیل صفوی یکی از هفت ایل قزلباش ها به شمار می رفتند ... بعد از بنیان گذاری سلسله قاجاریه از سوی اقا محمد خان و کشته شدن وی ، بابا خان معروف به فتحعلی خان در سال (1212ه.ق – 1176ه.ش) به پادشاهی ایران رسید و در( 1250ه.ق – 1213ه.ش ) فوت کرد. عبد الله میرزا دارا( جد پدری دارایی های زنجان) فرزند یازدهم فتحعلی شاه قاجار در سیزده سالگی (1224ه.ق) به حکومت زنجان منصوب شد و تا زمان حیات پدرش بر این مسند بود و در 1263ه.ق در تهران از دنیا رفت. او مردی شاعر و دانشمند بودو در شعر به دارا تخلص می کرد و خانواده دارایی نام خانوادگی خود را از تخلص او گرفتند. عبد الله میرزا دارا در عمران و ابادانی زنجان تلاش کرد: مسجد سید – بازار قیصریه – حمام شازده و ...
عبد الله میرزا را سی فرزند بود پسر پنجم او خلیل الله نام داشته که جد امیر خسرو خان دارایی می باشد. امیر خسرو دارایی (برهان السلطنه) از خرده مالکان منطقه طارم و مردی شاعر پیشه و نویسنده مبارز و سیاسی بود که تخلص وی خسرو و ملقب به برهان فرزند خسرو میرزا پسر خلیل الله میرزا پسر عبدالله میرزا دارا است که به عنوان بزرک خاندان دارایی معاصر از او یاد می شود. امیر خسرو دارایی بعد از تولد در بنارود طارم و طی تحصیلات مکتب خانه ای عازم زنجان شد و ادامه تحصیل داد و با بزرگان علم و اندیشه نشست و برخواست کرد و توشه ای گران بها به دست اورد. در جوانی چند سالی در کادر جدیدالتاسیس نظام سپری کرد و همچنین دو و نیم سال به عنوان نایب الحکومه طارم (منطقه ای با موقعیت جغرافیایی و استراتژیکی خاص) پا به عرصه ی سیاست گذاشت و با سردار موید حاکم زنجان که ( برادرش شجاع الدوله مراغه ای در سال 1330ه.ق به زنجان حمله کرد و باعث مقاومت امیر جهان شاه خان افشار شد) همراهی کرد.(67) او با درایت و کاردانی خود بر منطقه طارم و زمین های موروثی خود مدیریت داشت و با همراهی خانواده سلطانی (که در زمان قاجاریه به نام قوم عمارلو به زنجان و طارم تبعید شدند و بعد از سازماندهی و تشکیل دسته جات مسلح محلی بخش وسیعی از طارم را تصاحب کردند که سر اغاز تنش های بعدی در کل منطقه گردید) در بیشتر نهضت ها و حرکات سیاسی تاریخ معاصر شرکت داشته و در انقلاب گیلان (میرزای جنگلی) و اتحاد طارم و گیلان و ... که در تضاد با منافع ملاکین بزرگ خمسه بود حضور فعال داشت. (برهان السلطنه پدر بزرگ مادری سلطانی های زنجان می باشد) با نامه نگاری میرزا کوچک خان به خوانین طا لش و طارم دارایی ها و سلطانی ها به سوی انقلاب جنگل کشیده شدند که در سوی دیگر اسعدالدوله ذوالفقاری و جهانشاه خان امیر افشار در معیت دولت مرکزی در صدد نابودی انقلاب جنگل بودند!!! بعد از مرگ میرزا و نابودی اتحاد جنگل انها مدتی با گوشه نشینی و در حاشیه به سر بردند ولی با جلوس رضا شاه به قدرت انها به عنوان زمین داران محلی خدشه وارد گردید و به منظور حفظ توازن قدرت در منطقه و حفظ موقعیت و املاک خود با حکومت مرکزی به نوعی سازش کرده و به منطقه ابا و اجدادی خود برگشته و به کار زمین داری و مرتع داری خود ادامه دادند. تضاد های ناشی از افکار و عقاید و اختلافات ملکی با دیگر ملاکین منطقه خمسه گاهی اوقات باعث بروز درگیری های مسلحانه و اژان کشی و کشت و کشتار می شد و گاهی اوقات متنفذین محلی و دولتی با تغذ یه ی راهزنان و یاغیان محلی و لمپن ها ی شهری و روستایی دردسر هایی در منطقه طارم و کل خمسه تولید می کردند بطوریکه در بعد از حوادث شهریور ماه 1320یکی از این اجیر شدگان محلی به نام علی درامی شرارت هایی در منطقه طارم انجام داد که باعث درگیری بین او و سواران خسروخان دارایی شد و بزرگان منطقه هنوز هم از ان یاد می کنند.(68) (جای پای علی درامی یاغی محلی طارم در حوادث فرقه دمکرات اذربایجان وخمسه و همسویی او با دار و دسته ی بختیار وگماشتگان ذوالفقاری و همراهی او با ارتش شاهنشاهی در سرکوبی حکومت فرقه دمکرات دیده می شود. بعد از سپری شدن دوران فرقه دمکرات علی درامی به توسط داماد خود و ژاندارم های منطقه بنا به روایت ریش سفیدان طارم با گلوله کشته شد.)
بین سا لهای ( 1315ش - 1309ش) با انتشار روزنا مه پروین خمسه ازسوی میرزا عیسی قا نونخواه زنجانی(ناصرالمله)، مرحوم خسرودارایی به همراه فضل الله طغرل خان(مزین السلطان)وعلامه فقید حاج میرزا ابوعبدالله ضیایی (زنجانی) وشیخ ابراهیم قزلباش زنجانی مطا لب ادبی وعلمی واجتماعی دران جریده می نوشت!!(69) شاید این حرف استدلال علمی نداشته باشد ولی خاندان دارایی و سلطانی به مفهوم واقعی کلمه به عنوان فئودال های عمل گرا و عافیت جو و سیاست باز در روابط عمومی مردم زنجان به دلیل داشتن عقبه علمی و دانش پژوهی و ستیز با استبداد و مقاومت در برابر فئودال های وابسته به حکومت مرکزی منطقه ی زنجان شناخته نمی شدند و بر همین اساس مورد احترام طبقات مختلف جامعه خمسه بودند و این مسئله در فرمول بندی و کالبد شکافی سیستم ظالمانه فئودالیته یک نقص تمام عیار برای یک زمیندار صاحب قدرت ورعیت محسوب می شود !!!. به دین سبب مقابله و حرکت رو به جلوی انها در مقابل هیئت حاکمه و حامیان انها و خاندان های وابسته به دربار دلیل مدعای اولیه می باشدکه در تمام حرکات ازادی خواهانه (انقلاب گیلان- نهضت دموکراتیک مردم اذربایجان- نهضت ملی شدن نفت و.... ) ، انها یک پای جریان بوده و در این راه بدون سازش و عقب نشینی تا پای زندان و اعدام هم رفتند و با افشار ها و ذوالفقاری ها و بیگدلی ها دست اتحاد ندادند و در این پروسه ضرباتی هم متحمل شدند.!!
با سقوط رضا شاه و اشغال شهر از سوی ارتش سرخ شوروی و پیدایش ازادی های سیاسی و تشکیل دستجات و احزاب، خاندان دارایی وسلطانی و اصانلو و مقدم مثل سابق در قطب مخالف امیر افشار و ذوالفقاری و ...قرار گرفتند و به جهت مقام علمی و وجهه سیاسی و ریشه دار بودن خانواده جهانشاهلو به طور رسمی و غیر رسمی در جهت بسط ازادی به سوی حزب توده و فرقه دمکرات کشیده شدند ودراین راه خسروخان دارایی نقش به سزایی در شکل گیری تشکیلات کارگری و اتحایه های دهقانی و هسته های انقلابی داشت و عوامل حزب توده و روس ها با استفاده از فقر فرهنگی واقتصادی در منطقه و اختلا فات قومی و ملکی دیرینه در ناحیه خمسه ،خاندان قجر (برهان السلطنه) را به سبب داشتن پیشینه علمی و ازاد اندیشی و محبو بیت عمو می و روشن فکری به سوی خود جذب کردند و بسیاری از خرده مالکان وروشن فکران به تبعیت از دارایی بسوی حزب توده و فرقه دمکرات جذ ب شدند و دراین راستا خا ندان دارایی به رهبری برهان و فرزندان وی جهانگیر و منو چهر و جهان سوز و بهین دخت و ازاده دارائی که همگی دانشمند و نویسنده وشاعر بودند و طا یفه ی سلطانی با حضور رضا خان وعلی خان سلطانی و .... با حضور فیزیکی خود برای مقابله با خا ندان ذوالفقاری و دیگران با پخش اسلحه و شرکت دادن رعیتهای مسلح خود وارد عمل شدند .(70)
مرحوم مغفورامیرخسرودارایی
دردوران حکومت خودمختار فرقه چی ها درزنجان ، مدنیت ائوی – خانه فرهنگ (درخانه و باغ محمد اعظام السلطنه ذوالفقاری) ریاست و صدر کمیته شاعرلر مسکنی (دانشسرا) به خاطر وسعت معلو مات و اثار مکتوب نثر و نظم و سوابق مبارزاتی و سیاسی و مقاومت در برابر عمده مالکان خمسه و یاغی های اجیر شده و مقبولیت د ر بین طبقات مختلف جامعه ، به امیر خسرو خان دارایی ( برهان السلطنه)واگذار شده بود .که بعد از سقوط فرقه دمکرات ، خانه فرهنگ هم محکوم به سقوط گردید و به تاریخ پیوست .(71) از ایشان اثار ماندگار زیادی از جمله شکر ستان و دیوان 27 هزار بیتی باقی مانده است و به تبعیت از او بیشتر نواده های خاقان (فتحعلی شاه ) یعنی شازده های زنجانی (دارائی ها و سلطانی ها) از خرد کلان در عرصه علم و هنر شعر و فرهنگ فعالیت مستمر داشته و دارند . استاد الشعرای زنجان بعد ازتحمل چند سال زندان به خاطر ( مجازات همکاری با حزبی ها!!) در شهریور ماه 1332 شمسی به رحمت ایزدی پیوست و بنا به وصیت خودش در اتاقیکه از مادر متولد و ازدواج کرده بود دفن گردید و پسران او هم بعد از انقلاب اسلامی در تهران وزنجان فوت کردند . (72)
ماجرای مسجد سید زنجان
بعد از اجرای مراسم ادغام واعلام رسمی شکل گیری فرقه دمکرات در زنجان ،ژنرال اتا کیشی اوف (رئیس سازمان امنیت اذر بایجان شوروی )در باغ ملی واقع در دروازه ارک ،با دکتر جهانشاهلو رئیس فرقه دمکرا ت دیدار کرده و قول مساعدت و همکاری می دهد . (73) در تاریخ 10/7/24 نخستین کنگره ی خلق فرقه دمکرات اذر بایجان با شرکت 247 نفر از شهر های مختلف اذر بایجان و زنجان در تبریز تشکیل می گردد پس از در هم امیخته شدن حزب توده و فرقه دمکرات و اغاز حکومت یکساله فرقویان در زنجان ،عده ای از اشراف و ثروتمندان شهر ،همراه با خانواده های خود و اشیای قیمتی ،از شهر خارج و در تهران وشهرهای دیگر مستقر شدند و به طور پنها نی در طول یک سال حکومت دمکرات ها از چریکهای محلی دولت خواه پشتیبانی می نمودند ،اما تعدادی از مالکان خمسه هم راه سازش با فرقویان دمکرات را انتخاب کردند .در شرایطی که هر دو جریان یعنی نیروهای محلی دولت خواه و فرقویان درزنجان قدرت قابل توجهی داشتند و حضور سالدات های روسی باعث برتری فرقه چی ها شده بود ، با امدن یک روحانی از سوی حزب دمکرات ایران (وابسته به سید ضیا ء)از تهران به زنجان و تماس او با مخالفین فرقه ،که ظاهرا در پی گرفتن حکم جهاد علیه دمکرات ها از سوی مجتهدان شهر بود ند،عاملی شد تا طرفداران ذو الفقاری به مقر فرقه زنجان حمله کرده وسوار بر درشکه ها در خیابانهای زنجان تظاهرات کنند. از سوی دیگر،فرقه چی ها مقابله به مثل نکرده و اعضای اتحادیه کارگری و هوا داران را به شرکت در یک میتینک دعوت می کنند . فرستاده سید ضیا ء و ملاکین و مسئولین محلی ،مردم را به یک مجلس سخنرانی در مسجد سید دعوت می کنند و به این طریق ترفند فرقویان کمیته محلی زنجان را خنثئ میکنند . به گفته شاهدان عینی طرفداران دولت مرکزی جهت دفاع از خود با شمشیر و قمه در مسجد حاضر شده بودند. در حین سخنرانی فرستاده سید ضیا در مسجد سید که مخالفین فرقه از جمله مرحوم توفیقی،حسن خان امینی،شجاعی نظام ،رضا فهیمی (فرماندار)برادران ذوالفقاری،حسینعلی صدیقیان و عده ی کثیری از مردم شرکت داشتند بامساعدت نصرت باقروف (رئیس کمیندانی شوروی) که قبلا گشتیهای روسی را در حوالی سبزه میدان گمارده بود . دو تن از کهنه مهاجران زنجان ( زلفعلی قلی زاده گاریچی- قربان کچل )مسلحانه از درب شمالی مسجد وارد شده و اقدام به تیر اندازی هوایی کرده که باعث بهم خوردن مراسم و خروج مردم از دربهای شرقی و غربی مسجد می شود .دراین ماجرا حسین علی صدیقیان (ازرجال خوش نام زنجان )و رضا فهیمی توسط زلفعلی و قربان مورد ضرب و شتم قرار می گیرند ومرحوم شجاعی نظام (پدر حسن خان امینی) مانع ضرب و جرح اقای محمود ذو الفقاری می شو د!! بلافاصله طی تلگرافی به تهران – این دو نفر به جرم حمل سلاح بدون جواز ،تیراندازی و کتک کاری و دخالت در امور انتظامات شهری،به حکم دادستانی مورد تعقیب قرار می گیرند .کلا نتری روسیه در زنجان عاقبت انها را به نظمیه تحویل داد و جهت خنثئ سازی حمله احتمالی فرقه چی ها به نظمیه!! ،این دو شخص برای محاکمه به تهران فرستاده شدند.(74)
درباره زلفعلی قلیزاده :
بعد از سقوط شهر توسط فدائیان فرقه و دستگیری بر خی از مسئولین ادارات ورجال شهر، فهیمی(فرماندار)که 13 روز در زندان فرقه چی ها بود ،با این دو نفر (قربان مهاجرو زلفعلی) معاوضه می شود(75) ویولداش زلفعلی از مهاجران رانده شده از شوروی که به شغل گاریچی گری مشغول بود به دستور جها نشاهلو درراه اهن زنجان مورد استقبال هم قطاران خود قرار گرفته وبا سلام وصلوات وگل وشیرینی وباصدور حکمی رسمی وبا اشاره جهانشاهلواز سوی کمیته محلی زنجان به عنوان رئیس شهربانی زنجان منصوب می شود!!که به علت کم سوادی بعد ازمدتی،اقای برهان السلطنه دارایی به جای وی منصوب میگردد و به گفته یکی از بازماندگان فرقه زنجان ، رفیق زلفعلی قلی زاده قهر کرده و به شغل سابق خود گاریچی گری برمی گردد(76) و به روایتی در اواخر عمر حکومت فرقه سر از تبریز در اورده و در جلوی عمارت عالی قاپوی تبریز (مرکز حکومت) با مشاهده ماشین جعفر کاویان وزیر جنگ حکومت اذربایجان با لنگه کفش کهنه ای به اتومبیل وی ضربه ای زده و به این دبدبه ها و کبکبه ها اعتراض می کند!!!(77)

در زنجان بعد از سقوط حکومت فدرالیته اذربایجان (خمسه) زلفعلی(رئیس وقت شهربانی حکومت دمکرات در زنجان) هم به مانند دیگر دمکرات ها دستگیر و زندانی شد ولی به سبب نمک خوردن و نمکدان نشکستن و حکایت هایی که در رابطه با جلوگیری کردن او از غارت منزل ذوالفقاری از او یاد می شود و همچنین دلایل بی شمار دیگر ، زلفعلی بعد از مدت کوتاهی از زندان ازاد شد و به روایتی به حضور محمود خان ذوالفقاری هم رسید. او پیر مردی دنیا دیده و در عین حال لطیفه گو بود و فی البداهه جملاتی دلنشینی بر زبان می راند که هنوز هم افراد کهن سال زنجان از ان ها یاد می کنند. او سه پسر به نام رضا بالا وعلی بالاوحاجی بالا داشت که یکی از انها سالها بعد از سقوط فرقه دمکرات به شهربانی زنجان احضار و بازداشت می شود. زلفعلی به حضور محمود خان رفته و در مورد خلاصی پسرش از وی کمک می جوید که ذوالفقاری با طعنه به وی می گوید که مگر خودت رئیس شهربانی زنجان نبودی پس خودت باید پسرت را ازاد کنی و این جواب محمود خان ذوالفقاری به مزاق زلفعلی خوش نمی اید واو جواب ویران کننده ای می دهد: اگر من رئیس شهربانی نمی شدم و شهر را تسخیر نمی کردم تو هم بهانه ای برای جنگ باما و قهرمان ملی شدن نداشتی!! پس من تورا سلطان محمود خان ذوالفقاری کردم!!!وبه همراه برادرانت به عنوان نماینده مجلس شورای ملی به بهارستان فرستادم!!(78)
سقوط شهر میانه از سوی فرقه دمکرات :
از 19 تا 29 ابانماه 1324 سلسله تجمعات ازپیش تعین شده ای در شهر برگزار شد که در پایان یکی از این راه پیمائی ها و در میان هیجان عمومی هواداران فرقه،با نظر کمیته ولا یتی زنجان ، اقایان دکتر جهانشاهلو ،عماد خمسه(میرزا نعمت الله پسر میرزا عبادالله برادر زاده ی نایب صدر ضیائی) و محسن وزیری به عنوان نمایندگان فرقه دمکرات ناحیه خمسه ،برای شرکت در مجمع ملی اذر بایجان که قرار بود در 24 ابان ماه 1324 در تبریز برگزار شود ،انتخاب شدند ،مجمعی که با شر کت 734 نفر قرار بود تشکیل بشود(79) (در6 اذر 1324 یعنی 2 روز بعد از شروع حاکمیت فرقه چی ها در زنجان ،طی انتخاباتی ،دکتر جهانشاهلو، معرفت اله صفائی و هلال ناصری به عنوان نمایندگان زنجان در مجلس ملی اذر بایجان برگزیده شدند.(80)

در گرما گرم چرتکه اندازی دمکرات ها که علنا از تقسیم اراضی صبحت می کردند و"وطن دیلی"را به عنوان محور خواسته های مدنی و اجتمای خود قرارداده بودند ،در 26 ابان 1324 شهر میانه با همراهی وابسته نظا می شوروی ها (سروران نوروزاف)و غلام یحیی دانشیان و عباس علی پنبه ای و سازمان کارگر ی سقوط می کند و کلیه تدارکات لشکر 3 تبریز بدست فدائیان افتاده و طی ان عده ای پاسبان و افسر شهربانی به طرزفجیعی کشته می شو ند .(81)
جهت استقرار نظم در میانه ،ستونی از قوای نظامی بسوی اذر بایجان حرکت می کنند که در شریف اباد (منطقه ی بین تاکستان و قزوین )ارتش شوروی مانع پیشروی نیرو ها ی دولت مرکزی می شود . خبر سقوط شهر میانه توسط نصرت با قروف به اطلا ع جهانشاهلو (صدر فرقه زنجان )می رسد و محمود ذوالفقاری در جهت جلوگیری از حادث شدن اتفاقات میانه در زنجان ،تعداد تفنگداران خود را افزایش می دهد .(82)با هماهنگی مسئولان فر قه دمکرات اذر بایجان و حاکمان باکو ،در بین ماه های ابان تا اذر 1324ش ،تعدادی افسر شورشی ارتش شاه که عضو سازمان نظامی حزب توده بودند وبعد از قیام افسران خراسان(28/5/24) از ایران خارج و در شاه اولان باکو زندگی می کردند ،جهت سازماند هی و اموزش فدائیان وکمک در سقوط شهر ها و پادگانهای اذربایجان وتشکیل قشون خلق حکومت خود مختار محلی به طور مخفیانه وبا اسامی مستعار وارد تبریز شدند . که تعدادی از انها به نامهای سرهنگ اذر،سروان مرتضوی،سروان نظری، سرهنگ اسد الهی ،سروان رصدی، سروان حاتمی و..... مدتها ی مدید در جرگه ی فرقیون زنجان بعد از سقوط شهر ،در قا لب فر ماند هان نظا می (ارتش خلقی - قوای قزلباش)فعا لیت داشتند(83) و بعد از سرنگونی حکومت ملی و گردانهای فداییُ ُ اذربایجان برخی از انها به همراه زعمای رژیم پیشه وری به شوروی پناهنده شدند!!! که بعدها خا طرات خود از ایا م رژیم خود مختاریت را بصورت کتاب چاپ ومنتشر کردند.
سقوط مراکز اداری ،نظامی و عمارت ذوالفقاری از سوی فدائیان :
با بحرانی شدن جوعمومی شهرزنجان وصدور دستورات لازم از سوی رهبران کمیته ولایتی به اعضاءوهواداران وکارگران راه اهن وکارخانه کبریت سازی مبنی برنافرمانی درمقابل مدیران وکارفرمایان مربوطه وهمچنین اگاه شدن صدر فرقه از احتمال دستگیری عنقریب فرقیون زنجان از سوی دولتیان وعوامل انها،کارگران فدایی راه اهن !! با هماهنگی های صورت گرفته،پیش دستی کرده وکلانتری راه اهن زنجان را خلع سلاح نموده وسپس انجا را اشغال می کنند.
در 4 اذر ماه 1324 شمسی فرقه چی ها با مشارکت اعضای اتحادیه کارگری راه اهن زنجان و نیروهای صادراتی از میانه که در بیرون شهر منتظر بودند ، پاسگاه پلیس راه اهن را به تصرف خود در اورده و پرسنل ان را به همراه سرگرد سخنی (رئیس پاسگاه ) و سرگرد زند (معاون پاسگاه) خلع سلاح و دستگیر می کنند. فرقیون با اسلحه های مصادره ای پاسگاه راه اهن ، شهر را محاصره نموده و با دستگیری سروان میرفخرایی (رئیس گروهان ژاندار مری زنجان) قرارگاه امنیه چی های زنجان را هم اشغال می نمایند. وژاندارم ها،روانه روستاهای خود می گردند!!.ومیرفخرایی به مانند سخنی وزند بازداشت وزندانی میشود!!(84)
به دستور جهانشاهلو ، دادستان شهر (مهد یقلی شاهرخی) ، توسط یداله میرزاده (مسئول باربری شهر و عضو فرقه) بازداشت می شود. و باز هم اسلحه ی بیشتر به چنگ دمکرات ها می افتد و جهت تسخیر مرکز انتظامات شهر (شهربانی زنجان) فدائیان در گل دسته های مسجد سید موضع می گیرند و پاسبان های نظمیه هم به همراه سرهنگ فاطمی (رئیس نظمیه) در داخل شهربانی و پشت بام نظمیه سنگربندی می کنند. حدود یک ساعت به صورت فورمالیته تعدادی گلوله میان دوطرف رد و بدل شده و عاقبت با دخالت (نصرت باقروف روسی) جنگ مختومه اعلام می شود در این میان سرهنگ فاطمی برای تحویل نظمیه رسید می خواهد!!! که عاقبت شهربانی زنجان عملا به دست فرقه چی ها می افتد و جهانشاهلو و غلام حسین خان اوصانلو با همکاری افسران جوان باکوئی با لگد درب چوبی دو لنگه شهربانی را باز می کنند...!!(85) مردم نکته سنج زنجان با مشاهده ی دخالت روس ها در این قضایا به مشکوک بودن عمل کرد فرقویان پی می برند و این که یاری رساندن روس ها به فرقه ، بدون چشمداشت نخواهد بود. و شاید یکی از عوامل اصلی ریزش بعدی هوادارن فرقه در زنجان همین موضوع می تواند باشد.
درهمین شرایط محل فرمانداری زنجان هم به دست پیشمرگان حکومت دمکرات زنجان سقوط کرد و بعد از ساعتی به عنوان مقر کمیته مرکزی فرقه دمکرات خمسه (مرکز حکومت) مورد بهره برداری قرار گرفت و رضا فهیمی (فرما ندار) به طور موقت دستگیر نشد!! و بعد از چند روز زندگی مخفی وبر حسب یک اتفاق ساده از سوی یک تیم گشتی شبانه فدائیان دستگیر و به زندان حکومت خلقیون هدایت گردید!!. رضا روزبه ، مرحوم علی اکبر توفیقی و دیگر افراد متشخص شهر به عناوین مختلف دستگیر وروانه زندان شدند.(86)
عمارت ذوالفقاری - که در تاریخ معاصر زنجان پستی و بلندی های زیادی به خود دیده است و در این مورد ما به عینه به موارد دوران مشروطیت ، اشغال روس ها ، فرقه دمکرات ، انقلاب اسلامی و... می توانیم اشاراتی داشته باشیم. به دنبال اشغال دوایر نظامی و اداری شهر توسط فدائیان فرقه ، بنا ی ذوالفقاری اخرین سنگر برای دو.لت خواهان مرکزی بود که تفنگ چی های ملاکین زنجان در انجا گرد هم امده بودند و فرقیون از این امر غافل نبودند. این بنا ی تاریخی منسوب به حسین قلی خان سردار اسعدالدوله زنجانی (پدر برادران ذوالفقاری) که امروزه به نام امارت ذوالفقاری زنجان مشهور است در خاستگاه اولیه در قلب شهر و بافت قدیمی ان و در منطقه اعیان نشین سرچشمه حوالی دالان التی وزیری و مجاور اداره مالیه زنجان و دارالحکومه – دیوان خانه جای گرفته بود و سر گذشت و تاریخ تامل بر انگیزی دارد و بخشی از تاریخ سیاسی و اجتماعی استان در این خانه قدیمی و زیبا رقم خورده است و اشنایی جوانان به حوادث و گذشته تاریخی شهر و این عمارت شاید یک ضرورت باشد!!! از تاریخ ساخت و ساز این خانه اطلاع دقیقی در دست نیست ولی هسته مرکزی ان در اواخر دوره قاجاریه شکل گرفته است. عمارت ذوالفقاری فعلی در واقع خانه بیرونی مجموعه خانه های خاندان ذوالفقاری در یک صدسال قدیم است. شش بنای اندرونی این مجموعه در سمت شمال و شمال غربی در مجاورت بنای بیرونی فعلی قرار داشته اند و به همراه این عمارت با شکوه بیرونی فعلی مجموعه این عمارت را در قدیم شکل می داده اند و دالانی که راه ارتباطی این بناها بوده است مجموعه ای را شامل می شد که مامن یکی از خانواده های متنفذ زنجانی در عرصه های میهنی و منطقه ای بوده است و در حال حاظر تنها عمارت بیرونی دو طبقه رو به جنوب ان باقی مانده است و علت این امراین بوده است که در زمان محمد رضا شاه هنگام احداث خیابان طالقانی (ذوالفقاری سابق) مجموع باغ و ساختمان های موجود در محور طولی قطع گردید و بنای بیرونی کلاه فرنگی فعلی در حال حاضر به نام عمارت قابل شناسایی است. در طول تاریخ اکثر تصمیمات در حول و حوش سیاست و ابادانی مربوط به استان در این خانه (دربار زنجان) گرفته می شد و نمایندگان مجلس ، انجمن شهر ، حاکمان ، والیان ، فرماندهان انتظامی و نظامی ، کد خداها ، مباشرها ، روسای دولتی با مشاورت این خانه و ابلاغ حکومتی پایدار می شدند. اکثر دعاوی حقوقی و اختلافات قومی و ملکی و منازعات منطقه ای در این جا یعنی دیوان خانه امارت ذوالفقاری حل و فصل می گردید. بعد از انقلاب اسلامی به منظور حفظ ان در حافظه ی تاریخی شهروندان زنجانی در تاریخ 25/12/75به شماره 1852در فهرست اثار ملی ایران به ثبت رسید. (87)

خروج سلطان محمود خان ذوالفقاری از زنجان :
قوای چریکی برادران اصانلو که در بالای عما رت مالیه (خیابان ذو الفقاری سابق )تفنگ چی های ذو الفقاری را در عمارت اسعدالدوله در موقعیت سرکوب قرار داده بود ند و اقای ذوالفقاری که در خطر سوقصد و حتی اعدام توسط فدائیان قرار گرفته بود –باعث شد ایشان به همراه تعدادی از یاران وفادار خود (نوکران،گماشته گان،مباشران ورعیت ها!!) وبنا به اخبار ضد و نقیض با پرداخت پول به کمینداتوری!! وصلاحدید رئیس انقلابیون شهر( دکترجهانشاهلو)مخفیانه وارد کار وانسرا (دولیک-شتر بانی )در خیابان فرمانداری شده و سپس با بریدن راه در ضلع شمالی شهر –راهی سهرین و سپس حبش (در جنوب جغرافیا ی زنجان )گردد و مقدمات برپائی اولین هسته های مقا ومت محلی را بطور مسلحانه و جنگهای پارتیزانی برعلیه حکومت فرقه دمکرات تدارک ببیند!!! . (88)

محمودخان ذوالفقاری به اتفاق برادرش مصطفی خان ذوالفقاری درلباس رزم برعلیه فرقه دمکرات اذربایجان وخمسه. 25 - 1324
حالا دیگر شهر زنجان دمکرات زده با تمام مراکز نظامی و ادارات و تا سیسات در اختیار کمیته چی های فرقه دمکرات که چندان هم کیفیت و کمیت نداشت قرارداشت و معلو م نبود این حرکت شورش بود –انقلاب بود –کودتای شبه کمونیستی بود-غائله بود-عوام فریبی –خدعه و نیرنگ بود ،ولی هر چه بود دریک روز سرد پائیزی –حکومت کودتائی فرقه دمکرات کمیته ولایتی خمسه به لیدری جهانشاهلو شروع شده بود . بنا به گفته ی دکتر جهانشاهلو مندرج در کتاب خاطراتش ،محمود نوائی در سامان دهی به امور فرقه دربحبوحه ی اشغال شهرومیرزا علی اکبر خان چوزکی درامور تغذیه (فرستادن دیگهای پلو جهت فدائیان) نقش اساسی درکنارسواران وچریک های غلام حسین خان اصانلوداشته اند. با بریدن سیم های تلفنخانه و تلگراف ارتباط زنجان با تهران قطع می شود و عده ای از کارگران فدایی ومهاجرین با تفنگ های برنو مسلح شده و کنترل ورودو خروج افرادو ماشینها وراههای مواصلاتی را بر عهده می گیرند .عده ای از این کارگران مسلح عضو اتحادیه، جدا از این که با طرز کار اسلحه اشنایی نداشتند بلکه از فشنگ های داخل جیب خود هم وحشت داشتند !!(89)
اشغال شهر زنجان بدون شک بی ارتباط با حما یت سالدات های شوروی –وعدم حمایت دوائر دولتی برامور شهر –ادغام توده ای ها با فرقه ای ها–و فساد و تبانی در مراکز نظا می شهر –زمین گیر شدن ارتش دولتی درشریف اباد نمی توانست باشد .رضا فهیمی پس از ازادی اززندان دمکراتها درزنجان،طی نوشتن خاطرات خود درمورد سقوط اسان شهر توسط فدائیا ن،اظهار میدارد:سستی وتزلزل شخصیتی سرگرد سخنی وسرگرد زند و سروان میر فخرائی وسروان تیمور بختیار(سپهبد ورئیس ساواک بعد از دورا ن فرقه دمکرات و رئیس سازمان نظام وظیفه زنجان دردوران حزبیون وفرقیون!!) که گویا در روز سقوط شهراز سوی فدائیان،جهت سربازگیری در خارج از شهر بوده است!! ،ازادله های محکم در رسیدن دمکرات های زنجان به حکمرانی میتواند باشد!!(90)مع الوصف،با نگاههای بهت انگیز مردم زنجان وبا نظارت ستاد فرماندهی ارتش اروسیت!!و با تمام حرف وحدیثها ، حکومت یک ساله توده چیها وفرقه چیها درولایت خمسه به مرکزیت زنجان وبه پیشوائی دکتر جهانشاهلو افشا ر درمجموعه ای به نام کمیته انقلاب(احمد صفرچی ، صفر خان شکارچی ، نظر منفرد ، بابازاده ، یونس علی زاده ، ابوالفضل رئوفی{قائم مقام فرقه دمکرات - شهردار زنجان} ، محسن خان وزیری ، هادی خان وزیری ، عماد خمسه ضیایی ، ابراهیم فرجی ، حسین بابایی) و با حضور رهبران ملاکی!! همچون: اشرف همایونی ، ضیایی ها ، برهان السلطنه زنجانی(طارمی)!! و خاندان وزیری درراس امور فرقه دمکرات کمیته ولایتی خمسه ، بعد از فراری دادن اشراف و اعیان شهر واقا زاده ها و فئو دالهای خرد وکلان وسردار زاده ها!! ودستگیری برخی رجل سیاسی و نظامی اغاز می شود.
کپی برداری از این نوشتار و پیکره ها با ذکرمنبع و نام نویسنده مجاز می باشد.