مختصری از شرح حال آيت ا... العظمي دين محمدي زنجاني

 

ناصر دين محمدی و عبدالعزيز قائمی


مرحوم آيت ا... العظمي شيخ حسين دين محمدي زنجاني به سال 1293 هجري قمري در شهر زنجان ديده به جهان گشود. والد ايشان حاج فتحعلي از كسبه ي متدين بازار زنجان بود كه قبلاً صاحب اولاد نمي شد، ايشان به مشهد مقدس مشرف و به حضرت ثامن الحجج(ع) متوسل و در يك رؤياي صادقه بشارت اولاد را از حضرت علي ابن موسي الرضا(ع) دريافت و متوجه مي شود كه يكي از فرزندان او اهل علم و فضل خواهد شد و در همان حال، حضرت سفارش مي نمايند كه تو بايد مواظب يك بوته ي مو(درخت انگور)كه به تو داده ايم باشي، كه اين متعلق به ما(اهل بيت)است. چندي نمي گذرد كه براساس ولايت تكويني ائمه هدي، وعده ي حضرت علي ابن موسي (ع) كه به اذن الهي هرگز خُلفي در وعده ي آنان نيست، محقق مي گردد و مرحوم حاج فتحعلي صاحب آن عطيه ي الهي مي شود. با اين اوصاف پدر ايشان فرزند خود را پس از اتمام دوره ي تحصيلات مكتب خانه، وادار به شغل كسب و كار مي نمايد، ولي از آن جايي كه شغل بازار اين فرزند را قانع نمي كند، ايشان با شوق وصف ناپذيري با مساعدت مادر خود به دنبال طلبگي و تحصيل در علوم الهي مي رود. حاج فتحلي پس ازمدتي پي به مراتب علاقه ي فرزند  برده  و اين بار آن رؤياي صادقانه را به خاطر آورده و مشوّق فرزند خود براي ادامه ي تحصيل مي گردد .



شيخ حسين با اشتياق وصف ناپذيري تحصيل ادبيات ومقدمات را پشت سر گذاشته و درمسجد و مدرسه ي نصرا... خان تحصيلات خود را پيگيري نموده و از محضر بزرگاني چون حاج ميرزا ابراهيم حكمي رياضي ارثماطيقي، علامه آقاميرزا مجيدحكمي، ملا خليل، ملاسبزعلي،آقاميرزاعبدالرحيم ماهاني[ طارمي زنجاني-  پدر مرحوم آيت ا... شيخ كمال الدين فقاهتي](قدس سرّهم) بهره مند مي گردد .

 حوزه ي علميه زنجان در آن دوران از چنان بالندگي برخوردار بوده كه ايشان در همين شهر زنجان به مرتبه ي اجتهاد مي رسد، با اين حال شوق مجاورت  و فيض بردن از معنويت حوزه ي مقدسه ي نجف كه خود جهان ديگري را در پيش روي طالبان حقيقت مي گشايد، باعث مي شود كه وي به قصد تكميل تحصيلات خويش به آن آستان مقدس روي آورد كه از زمان شيخ الطائفه همواره مهد پرورش فقهاي اماميه بوده است و پدر ايشان نيز او را براي اين سفر همراهي مي نمايد. نقل است كه در راه عزيمت به نجف ايشان دچار برف و كولاك شديدي در مسير شده كه خلاصي از آن واقعه متصور نبوده وعجيب نيست كه با توسل به حضرت حجه ابن الحسن(عج) آن بزرگوار را با نام مبارك يا اباصالح(ع) خطاب و به طرز معجزه آسايي از مرگ حتمي خلاص مي شوند .

ايشان در سال 1318 ه ق به نجف اشرف، مشرّف و از محضر اعاظم و اكابر آن حوزه ي مقدسه بهره مند مي گردد. از اساتيد ايشان مي توان آخوند ملاكاظم خراساني، صاحب كفايه و آقاسيد كاظم طباطبايي يزدي، صاحب عروه الوثقي و مرحوم شيخ شريعت اصفهاني نمازي(قدس ا... السرهم) و .... را نام برد كه اين فقيه وارسته حدوداً در سال 1332 قمري به دريافت اجازه ي اجتهاد از اين بزرگان نايل و راهي زنجان مي شود.

وي پس از بازگشت به زنجان به كارهاي ديني مشغول و درس خارج را به دانش پژوهان تدريس مي نمايد. ضمناً  نماز جماعت به امامت ايشان در مسجد شيخ لطف ا...(مسگرهاي پايين) و مدتي نيز در مسجد زنده يادحاج مير بهاءالدين با معنويت خاصي برگزار مي گردد .


حالات روحي،‌ اخلاقي، عرفاني و مدارج


از نظر سير و سلوك واخلاق ايشان بايد گفت كه آن بزرگوار از كبر و غرور به دور بوده و تواضع ايشان همواره زبان زد خاص و عام بوده و از اورع علماي اين خطه محسوب مي گرديد. همواره در پاسخ آناني كه وي را به اقامت در شهرهاي زيارتي و استفاده از فيوضات ايشان، ترغيب مي نمودند، به لزوم اقامت خود در زنجان تأكيد و حضور خويش در حوزه ي اين شهر را تكليف مي دانست .

از آن جايي كه آثار علما و درس و عداد شاگردان هر عالمي گواه بر مدارج علمي اوست، مرحوم آيت ا... دين محمّدي نيز داراي آثاري ارزشمندي بود و شاگردان بزرگي را تربيت نمود. اين كار ايشان تا آخرين روزها وساعات عمر شريفش ادامه داشت و به نحوي كه فرزندان اكثر علماي صاحب نام آن روز زنجان در محضر ايشان تلمذ كرده اند. از جمله اشخاصي كه به شرف معرفت پذيري در محضر اين فقيه نامدار نايل شده اند، آيت ا... العظمي حاج سيد محمد عزالدين حسيني زنجاني(مدّظله)و مرحوم آيت ا... حاج آقا محمدحسين نجفي ميرزايي(معروف به آقانجفي)، مرحومين برادران موسوي زنجاني - مردان علم و سياست -(حضرات آيات حاج سيد ابوالفضل و حاج آقا رضا) و برادر زاده ي ايشان مرحوم آيت ا...حاج سيد هاشم موسوي، آيت ا... شيخ محمد آل اسحق، مرحوم آيت ا... حاج آقا كمال فقاهتي، مرحوم آيت ا... حاج ميرزا عبدالرحيم واسعي، مرحوم حجه الاسلام حاج شيخ بيوك خاتمي و...مي باشند. هرچند كه شاگردان ايشان به اين تعداد محدود نمي گردد.

اما شخصيت عالي قدر و ماندگار اين خطه استاد فقيد و بزرگوار مرحوم آقاي رضا روزبه كه هر روز زواياي حيات پربركت آن والامقام بيش از پيش كشف مي گردد، نيز علم و اخلاق را با حضور مداوم در محضر استاد خويش حاج شيخ حسين دين محمدي فراگرفته است. بدون شك و ترديد ايشان يكي از افرادي است كه علماً و اخلاقاً در استاد تأثير بسزايي داشته است. آري استاد روزبه كه مديريت مدرسه ي توفيق آن روزگار(كه مهمترين محل اجتماع اهالي علم ومعرفت در آن دوره بود) را بر عهده داشت، هر روز بر محضر استاد با همدرس خود آيت ا... حاج شيخ محمد آل اسحاق حاضر مي شدند. ‌چنان كه آيت ا... آل اسحاق از آن دوران چنين مي گويد: «روزى آيت ا... العظمى شيخ حسين دين محمدى كه از هم دوره ايی های آيت ا... بروجردی[در نجف] بود، به من و آقاي روزبه فرمود: ديگر تقليد بر شما حرام است». اين بدان معناست كه استاد روزبه در منزل و محضر اين عالم بزرگوار به درجه ي اجتهاد نايل آمد. و هموست كه  در ارتحال مربي و مراد خود با خاطري پر از ملال در وصف  اين ضايعه ي بزرگ، جمله ي معروف ارتحال نفس زكيه را بر اوراق دفتر جاري ساخت. 

آن عالم بزرگوار بنا به شواهد عيني اهالي آن روزگار دنيا طلب و دربند هوي و هوس نبوده، بلكه به خاطر مدارج علمي خود از مراجع تقليد عصر محسوب و بزرگاني چون حضرات آيات عظام حجّت كوه كمري، شيخ عبدالكريم حائري، حاج آقاحسين بروجردي وحاج سيد احمد شبيري زنجاني و شيخ عبدالكريم خوئيني زنجاني و....(قدس سرّهم) و ساير بزرگاني كه در مكتب اماميّه تربيت يافته و خود صاحب نام و كمال بوده اند بر مراتب علمي ايشان وقوف داشته اند. و او با آن مقام علمي و تقوايي خويش به علت تواضع زايدالوصفش، هرگز زير بار پذيرش مرجعيت عامه نرفت و از اين كه ديگران اين وظيفه را انجام مي دادند، به ساير مسؤوليت هاي خود مي پرداخت. گواهان اين مدعا فراوانند كه او همواره ديگران را برخود مقدم مي داشت  درحالي كه اهل زد و بندهاي دنيوي نيز نبوده اند. اين درحالي است كه يكي از افراد اصلح و اعلم در مقام فقاهت و مرجعيت عامه درعصر خود بوده است .

اين كه در روزگار نه چندان دور شهر زنجان عالمان متعددي را داشته كه هريك از محلات شهر از وجود اينان مستفيض و هركدامشان منشأ خدماتي ارزنده بوده اند، حرفي به گزاف نيست،  ليكن اكابر علماي زنجان از بين آن همه عالم، همواره در چند نفر مجتهد سرشناس خلاصه مي شده كه در دوره ي مورد بحث، زماني كه حاج شيخ حسين از نجف اشرف بازمي گردند، ايشان جزو معدود افراد علما بوده اند كه  از نظر مراتب علمي و تقوايي جزو علماي طراز اول به شمار مي آيند .

اما مراتب ورع و تقواي او نيز مشهور و مشهود بود. به عنوان مثال هرگز غيبت كسي را نكرده، به نحوي كه در صفحه ي 209  كتاب دانشمندان و رجال كشوري و لشكري استان زنگان اثر آقاي كريم نيرومند نيز آمده، حضرت آيت ا... العظمي حاج سيد عزالدين زنجاني(مدّظله) در مقدمه ي دو مجلد از كتب استاد خويش با قسم جلاله عنوان مي كنند كه هرگز غيبت كسي را از استاد خويش نشنيده اند. ايشان هرگز طالب حيراني خلق نبوده و به دنبال مقامات دنيوي نرفته و آن گونه كه معروف است ايشان با آن مقام علمي و معرفتي، همواره ديگر هم كسوتان خود را بر خويش مقدم شمرده است.

در نخستين روزهاي سال 86 كه جمعي از دوستان به ديدار آيت ا... آقاي يكتايي (مدظله)[امام جمعه ي سابق خلخال] رفته بوديم، براي بنده از قول ايشان با تأكيداتي موضوع تقوا و مراتب تواضع آن بزرگوار را نقل نمودند. و معظم له در خرداد ماه 1386 براي بنده از روزگاري كه خود دوران طلبگي را در زنجان مي گذراندند، نقل كردند كه به فرموده ي ايشان مراتب زهد و تقواي مرحوم آيت ا... دين محمدي زبان زد خاص و عام بوده و افزودند  درحالي كه آن شيخ فقيد جزو معدود اساتيدي بود كه درس خارج تدريس مي كرد، لكن به حدي با حالت زهد و ساده زيستي در اجتماع ظاهر مي شد كه به عنوان نمونه از كفش هاي تهيه شده از لاستيك كه مخصوص ضعيف ترين طبقه ي اجتماع بوده، به پا مي كرده كه حتي در همان دوره نيز اين عمل بسيار اعجاب انگيز مي نمود. صد البته تاريخ از كفش هاي وصله دارحضرت مولي الموحدين(ع) نيز ياد مي كند، بنابراين مي توان در مكتب مولي پرورش يافت و علي وار بر دنيا پشت كرد.

گذران زندگي ايشان نيزمحدود به مبلغ اجاره ي مختصر يك باب مغازه بوده و يا از طريق نماز استيجاري امرار معاش مي كرد. با اين حال از بيت المال براي گذران معيشت خويش استفاده نمي كرد.

همسر ايشان فرزند مرحوم شيخ اسحاق خوئيني بود كه در سنين كودكي پدر را از دست داد و مادرش  پس از در گذشت شيخ اسحاق به وصلت مرحوم آيت ا... العظمي حاج شيخ عبدالكريم خوئيني زنجاني درآمد. بنابراين، اين بانو كه خود از خانواده ي اهل علم بود در نزد عمويش(حاج شيخ عبدالكريم خوئيني)زندگي و تربيت يافت. در شرح زندگي آيت ا...شيخ عبدالكريم آمده است كه: پدرآن مرحوم، حجه الاسلام شيخ ملاابراهيم بن اسحق بن عمران از شاگردان شيخ انصارى و مادرش مجتهده مطهره، صبيه ي آيت ا... آقا شيخ عبدالكريم روغنى قزويني مى‏باشد. آن بانوى بزرگوار نيز علاوه بر اين كه صبيه ي مجتهد بود، خود تحصيلات عاليه داشت و آن گونه كه نقل شده، در درس خارج پدرش در پس پرده حاضر مى‏شده و استفاده مى‏كرد. در نجف اشرف ازدواج كرده و آن گاه به قزوين مراجعت نموده، بعد از آن هم به خوئين رفته، در همان جا رحلت كرده است. خلاصه اين كه [مادر حاج شيخ عبدالكريم] زن پارسايى بود و علاقه ي زيادى به روحانيت داشته است، به گونه‏اى كه حاضر نمى‏شد، هيچ يك از فرزندانش غير روحاني باشند.

باري همسر مرحوم حاج شيخ حسين دين محمدي دريك چنين خانواده اي پرورش يافته و دركنار يك فقيه پارسا نيز پرورش يافت كه حقيقتاً آن مرحومه نيز اهل فضل و زني مؤمنه بود. حاج شيخ حسين مرحوم هم به همسرخويش احترام فوق العاده اي قايل بود. ايشان فرزندان صالحي را تربيت نموده اند.  فرزندان ذكور ايشان مرحوم حاج علي دين محمدي(يكي از كسبه ي مؤمن بازار زنجان) و مرحوم حجه الاسلام والمسلمين حاج شيخ مرتضي دين محمدي كه در شرق تهران اقامه ي جماعت مي نمود، بودند .

در بخشي ازسفرنامه ي آقاي حسين متقي(يكي از نوادگان دختري ايشان و نويسنده ي كتاب گلگشت، سيماي استان زنجان از منظر سياحان و سفرنامه نويسان) به مشهد در پاييز 1382ش و ديدارش با آيت ا... العظمي حاج آقا عزالدين زنجاني آمده : 

«ايشان شروع نمودند به بيان فضايل استاد بزرگوار خويش، يعني حضرت آيت­ا... آقا شيخ حسين دين محمّدي زنجاني كه پدر بزرگ مادري پدرم به حساب مي­آيند، «... بله ايشان از شاگردان مرحوم آخوند خراساني بودند، آن مرحوم از وجوهات استفاده نمي­كرد و بيشتربا نماز استيجاري معاش زندگي را فراهم مي­نمودند؛ آن موقع وضع علما خيلي خوب نبود، من گاهي خدمتشان مي­رسيدم، بيشتر اوقات مشغول نماز بودند، صبر مي­كردم تا نمازشان تمام شود، الان در گوشم هست كه نوه­اش آقا رجب علي را صدا مي­زد براي من چايي بياورد! از همسرخويش بسيار اظهار رضايت مي­نمود، خيلي اظهار علاقه و محبّت مي­كرد ... . من عرض كردم: «آن خانم مكرّمه از نوادگان ملا محمّدصالح بن محمّدباقر روغني قزويني بوده و از خاندان آل اسحاق كه از آيت­ا... شيخ عبدالكريم خوئيني ...»، ايشان فرمودند: «... از برادرشان [شيخ اسحاق] بوده، ولي ايشان او را بزرگ كرده بودند ...»؛ گفتم: «... بله من ايشان را به خاطر دارم، زن بسيار پارسا و اهل تهجّد بود ...».

ايشان در ادامه­ ي صحبت كارهاي اين ناچيز شد كه خيلي تشويق و توصيه به استقامت در كارهايم!  نمودند و از دو كتاب خودم را هم كه به ايشان تقديم داشته بودم، تقدير نمودند....

ايشان در ميان صحبت خويش مجدّداً از آيت­ا... دين محمدي ياد نمودند كه ايشان ابتدا مدّتي در مسجد حاج مير بهاءالدين بود و بعد از آقا خواستيم مسجد سيّد تشريف آورده و درس خارجي را شروع نمايند و ابتدا من بودم با چند نفر ديگر كه بعدها مرحوم رضا روزبه هم به ما ملحق شدند...؛ بله مرحوم آقا شيخ حسين دين محمدي خيلي بزرگوار بودند، ما از ايشان بهره­هاي فراواني برديم، خداوند رحمت كند، آثاري هم دارد كه من به يكي از آن­ها [مصباح الهدي في شرح عروة الوثقي] مقدمه­ي مفصلّي نگاشته­ام ...؛ »

جا دارد در نوشتاري ديگر به شرح احوال آيت ا... العظمي حاج شيخ عبدالكريم خوئيني پرداخته شود، ولي در اين قسمت فقط به ذكر يك خاطره كوتاه بسنده مي نماييم كه از قول مرحوم آيت ا... العظمي آقا ميرزا محمدباقر زنجانى نجفي نقل شده كه: « من صبح روز عيدى به ديدن حاج شيخ عبدالكريم خوئيني رفتم كه ديدم كركى به تن كرده‏اند و آماده هستند كه بيرون بيايند. تبريك گفتم و بعد پرسيدم. آقا كجا تشريف مى‏بريد؟ فرمودند: اين آقا شيخ حسين، روحانى رسمى شهر است، احترام او واجب و به نفع دين است، تا مردم نيامده‏اند، برويم آن جا كه مردم هم به آن جا بيايند. رفتيم خانه ي آقا شيخ حسين، ديديم كه او هم خودش را آماده ساخته است تا به منزل آقا شيخ عبدالكريم بيايد. تا همديگر را ديدند شيخ حسين گله كرد و با شوخي گفت: خيلى زرنگى، من فكر مى‏كردم الان تو خواب هستى .

مرحوم آيت ا... شيخ حسين دين محمدي از نظر كثرت سجود و عبادت پروردگار نيز در مدارج بالايي قرار داشت و هرگز نماز شب او ترك نگرديده است. مهم تر آن كه عصر ايام جمعه در خلوت خويش مشغول عبادت مي شد. امكان نداشته اين كار هميشگي او ترك گردد. هرچند كه از محتواي برنامه ي مداوم ايشان و اين كه از چه نوع اذكار و دعاهايي در اين ايام بهره مي بردند، كسي اطلاعي نداشت. اما قدر مسلّم آن كه كليد حل معماي ايشان به اين امر مربوط بوده است. ضمن آن كه آقاي جمال الدين دين محمدي نوه ي ايشان ذكر مي كنند كه در ايام كودكي به طور سرزده وارد خلوت ايشان شدم كه ناگهان مرحوم آقا ( كه با اشارت دست مرا به خروج از اتاق فرا مي خواند) را در نهايت ادب و احترام و با لباس رسمي در ورودي اتاق ملاحظه كردم، گو يي در محضري عالي جلوس كرده بود... .

ايشان همواره مردم را بشارت به رحمت پروردگار مي داد و از اين بابت در زمان خود جزو اقليت علما بود. چرا كه در دوره ي مورد بحث ما عمدتاً علما، مردم را از عذاب الهي و وحشت آخرت مي هراسيدند وليكن ايشان همواره مسايل فقهي را با سهولت بيان مي كرد و درعين حال در پاسخ به استفتائات مؤمنين از مهارت و سرعت عمل فوق العاده اي برخوردار بوده است. همچنين در ايامي كه استفاده از قاشق در صرف طعام در نزد گروهي از معمّمين متحجّر به عنوان عمل گناه شمرده شده و بازار زنجان طبق نظريه ي يكي از اين افراد، از خزينه هاي غير بهداشتي حمام هاي آن دوران كه جز عاملي براي شيوع انواع اقسام امراض نبود، حمايت مي كرد و در حالي كه تحصيل فرزندان در مدارس جديد مورد مخالفت عده اي بود و حتي ادامه ي تحصيل در اين مدارس معادل شغل راهداري (پَتَه چي)- نگهبان ورودي شهر-[ اين حرفه در زمان قديم در نزد مردم بسيار پليد و هم طراز مفسد في الارض به شمار مي آمد] تلقي مي شد. تحصيل دختران هم كه ديگر قابل بيان نبود، اما در همين عصر حاج شيخ حسين دين محمدي با درك عميق از معارف متعالي و روح بخش اسلام، چنان داراي روح بزرگ و منش پاكي داشت كه در همه ي عمر به دور از تحجر و با وسعت ديد و روشن بيني زندگي كرد و به خاطر همراه نبودن با عوام، حتي مأمومين خويش را نيز از دور خويش مي پراكند و مخالف اين نظرات بود. يا در همين دوران كه كسي را ياراي آن نبود از حرمت قاشق بگويد و يا آن كه فرزندان خود را به ادامه ي تحصيل تشويق نموده و با تحصيل دختران نيز مخالفتي نداشت. صد البته اين شخصيت برتر و آگاه، مورد توجه و اقبال افراد مؤمن و فهيم و دانشمند و روشن فكر آن زمان بود. در عصري كه حاكمان پهلوي قصد تخريب مزار حضرت امامزاده سيد ابراهيم(ع) را داشتند، جلسه اي با حضور علما تشكيل مي شود و در اين نشست تنها كسي كه با سخني شيوا و محكم از مقام حضرت امامزاده سيد ابراهيم(ع) دفاع كرده و سخن مي گويد، همان شيخ حسين دين محمدي است كه خداوند نيز كلام ايشان را نافذ گردانيده، حاكمان پهلوي را از نيت شرّ خود منصرف مي كند. در جريان كشف حجاب در زمان رضا خان نيز تلاش ايشان باعث انصراف متوليان حكومتي از فراخواني علما و همسرانشان به مجلس كذايي مي گردد و خدمات علمي و ريشه دار ايشان كه از مراتب علمي منحصر به فرد او حكايت مي كند، بسيار است.


آثار علمي

شرح وحاشيه بر عروه الوثقي(از اول مباحث تقليد تا پايان خمس)

شرح كفايه الاصول

رساله اي در مباحث جبر وتفويض

رساله اي درمباحث الفاظ در اصول فقه

رساله اي درمباحث قاعده لاضرر

رساله اي مشتمل بر مباحث كتاب وسنت

رساله اي در مباحث علم رجال

رساله اي در مباحث معاملات

رساله در اصول عمليه

كتاب درمواعظ(سه جلد)

كتاب در مواعظ ماه هاي مبارك رمضان و محرم الحرام

مصائب اهل بيت و مراثي

حاشيه برمكاسب

رساله صلوه مسافر

رساله در ارث

رساله عمليه

رساله اي در معاملات

كتاب القضاء والشهادات.

تقريرات بحث محقق خراساني (قده)درفقه.

تقريرات اصول و بحث فقهي شيخ شريعت اصفهاني(قده).

حاشيه بر طهارت شيخ انصاري(قده).


شايان ذكر است از بين اين آثار، فقط برخي از مباحث مربوط به احكام و شرح و حاشيه بر عروه الوثقي به چاپ رسيده و بقيه به صورت دست نوشته به خط مبارك ايشان در كتابخانه ي مرحوم آيه ا... العظمي مرعشي نجفي در قم نگهداري مي شود . 

سرانجام آن عالم رباني پس از يك دوره ي نسبتاً كوتاه بيماري در روز شنبه 25 خرداد ماه 1337 و 16 ذيقعده 1376 ه ق  پس از اداي فريضه ي صبح و تلاوت آياتي چند از كلام ا... مجيد، در حال قرآن به دست و ذكر نام مبارك يا اميرالمؤمنين بر لب،‌ دعوت حق را لبيك گفت و به ملكوت اعلي پيوست. مردم زنجان پس از اطلاع از ارتحال اين عالم بزرگ به سوي بيت ايشان شتافته و با نوحه سرايي و حمل پرچم هاي عزا پيكر پاك ايشان را تا مقبره ي ميرزايي مشايعت و پس از اقامه ي نماز ميت به امامت مرحوم حاج ملاحنيفه ربيّون (يكي از علماي مورد وثوق ايشان) و به فاصله اندكي با همراهي آيت ا... حاج سيد عزالدين حسيني، به خاك سپردند. مجالس ختم ايشان در مراسم متعدد و در ايامي نسبتاً طولاني از طرف اقشار مختلف مردمي منعقد گرديد.خبر ارتحال ايشان در شهر مقدسه قم نيز توسط مرحوم آيت ا...حاج سيد احمد شبيري زنجاني و ديگر فضلاي آن روز زنجان از جمله فيلسوف متأله مرحوم آيت ا... صائني به استحضار آيت ا... العظمي بروجردي (قده)رسيد. بلافاصله از طرف ايشان مجلس باشكوهي برگزار گرديد. اين مطلب را كرراً مردم زنجان از زبان مرحوم صائني شنيده اند كه مي گفت: « در همان موقع آيت ا... بروجردي مي فرمايند كه من چند سال در محضرآخوند مرحوم تلمذ كرده ام، در حالي كه حاج شيخ حسين زنجاني چندين سال از محضر صاحب كفايه بهره برده است».

اينك به عنوان حُسن ختام اين نوشتار ترجمه اي از مقدمه ي حاج سيد محمد عزالدين حسيني زنجاني كه  بر كتاب استاد فرزانه ي خويش به زبان عربي نگاشته اند، تقديم خوانندگان گرامي مي گردد:

« استاد فقيد درسنه ي1332 به زادگاه خود شهر زنجان بازگشت و در آن جا به درس و بحث پرداخت. ديري نپاييد كه مقام بي نظير علمي او درميان اهل علم هويدا گشته و از هرسو براي فراگيري علم و دانش به نزدش شتافتند. بدين ترتيب حوزه ي علميه ي زنجان محل تجمّع تشنگان معرفت گرديد. شهرستان زنجان كه در زمره ي بلاد ترك زبان به شمار مي رفت، بزرگترين حوزه ي علميه را دارا شد. 

.... باري آيت ا...حاج شيخ حسين دين محمدي از بزرگترين مدرّسان فقه و اصول گرديد. درزمينه ي اخلاق وسلوك اين فقيه بزرگوار، تواضع و فروتني بي حد وحصر اوست. بايد گفت كه اين خصوصيت ويژه فقهاي شيعه است كه:

              خشت زيرسرو برتارك هفت اختر پاي         دست قدرت نگرو منصب صاحب جاهي

اينان اسوه ي انبياء اند چرا كه « العلماء ورثه الانبياء».  شيخ عالي قدر ما(قدس سره)[نيز] از اين جهت در درجه ي اول قرار داشت. درعين حال كه از توانايي علمي فوق العاده اي برخوردار بود، تواضع و   فروتني وصف ناپذيري داشت. از افتادگي اين شخصيت است كه وقتي براي خريد وتهيه مايحتاج راهي بازار مي گرديد، آن چنان لباس ساده برتن كرده بود كه بعضي گمان مي نمودند كه او از طلاب معمولي است. اما او به آداب رسيده از اهل بيت شديداً مقيد بود و كينه اي از كسي به دل نداشت، متخلق به آداب رسيده از جانب خداوند سبحان بود. آن چه را كه ديگران به ناحق در موردش برزبان جاري مي كردند، مورد عفو و اغماض قرار مي داد. هرگز لب به غيبت احدي نگشود و ازكسي شكوه اي نداشت و همواره يا درحال عبادت ويا به بحث علمي اشتغال و يا به دنبال معاش و ديدار دوستان و خويشان بود. او توكلي صادق و از صميم قلب بر آفريدگار جهان داشت. برده ي رياست نبود و آن چنان نيز نبود كه عزلت وگوشه گيري اختيار كند و از حظ دنيوي كه خداوند برايش مقدور نموده، خودداري كند. عمرخويش را با آرامش و شرح صدري وصف ناپذير گذراند، شكايت به درگاه خدا نمي برد و از قضا وقدر الهي شكوه نمي كرد .



مراسم تشییع جنازه آیت‌الله‌ دین‌محمدی در مقبره خاندان میرزایی، زنجان، خرداد ۱۳۳۷


ازعجايب سلوك اين بزرگوار همين بس كه در بستر مرگ دست از درس و بحث برنداشت. هرگز آن روزي را فراموش نمي كنم كه در اواخر عمر شريفش كه دربستر بيماري افتاده بود، محضرش رسيدم وكتابي را مقابل او ديدم كه به دقت آن را مطالعه مي نمايد. آري هرگز غم دنيا نمي خورد و به علم ومعرفت خويش فخر نمي فروخت. واين خود سعادت بزرگي است كه انسان عمر خويش را با آرامش خاصّ بگذراند و با كوله باري از حسرت ها، دنيا را وداع ننمايد. احساس پريشاني و اضطراب خاطر نكند. همواره خشنود وشاكر باشد. اينست خواسته ي مؤمنين در ادعيه ي سحر ماه مبارك: الهي منعمم گردان به درويشي و خرسندي.

باري فقيه بزرگوار چون عابدان برپيشاني خويش اثر سجده و عبادت داشت، قبل از طلوع فجر به اداي نماز شب برمي خاست و هنگامي كه فجرصادق جلوه مي نمود، فريضه ي نماز صبح را به جا مي آورد و تا طلوع خورشيد به تعقيبات آن مشغول مي شد».

روحش شاد و با انبياء و اولياء محشور و راهش پر رهرو باد .


نشريه ی پيام زنجان، مقاله ی ناصر دين محمدی و عبدالعزيز قائمی/ دوشنبه 16 ارديبهشت 1387، شماره635