اندر حکایت اولین قطار در زنجان
اولین قطار در زنجان
عبد العزیز قائمی - فرج الله داودی
پهلوی اول بعد از به دست آوردن قدرت، ساخت راه آهن را در رأس امورات اساسی و مهم خود قرارداد. او با انحصار قند و شکر و چای و نمک وارداتی و تولید داخلی و بستن مالیات 3 قرانی بر هرکیلو از آنها هزینه ي احداث راه آهن را در واقع از خود ملت گرفت و راه آهن زنجان طبق قراين و شواهد پس از آغاز عملیات زیرسازی و ساخت و ساز و عملیات ریل گذاری بعد از دو سال به مورخ 12/7/1319ش مورد بهرداری قرارمی گیرد و در یک روز سرد پايیزی ازسوی وزیر راه(سجادی) با قطع نوار سه رنگ توسط لوکوموتیو قطار، رسماً اولین راه آهن زنجان افتتاح می شود.
در اواخر سال مذکور پهلوی اول با یک قطار سلطنتی به طرف زنجان عازم می گردد. وزير راه، وليعهد، رييس دربار، رييس پليس راه آهن(سرهنگ دوم اشرفی) و تعداد زيادي از مسؤولين همراه وي بودند ايستگاه راه آهن زنجان را آذين بسته بودند. اداره معارف و صنایع مستظرفه، دانش آموزان دختر و پسر را در ايستگاه راه آهن جمع آورده و منتظر رسيدن قطار به زنجان بودند. مقامات شهري نيز در ايستگاه آماده استقبال از رضاخان شده وقتي سوت قطار شنيده شد همه مرتب و منظم در صف ايستاده بودند. قطار طبق معمول ساعت تنظيمي در ايستگاه زنجان متوقف شد در حاليكه رضاخان در جلو پنجره قطار ايستاده بود و مردم كف مي زدند ساعت خود را از جيبش درآورد و پس از نگاه به عقربه هاي آن در حالي كه لبخند بر چهره داشت از مسؤولان تشكر كرد زيرا قطار درست طبق ساعت تنظیمی ازسوی پهلوی اول به ايستگاه زنجان رسيده بود. قطار پس از توقفی كوتاه، و بعد از صحبت های کوتاه تر! رضا شاه درارتباط با افتتاح ایستگاه راه رآهن، زنجان را ترك كرد.
در ايام جنگ جهاني دوم با ورود متفقين به ايران مدتي رفت و آمد در خط آهن تهران- زنجان –میانه تعطيل شد ولي از اوايل سال 1323 بهره برداري از آن شروع گرديد. در سال 1324ش به علت ورود حزب دموكرات اذربایجان به زنجان راه آهن توسط آنها اشغال شد و اولين جايي را كه اشغال كردند نيروي انتظامي راه آهن بود. راه آهن يكي از خطوط مواصلاتي اين گروه محسوب مي شد.

ايستگاه راه آهن زنجان در جنوب شهر و مشرف به زنجانرود و پل حاجی میربهاءالدین و کهنه کورپی (سید محمد) و درامتداد باغهای با صفای شهرقرار دارد. اگرتورقی به تاريخ گذشته شهر زنجان داشته باشيم، به خاطر همجواری ایستگاه راه اهن زنجان باچند هویت جغرافیایی و نشان شهری:
1- (اوزون کوچه، قاسم ئولن،(از زمانهای دور و در فواصلی از زنجانچایی، باغداران محلی برای اینکه اب رودخانه را، به پای درختان باغات میوه و تره بار و یونجه زارها و سبزی کاری های خود که به طور تقریبی، به حدود دوازده کیلومتر می رسید برسانند، اقدام به ایجاد سدهای سنتی و معروف به (بند – جای نگهداری ابهای روان) می کردند. قاسم ئولن از جمله سدهای موسمی و در عین حال عمیق و پر ابی بوده که، شخصی از اهالی زنجان، به نام قاسم در حال شنا و اب تنی کردن، در ان غرق شده و مردم به دین مناسبت ، نام این سد را، قاسم ئولن ( محل مرگ قاسم) گذاشته بودند. حیدرکریزی و غازبولاغی – قاضی بلاغی، درنبود استخرهای مدرن کنونی شهری!!، محل اب تنی بچه ها و نوجوانان و جوانان شهر که از بالای تل خاکی مشرف به برکه ابی که، جهت مصرف و ابیاری سبزی کاری باغات جنوب شهر احداث شده بود، به وسط اب می پریدند و هرکدام جهت جلوگیری از جابجا شدن تنبان تنشان در موقع شیرجه زدن به اب، کمربندی دور کمرشان می بستند. اب قاضی بلاغی از چشمه ای به همین نام تامین می شد.)
2- اثارتاریخی (کاروانسرا سنگی عباسی و پلهای تاریخی و برج وکاشانه جد اعلای ذوالفقاری های زنجان یعنی ذوالفقارخان خمسه ای (متوفی 1195قمری)، چسبیده به دیوارهای قلعه تاریخی شهر و در کرانه زنجان رود و انتهای خیابان سعدی جنوبی که از همان جا بر کل منطقه حکمرانی می کرد. بعد از فوت او، سرای و سامانه او که، در جنگهای ملوک الطوایفی و نیروهای زندیه اسیب دیده بود رو به ویرانی نهاد و در باقیمانده ان، و درجریان شورش بابیه که تعدادی دراین مکان مستقر شده وبه عنوان سنگر از ان استفاده می کردند و هجوم قوای قاجاریه به ان، به همراه دیگر قلعه های نظامی و تاریخی شهر (قلعه علیمردان خان، و نصرالله خان و...)تخریب کلی به خود دید.... تااین که در اواخردوره قاجاریه به صورت تلی در امده بود که هیچ گونه اثری از کاشانه ذوالفقارخان در ان مشاهده نمی شد ... پس از احداث خیابان سعدی جنوبی (ایستگاه خیاواانی!) و راه اهن زنجان، خرابه در کنار خیابان سعدی و خیام به صورت زباله گاه برای خانه ها و ساکنین اطراف در امده بود که زبا له ها و خاکستر وسایل گرمازایی منازل خود را در ان جا غال می کردند و بل نتیجه در زبان محاوره ای به ذوالفقار خان کولوگی و بعدن (سردار گولوگی) معروف شده بود و بوی گند و زباله ها ، عابرین و به خصوص، مسافرانیکه که با قطار وارد شهر می شدندرا ازار می داد. تااینکه قبل از انقلاب، ذوالفقاری ها ان را تفکیک و به صورت قطعات زمین به دیگران امکان دادند که ساختمان های فعلی بر روی زمین های قلعه ذوالفقار خان احداث شود و درمقطعی ازتاریخ زنجان و درنبود رادیو و تلویزیون و... محل استقرار یک دستگاه توپ زنبورک کوتاه، سرپرمستهلک چرخدار و انداختن توپ سال تحویل و اعلام افطاردرماه رمضان بود)
3- مراکزتولیدی یخ سنتی (بوزخانا): « یخچال طبیعی – حدود پنجاه سال قبل شهر زنجان فاقد کارخانه یخ سازی بهداشتی بود و یخ مصرفی اهالی شهر درانحصار پنج نفر یخ فروش سنتی بود ، بطوریکه انان علاوه برداشتن مغازه یخ فروشی دارای مراکز تولید یخ درگودالهایی استخر مانند درجنوب شهر و در مسیر قناتهای جاری شهربودند!!....در اواخر سال 1340خورشیدی مرد خیری به نام سید ضیاء الدین شعیبی که مهندس با تجربه ای هم بود اولین کارخانه یخ سازی تمام برقی و اتوماتیک را درانتهای خیابان صفا «کوچه نهضت سواداموزی» با همکاری شهرداری زنجان و مرحوم محمد رجایی احداث و دایر نمود... » ، دباغ خانه بلدیه، اسیاب های ابی، دمچی لر، کوزه چی لر و فخاری و کورپزخانه)
4- مراکزگردشگری و تفریحی (خانلوق باغی یا خان باغی مربوط به ذوالفقاری ها و درجنوب قلعه و کاشانه ذوالفقارخان مورد اشاره!! که مظهرقناتی درانجا ظاهر می شد و به استخرمی ریخت. پس از احداث راه اهن، درکنار این باغ افسانه ای، یک کافه تابستانی متعلق به «ابراهیم مهمانخاناچی مهاجر قفقازی که به روایتی رئیس نظمیه فرقه دموکرات زنجان شد!! » بود که محل تفریح جوانان زنجانی به حساب می امد. حاج علی باغی درپشت داش کروانسراسی (کاروانسرای سنگی) که دراینجاهم مظهرقناتی وجودداشت که محلی جهت شستن رخت و البسه های چرک و قالی و قالیچه و...ازسوی بانوان بود) ، تا مدتها يكي از مراكز ديدني شهرمحسوب مي شد و بیشترجوانان راهی این قسمت ازشهر، در رستوران شیک و لوکس راه آهن از نوشابه هاي مختلف مثل« ليموناد» و بستنی استفاده مي كردند.
اهالي شهر جهت تفریح و قدم زدن و گذراندن اوقات فراغت و تماشاي ورود قطار به ايستگاه مي آمدند و با کوهی از آهن که سوته کشان در رفت و آمد بود مواجه می شدند. به علت نزديكي ايستگاه تازه احداث راه آهن به شهر، اهالی زنجان به طور سریع از آمدن و رفتن قطارها مطلع می شدند. سوت قطار همانند سوت کارخانه کبریت سازی، به خاطر کوچکی وخلوت بودن شهر و نبود بوق های ممتد! درتمام فضای منازل و معابر زنجان می پیچید که به نوعی یک خبرخوش برای کسانی بود که سفرکرده ای داشتند. كاركنان راه آهن كه بیشتر افراد غير بومي بودند در خانه ها و منازل نزديك راه آهن وکوی سازمانی داخل راه آهن سکنی داشتند و به علت اين كه غريبه بودند مورد توجه و شناخت اهالي شهر قرار داشتند. اينان بعدها با برخی از خانواده های زنجاني وصلت كردند و در واقع زنجاني شدند. قابل ذكر است كه اكثر كاركنان راه آهن از افراد فني محسوب شده و در كارهاي ساختماني و تعميرات وسايط نقليه و عمراني و تأسيسات مورد نياز بودند. راه آهن زنجان بعدها مركز راه آهن شمالغرب كشور گرديد يعني پس از احداث خط آهن ميانه – مراغه مركز ناحيه شمالغرب كشور به زنجان منتقل شد .
(ماخذ بر اساس 6 منبع زیر با اضافات و توضیحات نگارنده گان، فیش برداری و خلاصه شده است: 1- فرهنگ زنجان، شماره های 17 و 18 بهار و تابستان 1383، صفحه 142- 2- سالنامه پارس - 3- محمد کاظم مکملی ، تاریخ راه اهن ایران – 4- نشریه شهاب زنجان – 5 - وبلاگ: http://www.voiceofmiyana.ir/mayana/8
6 - سايت:0111312( http://sg.rai.ir/Site.aspx?A=p&ParTree=A09000B
میدان راه آهن زنجان در سال هاي گذشته (شصت سال پیش)
