قلب خیابانهای زنجان دیگرنمی تپد!!
قلب خيابانهاي زنجان ديگر نميتپد
امروزهمان فرداییست که دیروزنگرانش بودی!!
فرج الله داودی
مردم نو >مطالب رسیده
تاریخ ارسال: 01:40 - 28/01/1386
وقتي به گذشته زنجان ميانديشيد در واقع آينده آن را رقم ميزنيد. چرا كه گذشته، آينده را ساخته و چراغ راه آينده است. پس بايد اين چراغ را روشن نگه داشت كه راهي طولاني و طويلالمدت پيش روي ما و شماست. خيابانكشي از قديم در شهر زنجان همواره توأم با مشكلات بوده است و در اين راستا حاكمان و ادارات مربوطه در جهت احداث معبر در شهر با مخالفت مالكان و دكاكان و عمارتهايي روبهرو بودهاند كه ملكشان در مسير پروژه قرار داشته است. نمونههاي عيني آن را در احداث خيابان شمشيري (فرمانداري) منطبق بر سيلاب شوقي و خندق تاريخي شهر با استفاده از ادبيات شفاهي و مكتوب ميتوان مشاهده كرد كه چگونه افراد با نفوذ با حربه رانت و غيره باعث انحنا و شكستگي اين خيابان گرديدند و به صورت قطرهاي عقبنشيني كردند. (1311 خورشيدي)
پير و ناتوان شدهاند. نفسهاي آخر را ميكشند اين خيابانهاي تاريخي زنجان. با مردمان هاج و واج مانده در معابر شهر كه شاهد و ناظر تاريخ 100 ساله معاصر بودهاند. يادآور حركت فايتونها، گاريها، دوچرخهها و اسبان خسته و نجيب بوده است. يادآور حركت كاروانيان روبه سوي كاروانسراها، يادآور با رونق بودن قناتها، آب انبارها و زناني كه كوزه به دوش يا تشت به سر راهي اين مكانها يا رختشويخانه سنتي شهر بودند. و اينك با گذشت چندين دهه از آن روزگاران، يادگاران و ماندگاران چه شدهاند؟
وقتي به گذشته زنجان ميانديشيد در واقع آينده آن را رقم ميزنيد. چرا كه گذشته، آينده را ساخته و چراغ راه آينده است. پس بايد اين چراغ را روشن نگه داشت كه راهي طولاني و طويلالمدت پيش روي ما و شماست.
خيابانكشي از قديم در شهر زنجان همواره توأم با مشكلات بوده است و در اين راستا حاكمان و ادارات مربوطه در جهت احداث معبر در شهر با مخالفت مالكان و دكاكان و عمارتهايي روبهرو بودهاند كه ملكشان در مسير پروژه قرار داشته است.
نمونههاي عيني آن را در احداث خيابان شمشيري (فرمانداري) منطبق بر سيلاب شوقي و خندق تاريخي شهر با استفاده از ادبيات شفاهي و مكتوب ميتوان مشاهده كرد كه چگونه افراد با نفوذ با حربه رانت و غيره باعث انحنا و شكستگي اين خيابان گرديدند و به صورت قطرهاي عقبنشيني كردند. (1311 خورشيدي)
خيابانهاي معروف يكصد ساله اخير زنجان به جز خيابان مسگرهاي بالا (صفاران ـ سفيدگر) و حكيم هيدجي كنوني در ضلع جنوبي امامزاده كه مربوط به دوره قاجاريه ميباشد، بقيه آنها يعني امام، سعدي، فردوسي، فرهنگ (بعثت)، سبزهميدان و … در دوران پهلوي پدر و پسر احداث گرديده است.
به دليل كوچك بودن شهر (منطبق بر حصار قديمي شهر) اكثريت مردم با پاي پياده رفت و آمد داشته و به ادارات و محل كار و حجرههاي خود روانه ميشدند. خبري از سرويس ادارات و كارخانجات و مدارس و دانشگاه نبوده است، دليل اين كار بدين مناسبت بوده است كه اكثريت ادارات و محيطهاي تحصيلي و مساجد و تجارت و دارالحكومه و ادارات تابعه آن نظميه، امنيه، ماليه، عدليه، بلديه، صحيه و … در بافت مركزي و سنتي فعلي! شهر قرار داشته است. و اهالي شهر عرض و طول زنجان را در چند دقيقه طي مينمودند.
كاروانيان با عبور از معابر وارد سراها و كاروانسراها شده و چهارپايان را در اصطبل جاي داده و خود در حجرهها و ميهمانخانهها به استراحت مشغول ميشدند.
در چنين خيابانهايي تنها وسيله نقليه غيرموتوري تعريف شده و متداول كه وسيله حمل و نقل مسافر بود، درشكه (فايتون) محسوب ميشد كه توسط افراد حرفهاي (فايتونچي) صورت ميگرفته است. در واقع به جاي تاكسيها و اتومبيلهاي شخصي مسافركش، ايفاي نقش ميكرده و كرايهشان از 10 شاهي تا پنج ريال بوده است. شايد باور اينكه خيابانهاي موجود شهر زنجان روزگاري محل تردد گاريها و درشكهها بوده براي نسل جوان شهر قابل هضم نباشد ولي طبق واقعيات روانشناختي و مردمشناسي منطقه اين يك واقعيت تاريخي ميباشد.
و شايد وجود موزه مردمشناسي منطقه و اينكه حلقههاي مفقود شده تاريخ يك شهر و برگهاي گم گشته تاريخ و جغرافياي اين منطقه هويدا گردند احساس ميشود.
به گفته معمرين و بزرگان حدود بالاي 50 دستگاه فايتون در شهر زنجان فعاليت داشته و رانندگان آن بايد در امتحان شهري قبول ميشدند و مجوز ميگرفتند. محل ترمينال (پايانه) اين درشكهها در محل دروازه ارك كنوني بوده كه وسيله خود را با آب قنات موجود تر و تميز ميكردند. به گفته افراد كهنسال شهر فقط ذوالفقاريها يك ماشين داشتند كه به مرور زمان در دوران حكومت رژيم پهلوي اول و دوم به تدريج چندين دستگاه ماشين ”واكسال“، ”پايدا“، ”فورد“، ”دكاوه“، ”ويكتوري“، ”ماسكوويچ“”جيپ كالسكهاي“ "بنز180" و.... وارد حريم خيابانهاي كنوني !! شهر زنجان گرديدند. و بدين ترتيب وسائط نقليه موتوري كم و بيش جايگزين فايتونها شده و فصلي جديد در رفت و آمد و تاريخ شهر و محال خمسه گشوده ميشود.
در جوار ورود اتومبيل، دوچرخههاي متنوع (ئيلآتي) با ماركهاي ”شير خوابيده“، ”سه تفنگ“، ”هركولس“ و ”مارنشان“ هم به نوعي وسيله گشت و گذار و حمل و نقل شده و ورود دوچرخه كورسي (مسابقهاي) به زنجان با مخالفت برخي افراد مواجه شد!!
نظميه (شهرباني) زنجان كه موتوريزه نبوده و جهت اقدامات و مأموريتهاي خود از اسب استفاده ميكرده است بعد از ورود اتومبيل به زنجان دچار تغيير و تحول شد و سرآغازي جديد در سير حركتي شهر زنجان كه تا عصرحاضر ادامه دارد شروع گرديد.
با ازدياد جمعيت و گسترش شهر، مهاجرت، تولد ادارات جديد و دگرگوني فرهنگها و خردهفرهنگها، فايتونها (درشكه) كه مردان كت و شلوارپوش و زنان روبند به چهره بر آن سوار ميشدند به تاريخ نانوشته زنجان پيوستند و ارابههاي آهني! جايگزين ارابههاي چوبي گرديدند!
واژهها و كلمات هميشه در طول تاريخ حيات در برابر خواستهها و نيازهاي انساني شكل يافتهاند و به وجود آمدن واژهها و ابزار براي برطرف كردن احتياجات و برقراري ارتباط بين توده مردم بوده است. با گذشت ايام به تدريج كاربري برخي وسائل و واژهها به علت عدم نياز به آنها كمتر گرديده و يا به كلي محو گرديدهاند و شايد در آرشيو قلب معمرين جاخوش كرده باشد و اين همان دگرگوني فرهنگهاست كه چيزهاي نو جايگزين وسائل و واژههاي قديمي ميشوند.
بعد از طي ساليان دراز كه از نشو و نما و مرگ فايتونها در شهر زنجان ميگذرد ـ گويا ـ واژهها دچار حركت ارتجاعي (عقبگرد) شدهاند، بزرگان شهر و افراد ميانسال و حتي جوانان در مواقعي كه در ترافيك سردرگم و راهبندانهاي طويل زنجان به مخمصه ميافتند يك تكيهكلام منحصر به فرد دارند؛ بوخياوانلار، درشگه خياوانيدي كه وجه تسميه آن را ميتوان جوابگو نبودن خيابانها به عصر حاضر و خوردن كفگير به ته ديگ دانست. اين خيابانهاي سنتي و تاريخي با قدمتي نزديك به يكصد سال دچار ازدياد ضربان قلب گشتهاند و مردم با بيان اين جمله ناتمام صداي اعتراض خود را غيرمستقيم به گوش مسئولان ميرسانند كه ايهاالناس كار خيابانكشي در زنجان كنوني با روند روبه رشد توليد انواع خودروها همخواني و همگوني ندارد و جاي تأمل دارد كه چرا و چگونه در خيابانهايي كه محل تاخت و تاز درشكهها و گاريها بوده است اينك هزاران خودرو در چند لاين مختلف در حال گذر يا منتظر حركت باشند!!
يكي از ساز وكارها و عوامل شكلدهنده ساختار روحي و رواني مردم خمسه (زنجان) در دهههاي گذشته اعمال زور و ارعاب به دليل تسلط فئوداليسم بر منطقه بوده كه توسط ملاكين و خانهاي حكومتگر صورت ميگرفته است و از هرگونه تعريض در معابر و بخصوص در هسته مركزي شهر جلوگيري به عمل ميآوردند و مردم با گفتن ”منهنه، سنهنه“ از خود سلب مسئوليت كرده و نتيجه چنين طرز تفكري (به من چه ـ به تو چه) يكي از لايههاي بروز اين ساختار رواني بوده است.
حال آيا واقعاً اهالي زنجان به همه چيز بيتفاوت بوده و مردماني ساكت و آرام هستند و يا در ابعاد ديگري داراي مشخصات بارزي همچون شرم و حيا بوده و آگاهيهاي اجتماعي و فرهنگي فوقالعاده دارند ولي همواره با مشكلات صبورانه برخورد كرده و ميكنند و منتظر الهامهاي غيبي براي حل مشكلات شهري و شهروندي نيستند!! در دهههاي بعد از انقلاب مردم زنجان به خودباوري رسيدهاند و شور و شعور خود را با شركت و دخالت در برنامههاي اجتماعي، عمراني و فرهنگي و صنفي نشان داده و با پرس و جو از مسئولان اجرايي و مطرح كردن خواستههايشان شكوفايي فكر و آرمانهاي خودشان را به ثبوت رساندهاند.
***
تحولات متعدد دو دهه اخير باعث و باني رشد جمعيت شهري در زنجان گرديده كه ما شاهد بوديم براي نخستين بار جمعيت شهري در كل بر جمعيت روستايي فائق شده و مسئولان مواجه با انفجار جمعيتي تازه شهرنشين شدند كه در برنامههاي خودشان هيچگاه آن را پيشبيني نكرده بودند و به دليل اينكه محور صحبتهاي ما در پيرامون ترافيك و شهرسازي و خيابانكشي ميباشد فقط در اين حول و حوش صحبت ميكنيم. به دنبال مهاجرت بيرويه به شهر، شهرنشيني بر خدماترساني ادارات پيشي گرفته و مسئولان مربوطه به يكباره مواجه با نيازها و خواستههاي متعدد مردم شهر گرديدند كه در برنامههاي خود پيشبيني نكرده بودند و با پتانسيل كنوني هيچگونه سنخيت نداشت و فرجام اين مسئله باعث سنگيني ترافيك انساني، ترافيك اتومبيل، آلودگي هوا، بالا رفتن هزينهها و رشد بيكاري پنهاني (مسافركشي با وسيله شخصي) افزايش مصرف بنزين، تغيير الگوهاي رفتاري و … گرديد.
براي يادآوري بايد گفته شود كه جمعيت زنجان در سالهاي اوليه پيروزي انقلاب اسلامي حدود 100 هزار نفر بوده است كه اين مقدار نفوس الان به بالاي 300 هزار نفر رسيده است. سال 1365 چندصد دستگاه تاكسي نارنجي در سطح شهر تردد داشتند و در حال حاضر اين مقدار به تعداد بسيار زيادي فزوني يافته است و يا در همين سالهاي ياد شده مينيبوسهايي در سطح شهر با گرفتن پنج ريال اقدام به جابهجايي مسافر ميكردند ولي هماكنون در ناوگان درون شهري اتوبوسراني 130 دستگاه اتوبوس سازمان تابعه شهرداري بدين كار مشغول هستند و در كنار اينها، هزاران دستگاه خودروي شخصي يا آژانس (تاكسيتلفني) مشغول به كار هستند و افزون بر اين مسائل، به خاطر نياز به خدمات اداري (دولتي) و شخصي در بافت قديمي شهر يك نوع تمركزگرايي نوين از باب ايجاد شعب جديد بانكها، مغازههاي نوبنياد، ساختمان پزشكان و باشگاههاي ورزشي و … ظهور يافتهاند و به اين ترتيب با مراجعه متعدد افراد به اين مراكز و عدم گنجايش معابر و خيابانها كه بايد پذيراي هزاران هزار ماشين تازه توليد شده ميشدند كم كم معضل راهبندان و گرههاي كور ترافيكي در زنجان خود را هويدا نمودند و نتيجه نهايي اين كه افزايش جمعيت و خودرو با خدمات ارائه شده از سوي ادارات موازي هم نبودهاند. خيابانهاي شهر را اگر در گذشته در عرض مدت كمي اهالي آن طي مينمودند اينك بايد فقط در يك محور آن حداقل نيم ساعت معطل بشوند.
با وجود اينكه در 10 سال اخير مديران اجرايي و مسئولان از گشايش و افتتاح طرحهاي پاركينگ طبقاتي، خيابان طبقاتي، پل زيرگذر ـ روگذر، پروژه داودقلي ـ دلجويي، طرح ايجاد مترو، طرح سبزهميدان بزرگ و … خبر دادهاند ولي هيچكدام عملي نگشتهاند.
خلاصه اينكه در شهر زنجان پديدهاي نوبنياد به نام ترافيك پديدار گشته و به صورت گلوله برفي ميماند كه عنقريب به بهمني عظيم تغيير خواهد يافت و باتوجه به اينكه (طرح هر خانه يك خودرو ملي در حال انجام است!!) وسواس مسئولان و حساسيت مردم در اين مورد (ترافيك) بايد بيشتر نمايان گردد.
در سالهاي اخير و روزهاي نزديك به آغاز سال جديد، هر تازهوارد و هر شهروندي مشاهده كردند كه چگونه ازدحام انواع خودروها و عابران پياده در خيابانهاي كمعرض بافت مركزي شهر زنجان موجب راهبندانهاي زياد، تصادفات، عصبانيت، درگيريهاي لفظي و فيزيكي و اتلاف وقت گرديد. البته تردد وسائط نقليه در ديدگاه اوليه ذهنيت منفي ايجاد نميكند. اما وقتي يكي از مظاهر صنعت (اتومبيل) به مقدار زياد و بدون ضابطه و كنترل و جهت استفاده غيرضروري در شبكه شهري به حركت درميآيد مشكل بغرنج ترافيك نمايان ميگردد.
با تمام فعاليتهايي كه اداره شهرداري و معاونت راهنمايي و رانندگي در جهت بهبود وضعيت ترافيك در شهر انجام دادهاند در مقايسه اجمالي بين شهر زنجان و شهرهاي همجوار آن كه به مراتب از زنجان بزرگتر بوده وسائل نقليه بيشتري دارند در آن شهرها نظم نسبي حاكم بوده و معضل ترافيكي لاينحل ندارند. توسط دستاندركاران اين شهرها براي حمل و نقل مسافران سازماندهي لازم به عمل آمده و مسيرهاي ويژه تعيين شده است. ماشينهاي شخصي مسافركش سامان بخشي شده و در تقاطعها در چهار طرف خطوط عابران پياده، خطكشي صورت گرفته است (به خاطر عدم تداخل و بينظمي) شمارهبرداري اتومبيلهاي متخلف صورت نميگيرد بلكه به جهت بار آموزشي كه تحويل برگ جريمه به راننده دارد برگهاي جريمه را به رانندگان تحويل ميدهند. جرايم رانندگي براي جلوگيري از اعمال خلاف است ولي در زنجان هيچ سودي براي قانونمداري نداشته و منبع درآمد سرشاري براي راهنمايي ميباشد و راننده بيچاره موقع خلافي گرفتن بايد دو برابر هزينه را متقبل شود.
وضعيت حمل و نقل درونشهري، دشواري حركت خودروها در بافت سنتي شهر زنجان به گونهاي بوده كه بر هم زننده نظم سابق گرديده است. عرض كم معابر، تمركز فعاليتهاي تجاري در قلب شهر، ضعف سيستم حمل و نقل عمومي، افزايش جمعيت، عدم تمركززدايي، نبودن خيابانهاي همعرض، عدم محورگشايي، ناكارآيي برخي طرحها، عدم حركت گردشي تاكسيها در سطح شهر، هرج و مرج در نحوه سرويسدهي ماشينهاي مسافركش، تردد ماشينهاي تكسرنشين در ساعات شلوغي بافت مركزي شهر، ورود ماشينهاي از رده خارج شده تهران به زنجان، از جمله عواملي هستند كه در بار ترافيكي شهر زنجان دخيل ميباشند.
مسئولان شهر زنجان در جهت روان كردن راهبندانهاي طويل در معابر، اقدام به مسدودسازي يا يكطرفه كردن برخي خيابانها كردهاند و همچنين به طور مقطعي در محور انقلاب و بلوار آزادي در برخي از ساعات شبانه و روز به خودروهاي شخصي اجازه ورود به اين حريم نداده و سرريز اتومبيلهاي شخصي راهي سعدي جنوبي ميگردند كه به جهت عدم ظرفيت اين خيابان و خيابان خيام، ترافيك درونشهري به اين منطقه تزريق ميشود و باعث سردرگمي رانندهها، مغازهدارها و مسافرين ميگردد و به مناسبت پارك ماشينهاي دهات جاده بيجار در خيام از جلوي كاروانسرا سنگي تا سهراهي بيجار گرههاي مختلف ترافيكي به وجود ميآيد.
علاوه بر ترافيك آزاردهنده در شهر، متأسفانه پاركينگ هم پيدا نميشود و اگر برحسب اتفاق جاي خالي هم باشد، صاحبان دكانها و گاراژها با چيدن جعبه ميوه، پيت حلبي و … از پارك كردن اتومبيل در مقابل ملك خود جلوگيري ميكنند! اگر خداي ناكرده اتومبيلي در اين خيابانهاي تنگ و شلوغ دچار نقص فني شود تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل. تصادفات خودروها ديگر جاي صحبت نداشته و به صورت عادت درآمده است.
سالانه بيش از 10 هزار دستگاه خودرو به ناوگان عمومي و خصوصي شهر افزوده ميشود و اين كار با موجوديت و كيفيت خيابانهاي فعلي (عصر قاجاريه و پهلوي) وفق نميكند معابر زنجان تعريض نبوده و هيچگونه آزادراه استاندارد وجود ندارد.
روزانه دهها دستگاه خودروي ملي توسط تريلرهاي دوطبقه در خيابان (كمربندي خيام) تحويل نمايندگيها ميگردد كه وارد معابر شهر شوند! ولي دريغ از مختصر خدمات رساني از سوي مسئولان امر كه كلاف سردرگم ترافيك زنجان را بهبود بخشند و سامان بخشي ترافيك شهر را به 10 سال آينده وعده ميدهند گويا نميدانند تا آن موقع علاوه بر افزايش تعداد اتومبيلها، مسئولان هم عوض خواهند شد و اين دور تسلسل ادامه دارد!!
در شرايطي كه مسئولان امر به خاطر هزينه بالاي سرعتگيرهاي پلاستيكي از سرعتگيرهاي آسفالتي استفاده ميكنند و به جهت نامعلوم بودن آنها، تصادفات زياد و خرابي جلوبندي خودروها پيش ميآيد و در شرايطي كه به دليل نبود پيادهروهاي عريض، مردم با ورود اجباري به مسير حركت ماشينها از حركت روان آنها جلوگيري ميكنند، آيا ميتوان به اميد 10 سال آينده دلخوش بود؟
مسدود شدن خروجي برخي محورهاي شهر و ورودي برخي كوچهها كه به توسط تابلوهاي راهنمايي و رانندگي، ميلههاي آهني، چيدن بلوكهاي سيماني و يا با حضور فيزيكي مأموران صورت گرفته است كه هيچگونه تناسب و هارموني لازم با وضعيت موجود ندارد در جاي خود مايه نگراني است. اگر خداي ناكرده افرادي دچار سانحهاي شوند عمليات اورژانسي (فوري) بيتأثير خواهد بود و يا اگر خانهاي يا مغازهاي دچار حريق، ريزش چاه و ساختمان و … شود سيستم حمل و نقل آتشنشاني نميتواند به طور ضربتي وارد عمل شود. آيا به جاي مسدود نمودن ورودي و خروجي محورها و كوچهها، نبايد محورهاي جديد گشايش يابند يا معابر موازي افتتاح گردند تا رانندهها و مسافران به خاطر جلوگيري از اتلاف وقت در پشت رُل ماشينها و داخل ماشين مجبور نشوند روزنامه يا كتاب مطالعه بكنند!!
مسئولان محترم ترافيك شهر آيا نبايد تمام نقاط ترافيكخيز شهر را در تيررس داشته باشند؟ آيا نقاط حساس شهر زنجان فقط در خيابان امام و سعدي وسط خلاصه ميشود؟ تقاطع خيابان مفتح (درمانگاه) در فرودگاه، تقاطع صفرآباد، سر بازار راسته امامزاده، كمربندي خيام، انتهاي جمهوري (بيسيم) هميشه مواجه با راهبندان و بار سنگين ترافيك بوده است. در بيشتر معابر شهر، اتومبيلها پارك دوبله و سوبله ميكنند و گشتيهاي راهنمايي و رانندگي با بلندگو اين ماشينها را تشويق به حركت ميكنند و مسئولان در قبال هرج و مرجها و حكومت خانخاني خودروها با گفتن اينكه خيابانهاي شهر كمظرفيت ميباشند صورت مسئله را پاك ميكنند. در تمام ايستگاههاي اتوبوس و تاكسي، سواريهاي مسافركش به صورت عمودي و موازي هم ( چند لايني) پارك كردهاند و بازرسان تاكسيراني و مأموران راهنمايي عكسالعملي نشان نميدهند.
آيا اصلاح و پالايش و بهسازي ايستگاهها كه از سوي رئيس سازمان تاكسيراني عنوان شد، نبايد عملي گردد؟ (در شبكه حمل و نقل درونشهري تاكسيها 300 هزار نفر را روزانه جابهجا ميكنند)
از لحاظ ساختار شهري از باب معضل ترافيك شهر زنجان همواره دچار مشكل بوده و هست. يافتههاي موجود نشان ميدهد كه مسئولان امر از آغاز فعاليت شوراي شهر (دوره اول) تا پايان دوره دوم آن در راستاي سامانبخشي به راهبندانها و ترافيك شهر اقداماتي كرده و وعدههايي را دادهاند و با توجه به اينكه ارديبهشتماه 1386 آغاز فعاليت شورائيان سوم ميباشد اميدوارانه به انتظار خواهيم نشست تا شعارها و وعدههاي تبليغاتي اعضاي محترم شوراي سوم شهر چقدر جامه عمل بپوشد!
براي يادآوري بايد عرض شود كه نزديك به 10 سال از وعده گشايش محور داودقلي ـ دلجويي ميگذرد و از طرحهايي ميباشد كه همچنان عملي نگشته است و حتي فاز اول آن (دروازه رشت ـ سعدي وسط) هم تحقق نيافته است. افراد خبره و كارشناسان عقيده دارند حتي در صورت اجراي عالي آن اين طرح مسبب انتقال گره كور ترافيكي از مكاني به مكاني ديگر خواهد شد. (در تقاطع جديدالاحداث زينبيه با خيابان فرمانداري، صفهاي طويل خودروها مبين اين نظر افراد كارشناس ميباشد) كارشناسان امور شهري ابراز ميدارند كه اولويت اول و نياز كنوني ساختار قديمي و سنتي شهر زنجان (خاستگاه اوليه) كه معابر آن براساس نيازهاي 100 (يكصد سال پيش) بنيان گرديده است بايد ريشهيابي شده و طرحهايي براي نيازهاي يك قرن بعد افتتاح و گشايش يابند.
به جهت اجتماع مراكز خدماتي، تجاري، فرهنگي، اداري در بافت مركزي (بر اساس نيازهاي اوليه دهههاي پيشين) در حال حاضر بايد جلوي ساخت و ساز مراكز اين چنيني در قلب شهر گرفته شود و استدلال ميكنند كه احداث مراكز جديد در بافت مركزي شهر علاوه بر هزينه بالا موجب گرههاي ديگر خواهد بود و ادامه ميدهند كه فضاهاي تجاري و خدماتي ـ اداري را به كمربندي شمالي انتقال دهند كه به خاطر فضاي باز و مجاورت آن با شهركهاي اقماري، تردد ماشينها به شهر كمتر خواهد شد (هماكنون در تقاطع چهارراه سعدي و خيابان امام، برجكهايي كه كاربري تجاري و خدماتي خواهند داشت در حال احداث ميباشد) در جوار اين مسئله مسئولان در رابطه با انتقال كارگاهها و مغازههاي صنعتي، مكانيكي، تراشكاري و خدمات خودرو، به سايت كارگاهي كار ارزندهاي نكردهاند. شايد نفوذ و قدرت مانع اين طرح كارگشا و راهگشا ميباشد. در رابطه با اصلاح هندسي ميادين شهر از جمله دروازه ارك كه باعث صفهاي طولاني خودروها در اين منطقه شده است، رانندگان سواريهاي شخصي و مسافركش و تاكسيها مبادرت به عبور از كوچه حكيميان به طرف دگرمان ارخي (17 شهريور) ميكنند كه باعث ناراحتي اهالي اين كوچه گرديده است و همچنين براي فرار از ترافيك عريض و طويل ميدان 15 خرداد به طرف بلوار استقلال وارد كوي قديمي گونيه شده و به جهت نبودن پيادهرو در اين كوي و پرتردد بودن اين معبر افراد پير و كودكان و دانشآموزان مواجه با خطرات ميشوند.
از جمله طرحهاي مسئولان اجرايي شهر زنجان كه بعد از مدتي فعاليت تعطيل گرديد و به تاريخ خاك خورده اين منطقه پيوست پاركينگ طبقاتي (در محل عليمردان حامامي) ميباشد و به علاوه طرح بزرگ سبزهميدان كه طراحي آن از سالهاي پيش آغاز شده و هنوز اندر خم يك كوچه است. طرحهاي زيرگذر، روگذر طرحهاي آرمانگرايانه!! خيابان طبقاتي، مترو شهري از سايان تا دانشكده كشاورزي هم از جمله پروژههايي هستند كه مسئولان آنها را مطرح كردهاند! ولي اي كاش اول از همه چاله و چولههاي خيابانها را ترميم ميكردند.
طبق يك قانون و اصل نوشته يا نانوشته ايست قلبي به مفهوم مرگ عمودي است، يعني تمام شدن، زرد پاييزي شدن، قلب خيابانهاي اين شهر كهن ديگر نميتپد، دلبريهاي آن تمام شده است.
فرجا… داودي